img
img
img
img
img
ایرج افشار

توسعه‌ی ایده‌ی ایران

صالح زمانی

اعتماد: در این یادداشت تلاش می‌کنم تا میراث مرحوم ایرج افشار را در ربط و بسط به آموزش و پرورش به‌طور عام و کلاس درس به‌طور خاص ترسیم نمایم. پیش از آن لازم است تا اشاراتی کوتاه پیرامون مفهوم ایران‌شناسی و ایران از نگاه او ارایه دهیم، چراکه نقطه عزیمت پروژه او متمرکز بر این دو مفهوم بوده است. اگرچه تا به امروز مطالعات ایران‌شناسی فاقد قوام و انسجام پژوهشی بوده اما تلاش‌های مرحوم افشار توانست تا حد قابل ملاحظه‌ای این چالش را مهار نماید. به عبارت دیگر اگر تلاش‌های ایشان نبود ما برای فهم ایران‌شناسی چاره‌ای جز مراجعه مطلق به آثار مستشرقین نداشتیم و ایران را به ناچار می‌بایست از نگاه غربی‌ها می‌شناختیم. از این رو افشار در روایت‌های متقن تاریخی و طبیعی از ایران‌زمین نقش اثرگذاری داشته است.
به همین دلیل است که می‌توانیم مرحوم افشار را مهم‌ترین «ایران‌شناس ایرانی در سده اخیر» به شمار آوریم که مطالعات و نوشته‌های متعددی در زمینه تاریخ و فرهنگ ایران از خود به یادگار گذاشت. پژوهش‌های او فارغ از حجم قابل‌توجه آنها و محتوای جذاب و پرکشش دارای نوعی از نوآوری پژوهشی نیز می‌باشد و آن این است که افشار طی شش دهه تلاش فکری و عملی در پروژه‌اش همواره سعی کرد تا مفهوم ایران را از انقیاد تفاسیر مستشرقین خارج نماید و معنای نوینی از آن را بازسازی نماید. او در این زمینه اولاً به عنوان یک ایرانی و ثانیاً به عنوان یک پژوهشگر ایران‌شناس می‌خواست که از همتایان و همکاران اروپایی‌اش پرکارتر، دقیق‌تر و مصمم‌تر باشد وبه تعبیر کاوه بیات در پروژه او در ایران‌شناسی هیچ چیز «پیش‌پا افتاده‌ای» وجود نداشت. او اتفاقاً مشتاق و پیگیر موضوعات تاریخی و مردم‌شناسانه‌ای بود که یا دیده نشده بودند یا کمتر به آنها پرداخته شده بود.
 در پروژه او ایران از موقعیت «مطالعه از بیرون» خارج شد و به بستری برای زیستن و «مطالعه از درون» مبدل گشت. بخش دیگر نوآوری او در سامان‌بخشی به مطالعات ایران‌شناسی بود که توانست به صورتی نسبی منطق و نگاه مسلط مستشرقین را تعدیل نماید و ایران را از چارچوب یک حدود و ثغور جغرافیایی و فرهنگی به یک «ایده فراگیر» نزدیک سازد. بر این اساس او را می‌توان اولین ایران‌شناس فارسی زبانی دانست که توانست برای نحله‌های ایران‌شناسی در لایدن، مسکو و ایالات‌متحده سرمشق فکری تولید کند و ایران به مثابه ایده را در ترکیب اعجاب‌آور زبان فارسی، پژوهش‌های نسخ خطی و ایران‌شناسی به نمایش گذارد. از این روست که استاد شفیعی کدکنی در کنار صدها چهره از مشاهیر ادب و تاریخ و فرهنگ ایران او را این‌گونه وصف می‌کند که «در مراکز علمی جهان و حوزه‌های ایران‌شناسی و دانشگاه‌های کره‌زمین، هیچ‌کس از معاصران ما اعتبار و حرمت ایرج افشار را ندارد.» متاسفانه افشار و مستندات پژوهشی‌اش آنچنان‌که باید از حیث جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی شناخته نشد درحالی که پژوهش‌های او از نظر روش‌شناسی نیز دارای دقت نظر و کیفیت بالایی بود. این موضوع یکی از جنبه‌های مهمی است که آموزش و پرورش می‌تواند به آن بپردازد و محتوای دروس مطالعات اجتماعی از آبشخور پژوهش‌های او سیراب کند.
