img
img
img
img
img

چرا اسطوره را باید جدی گرفت؟

محسن آزموده

اعتماد: در لغتنامه دهخدا واژه اسطوره چنین معنا شده: «سخن پریشان و بیهوده» (جلد دوم، ص ۲۲۸۷، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم ۱۳۷۷). امروز تقریبا هیچ پژوهشگر و اهل اندیشه‌ای این تعریف را قبول ندارد، اگرچه ممکن است در باورهای عامه همچنان تعبیر اسطوره با این معانی به کار رود. یک کاربرد دیگر تعبیر اسطوره و صفت اسطوره‌ای در زبان روزمره، اشاره به امری فوق‌العاده و فراواقعی یا شگفت‌انگیز است. مثلا می‌گوییم کریستین رونالدو در فوتبال یا فردوسی در ادبیات فارسی یک اسطوره است یا یک مادر فرزندش را به شکل اسطوره‌ای دوست دارد. در همه این مصادیق اسطوره به معنای امر خارق‌العاده و حیرت‌انگیز به کار رفته است. 
ممکن است البته اسطوره‌ها به شکل پریشان بیان شوند یا بیهوده به نظر برسند و کارکردشان را ازدست بدهند، همچنین بعید نیست که یک اسطوره امری فراواقعی به نظر برسد، اما هیچ کدام از اینها به معنای اسطوره نیست. لغت «اسطوره» از واژه یونانی Historia به معنای تحقیق یا معرفت بر آمده از تحقیق و پژوهش ساخته شده و با کلمات history (تاریخ) و story (داستان، روایت، قصه) که این روزها خیلی رایج هستند، هم‌ریشه است، اما به شکل تخصصی، کلمه «اسطوره» در فارسی معادلی برای واژه «myth» است که از واژه یونانی «میتوس» ساخته شده که خود به معنای «قصه، افسانه، روایت، طرح و…» است و در فلسفه در برابر «لوگوس» به معنای «عقل، خرد، گفتار و…» 
به کار می‌رود. 
اسطوره در معنای تخصصی به معنای سخن یا باور غیرصادق نیست، بلکه به معنای باوری بیانگر روایت یا روایت‌هایی است که نقشی بنیادین در یک جامعه ایفا می‌کنند. درباره این نقش و چیستی آن در ادامه توضیح خواهیم داد. این باور ممکن است به شیوه‌های مختلف جلوه‌گر شود، در یک کتاب و به صورت شعر یا در یک داستان و افسانه که در اذهان مردم و به صورت شفاهی تکرار می‌شود یا به صورت نقش برجسته بر دیوار ثبت شده یا به شکل یک بنای معماری یا …
 دانشمندان و پژوهشگران اسطوره را به شیوه‌های مختلف تعریف کرده‌اند، براساس کارکرد آن یا با نظر به منشا و خاستگاه‌ها. در سرآغاز عصر جدید و زمانی که متفکران فکر می‌کردند همه چیز را می‌توانند با عقل توضیح بدهند و نوعی اطمینان ساده‌اندیشانه نسبت به علم و توان آن رواج داشت، این تصور رایج بود که اسطوره‌ها ناشی از جهل آدمیان هستند یا درنتیجه حیرت و شگفتی آنها در برابر جهان پدید آمده‌اند یا محصول ترس بشر از امور ناشناخته و تهدیدآور هستند، واکنشی برای فهم‌پذیر کردن جهان و امور ناشناس و ترسناک آن. امروز این دیدگاه بیش از اندازه خام‌اندیشانه و تقلیل‌گرا محسوب می‌شود. درباره خاستگاه و ریشه اسطوره‌ها می‌توان علل و عوامل روانشناختی دیگری هم برشمرد، اما به نظر می‌رسد فروکاستن اسطوره به احساسات بشری مانعی در جهت فهم آن پدید می‌آورد و مهم‌تر از آن فهم کرد و کار آدمیانی را که آگاهانه یا ناآگاهانه به اسطوره‌ها باور دارند، ناممکن می‌سازد. 
