تارنا: بیهقی، نویسنده بزرگ قرن پنجم هجری، در تاریخ خود به تأثیرات زنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی دوران غزنوی پرداخته است. اگرچه زنان در این دوره بیشتر در حرمسراها محصور بوده و نقش آشکار در قدرت نداشتند، اما زنانی چون حره ختلی با جایگاه ویژه خود در سیاست دخالت داشتند و تأثیرات مهمی در تغییرات حکومتی از جمله سلطنت سلطان مسعود غزنوی بر جای گذاشتند.
در بررسی نقش زنان در تاریخ بیهقی، میتوان گفت دوره غزنوی بهطور کلی، دورهای نبود که زنان در آن نقشهای اجتماعی یا سیاسی فعال ایفا کنند. زنان در این دوره بیشتر بهعنوان ابزاری برای تحکیم روابط سیاسی و خانوادگی بهکار میرفتند. بیهقی نیز بهعنوان یک تاریخنگار تحتتأثیر معتقدات زمانه خود، به تفاوتهای آشکار بین زنان و مردان و پایینبودن جایگاه زنان نسبت به مردان اشاره کرده است. زنان در حرمسراهای بسته زندگی میکردند و بیهقی از ظاهر یا صفات آنان سخن به میان نیاورده، بلکه بیشتر به موقعیت نسبی آنان، مانند مقام مادر و مسائلی چون کابین در عقد و ازدواجها پرداخته است.
در تاریخ بیهقی، برخی از وصلتها به دلایل سیاسی صورت میگرفتهاند. برای مثال، خواستگاری مسعود از دختر باکالیجار و ازدواج دختر سلطان مسعود با احمد پسر سلطان محمد، نمونههایی از ازدواجهایی است که به منظور تقویت روابط سیاسی انجام میشد. تنها زنی که در این کتاب بهطور مستقیم در سیاست دخالت داشته، حره ختلی، عمه سلطان مسعود است. حره ختلی زنی باتجربه و کاردان بود که حتی از مادر مسعود نیز قدرتمندتر به نظر میرسید و در رسیدن مسعود به سلطنت نقش کلیدی ایفا کرد.
حره ختلی از جمله زنانی بود که به سیاست علاقه داشت و در روند برکناری محمد و به سلطنت رسیدن مسعود نقش مهمی بازی کرد. او نهتنها مسعود را به خاطر قدرت سیاسی او حمایت میکرد، بلکه عاشقانه به او علاقه داشت. این زن قدرتمند با استفاده از دوراندیشی و آگاهی خود از ضعفهای محمد و تواناییهای مسعود، در روند تغییرات سیاسی تاثیرگذار بود.
در تاریخ بیهقی، به جز زنان حرم، زنانی که نام برده شدهاند همگی باسواد بودهاند و در دو مورد نیز بیهقی خویشتنداری و شجاعت زنان را ستوده است؛ یکی زمانی که خبر مرگ حسنک وزیر به مادرش داده شد و دیگری هنگام اطلاع از مرگ عبدالله بن زبیر.
تغییرات اقلیمی نه تنها یک شکست سیاستی است، بلکه نتیجه شکافی جبرانناپذیر میان سرمایهداری و دنیای طبیعی است.
میخواهید سالمتر باشید از چند منبع خبری استفاده کنید.
نگاهی به جایگاه «خلیج فارس» در تاریخ و ادبیات فارسی، از شاهنامه فردوسی تا نوشتههای جغرافی دانان و شاعران معاصر
شرارهی این آتش را حسن نور، نویسنده و روزنامهنگار، در روزنامهی «الاسبوع» برافروخت و رمان را «کفرآمیز و مستهجن» خواند.
نیستی ببینی بازدیدمون چقدر شده…!