اما ابزار اصلی پروژه کاری او سفرنامه‌نویسی بود که آن را به عنوان بستری برای شناخت ایران در نظرگرفته بود. او مجموعه مستندات، کتاب‌ها و مقالات متعددی را تحت عناوینی چون «بیاض سفر»، «مجموعه سواد و بیاض»، «گلگشت در وطن» و یادداشت‌های متنوع و متکثر در نشریاتی چون یغما، آینده و… گزارش‌هایی از ایران‌شناسی اختصاص داد که می‌توان آنها را متمرکز بر چهار حوزه اصلی جغرافیا، جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی، تاریخ، معماری و بناهای تاریخی، دانست که این حوزه‌ها هر کدام می‌تواند در قامت سرفصل‌های اصلی برای طرح درس مطالعات اجتماعی به شمار آید. بخش اول و برجسته سفرهای ایران‌شناسانه افشار متمرکز بر مشاهده وضعیت جغرافیا متشکل از طبیعت، آب و هوا، وضعیت راه، رودها، بیابان‌ها، جنگل‌ها و… است. قلم او در عین سادگی تلاش می‌کند تا مناظر طبیعی را به صورتی زنده به ذهن مخاطب گره بزند. برای مثال او در سفرنامه‌اش به منطقه یزد و کرمان و در توصیف موقعیت طبیعی منطقه این‌گونه می‌نویسد: «از نظر طبیعی یک جایی هست که به آن دریاچه کافتر می‌گویند که از دیدنی‌ترین جاهای ایران است وکنار جاده‌ای واقع است که روزانه هزارها نفر از آن رد می‌شوند، یعنی جاده اصفهان به شیراز. این دریاچه در خارج از جاده در پانزده کیلومتری ده بید (نزدیک آباده) قرار دارد. دو، سه سال پیش به اقلید می‌رفتم، پس از ایزدخواست، جایی است که در اقلید معروف است، گندمان، رفتم که آنجا را که در دوره آل‌مظفر اهمیت تاریخی داشته و در تواریخ دور آل‌مظفر و بعد تیموریان نامش زیاد آمده، ببینم. از آنجا می‌خواستم بروم به یاسوج، راه خراب بود، مجبور شدم یک انحنایی را دور بزنم که این انحنا می‌آید به یک آبادی به نام آس‌وپاس که از ییلاق‌های قشقاییان است و دشتی به نام نمدون، بعد از گردنه‌ای به نام احمدآباد می‌پیچد. از این گردنه که سرازیر شوید دریاچه‌ای زیبا و پر از پرندگان را مشاهده می‌کنید. کنار این دریاچه یک آبادی خیلی کوچک و فکستنی به نام کام کافتر هست. دریاچه با دشت‌های سرسبز وکوه‌های پوشیده از جنگل بنه و بادام کوهی احاطه شده است. ما شبی هم در آنجا سر کردیم و مهمان خانواده‌ای بودیم، به نام ستوده و اگر اشتباه نکنم از کشکولی‌ها.»
روایت وضعیت زندگی و فرهنگ در مجموعه آداب و رسوم مردم بومی و ارایه همزمان تحلیل اجتماعی از دیگر بخش‌های جذاب نوشته‌های ایرج افشار به شمار می‌آید. او در سفر به بلوچستان وضعیت زندگی و نگرش‌های اجتماعی مردم را این‌گونه روایت می‌کند: 