برای توضیح بیشتر این نکته باید دقت کرد که فهم اسطوره، فقط به معنای کاوش در گذشته‌های دور و بازگشت به جوامع به اصطلاح «بدوی» و پیشامدرن نیست، اگرچه احتمالا باورهای موسوم به اسطوره‌ای در میان ایشان واضح‌تر و آشکارتر بوده. همین اکنون و اینجا با هر یک از آدمیان اصطلاحا «مدرن» صحبت یا زندگی کنید، می‌بینید که آگاهانه و ارادی یا ناخودآگاه و ناخواسته باورهایی دارد که ریشه‌های اسطوره‌ای دارد، مثلا درباره منشا جهان یا درباره آخر و عاقبت انسان و دنیا یا درباره معنای زندگی و بسیاری از اموری که اصولا علم و دانش به معنای مرسوم و شناخته شده آن در آنها نمی‌تواند اظهارنظری کند. 
بنابراین به جای رد و قبول اسطوره‌ها باید به کارکردهای آنها اندیشید. از آنجا که اسطوره‌ها را از جنس باورهایی تعریف کردیم که در قالب روایت‌ها بیان می‌شوند، پس اسطوره‌ها در هر تاریخ و جغرافیای مشخص یک شبکه باور معین را می‌سازند و مثل هر شبکه باور دیگری سه کارکرد عمده می‌توان برای آنها متصور شد. این سه کارکرد عمده عبارتند از: ۱- معرفت بخشی، ۲- معنادهی و ۳- هویت بخشی. اسطوره‌ها پدیده‌های جهان را برای باورمندان توضیح می‌دهند و شناختی -ولو غیرعلمی- به آنها ارایه می‌کنند. همچنین اسطوره‌ها معنای زندگی (هدف یا ارزش زندگی) را برای باورمندان نشان می‌دهند. درنهایت اینکه اسطوره‌ها عناصری هویت‌بخش هستند، از این حیث مثلا اسطوره‌های ایرانی با اسطوره‌های یونانی و اسطوره‌های اسکاندیناوی با اسطوره‌های امریکای جنوبی متفاوت‌اند و هویت‌های متمایزی را می‌سازند، اگرچه ممکن است به دلیل مشابه بودن نیازهای انسان‌ها و درک و دریافت‌شان از جهان در دوره‌های مختلف این هویت‌ها در بسیاری از شاخص‌های اساسی با یکدیگر مشابه باشد. هر یک از این سه کارکرد اصلی در دوره‌های زمانی مختلف شدت و ضعف می‌گیرند. 
کوتاه سخن آنکه اسطوره‌شناسی به معنای تحقیق و پژوهش در کارکرد و معنا و خاستگاه اسطوره‌ها و بررسی سیر تحول و تطور شکلی و محتوایی آنها در طول تاریخ، به جای بیهوده و پوچ پنداشتن آنها راهی مطمئن و روشنگر برای شناخت فهم انسان‌ها در دوره‌های مختلف تاریخی (ازجمله امروز) در جغرافیاهای متفاوت (ازجمله اینجا) است. ما با تحقیق همه‌جانبه اسطوره‌هایی که فرد یا جامعه به آن باور دارد، می‌فهمیم که درک کلی و عمومی او از جهان چیست، زندگی را چگونه معنا می‌کند و هویت خود را به چه شکل تعریف می‌کند. بنابراین اسطوره را باید جدی گرفت.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  ترجمه‌ای سخته و پردخته

نگاهی به ترجمه‌ی جدید «غرور و تعصب»

  جایی که هنر و تاریخ به هم پیوند می‌خورند

منی برای اندیشمندان و هنرمندان شد تا ایده‌های جاودان و آثار ماندگار خلق کنند.

  چگونه باید زندگیِ نفهمیده را زندگی کنیم؟

زندگی مسئله‌ای نیست که باید حل شود، بلکه واقعیتی است که باید تجربه شود.

  در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد

امروز سالروز درگذشت حسین پژمان بختیاری است.

  راز علاقه‌ی انسان‌ها به این موجود رعب‌آفرین

زامبی‌ها چگونه وارد دنیای ما شدند؟