«در دامنه کوه خواجه مردمی زندگی می‌کردند که به آنها صیاد می‌گفتند. این‌ها کارشان ماهیگیری بود. پیرمردی آنجا بود که با او صحبت کردیم. من از او پرسیدم دکتر مصدق را می‌شناسی؟ (دقیقاً یادم نیست که دکتر مصدق آن زمان رأس کار بود، یا برکنار شده بود) گفت دکتر مصدق کی هست؟ گفتم رییس مملکت است. گفت نه رییس مملکت رضاشاه هست. هنوز نمی‌دانست که محمرضا شاه ده، دوازده سال است که سلطنت می‌کند.»
ارجاعات متعدد ایشان در خلال سفرنامه‌ها به تاریخ کاملاً مشهود است و او از هر فرصتی برای معرفی تاریخ محلی و ملی دریغ نمی‌کند. او این وضعیت را این‌گونه تشریح می‌کند: 
«همیشه بدنامی یا زمین‌خوردگی سیاسی تا اندازه‌ای موجب فراموشی می‌شود. قاجارها، به ویژه فتحعلیشاه، به علت اینکه قسمت‌هایی از خاک ایران را ازدست دادند، کارهایی را که در زمینه آبادانی و عمران کردند به علت همان بدنامی و شکست، مورد توجه قرار نگرفت. بعدها هم دیگر کسی به آن توجه نکرد. بسیاری از بناها ازجمله مسجدشاه قزوین، بازار زنجان، مسجدشاه تهران، مسجد شاه سمنان و خیلی جاهای دیگر در دوره فتحعلیشاه و به دلیل علاقه‌مندی او به وجود آمده، اما به علت همان جهات اجتماعی و سیاسی قضیه، کسی به آن توجه نکرد. به نظر من با سیر و سیاحت و گردش، امید اینکه مردم ایران، دوره قاجاریه و دوره‌های دیگر را به درستی درک کنند، وجود دارد. شما به هر ده کوره‌ای که بروید، باز یک چیزی ممکن است پیدا کنید که جنبه هنری داشته باشد. به هر امامزاده‌ای، به هر مسجدی، به هر قبرستانی که بروید ممکن است یک اثر هنری بیابید.»
همین‌طور در ذیل دقت نظر به زمینه‌های معماری بناهای تاریخی این‌گونه می‌نویسد که «کتابی را نگاه می‌کردم به نام «آینه سنندج» که چند جا در آن معرفی شده است که من با آنکه چند بار به آنجا رفته‌ام آنها را ندیده بودم. یکی خانه آصف لشکر بود، با پنجره‌های اروسی و شیشه‌های رنگی کوچک که نظیرش را می‌توانید در قزوین، در یزد، در شیراز و نسبتاً کمتر در بوشهر ببینید. عیناً همان معماری، هیچ فرقی ندارد. یا دراردبیل جایی هست که می‌گویند حسینیه. البته حسینیه‌ای است که جنبه شخصی دارد. فردی از خانواده‌ای روحانی که دویست، سیصد سال در آنجا اسم و رسمی داشته‌اند، صد و پنجاه سال پیش، قسمتی از خانه‌اش را به صورت حسینیه در آورد. مقصودم معماری خانه است. واردش که می‌شوید، حالت خانه دارد؛ اتاق‌های بزرگ با همان پنجره‌های مشبک رنگارنگ ولی نه به آن ظرافتی که در نواحی دیگر دیده می‌شود. البته کمی تحت هنر معماری روسی ساخته شده، اما باز آثار هنر ایرانی در آن هست مثل رف‌ها و آینه‌کاری‌ها و کتیبه‌هایی که به مناسبت حسینیه می‌نوشتند مثل دوازده بند محتشم.»
ایرج افشار تلاش می‌کرد تا سفرنامه‌نویسی را به فرصتی برای توسعه ایده ایران به عنوان چارچوبی فرهنگی و تاریخی تبدیل کند و با ترکیب چهار حوزه یادشده چهره‌ای اصیل و واقعی از ایران ارایه نماید. او تلاش می‌کرد تا مخاطب را از طریق تشویق به گلگشت در وطن به گفت‌وگوی با ایران دعوت نماید و از این روست که پروژه او فراتر از «تماشا» و ایرانگردی است و او همواره در تلاش بود تا سفر را به سازه معرفت تاریخی هر ایرانی و غیرایرانی پیوند بزند.
درنهایت هدف این نوشتار این بود که پروژه ارزشمند او به عنوان محتوا و روش مورد بهره‌برداری آموزش و پرورش در تولید محتوای کتب مطالعات اجتماعی قرار گیرد. بسیاری از نوشته‌های سفرنامه افشار به دلیل قلم روان، ساده و در عین حال شیوایش می‌تواند در متن دروس تاریخ و جغرافیا به کار گرفته شود و دانش‌آموز با مطالعه آنها می‌تواند پژوهش ایران‌شناسی را برای خود ساده‌سازی نماید. تسهیلگران و معلمان با ارایه متن‌های افشار در کلاس درس می‌توانند روش تحقیق ایران‌شناسی را مبتنی بر چگونگی مشاهده و تک‌نگاری به دانش‌آموزان آموزش دهند. همین‌طور اردوهای دانش‌آموزی برای سفر به شهرهای مختلف تاریخی و مذهبی می‌تواند بستری برای تمرین نگارش ایران‌شناسانه فراهم آورد. همچنین دانش‌آموزان در کنار بهره‌مندی از پروژه‌های او می‌توانند از ویژگی‌های منحصر به فرد شخصیتی او نیز درس سخت‌کوشی و ایران دوستی و وطن پرستی را بیاموزند. او به سبب دیگر پروژه‌اش در زمینه نسخه‌شناسی تلاش می‌کرد تا پاره‌های یادداشت‌ها و نسخه‌های خطی از یاد رفته را در اقصا نقاط جهان شناسایی کند و مانند برگ‌هایی از هویت میراث به تاراج رفته فرهنگی در فهرست مطالعاتی‌اش ثبت نماید. او روش‌شناس حقیقی مطالعات ایران در عصر ما بود که در طول شش دهه حیات فرهنگی تماماً در حال جست‌وجوی ایران بود و امروز ما میراث‌دار یافته‌های او هستیم. میراثی که می‌تواند از طریق هنر، ادبیات و نگارش، مطالعات اجتماعی، تاریخ و جغرافیا و حتی علوم و ریاضی وارد کلاس‌های درس شود و به تقویت هویت ملی و دینی دانش‌آموزان بیفزاید.
* این یادداشت به بهانه زادروز مرحوم ایرج افشار و به پاس خدمات ماندگار این چهره برجسته فرهنگی تاریخ معاصر به ایران‌زمین، ادای دین نگارنده به ایشان و همین‌طور آگاهی‌بخشی به تسهیلگران آموزش علوم اجتماعی در آموزش و پرورش نگاشته شده است.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  این تصمیمات به مردم آسیب می‌زند

بسیاری از کارگزاران و تصمیم‌گیرندگان به علت ناآشنایی با متغیرهای گوناگون مسائل رفتاری، با ساده‌انگاری راه‌حل‌هایی پیشنهاد می‌کنند که البته مبتنی با دیدگاه علمی نیست.

  کاوش در میراث ماندگار جایزه‌ی نوبل

در این مقاله برخی از تأثیرگذارترین کتاب‌های برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات را بررسی می‌شود که بر موضوعات متنوعی تمرکز کرده‌اند و در سبک‌های نوآورانه‌ای نوشته شده‌اند.

  برخی آفت‌های نقد و نقدشنوی

افسوس که گاه نقدها و پاسخ نقدها بیشتر برای مطالعۀ موردی بی‌اخلاقی، بی‌ادبی و مغالطه به کار می‌آیند تا برای کشف حقیقت.

  اصول تائو برای تربیت رهبرانی عاقل و خردمند

توصیه‌های جان هایدر برای تربیت رهبران مقتدر و عاقل

  ترجمه‌ای سخته و پردخته

نگاهی به ترجمه‌ی جدید «غرور و تعصب»