کافهبوک: کتاب فلسفه پرندگان با تصاویر زیبایش، ستایشی است از دوستان آسمانی ما و به ما یادآوری میکند که خود را با ضرباهنگ طبیعت کوک کنیم، به بینشی نو درباره زیستنِ سعادتمندانه و ارزشمند دست یابیم، و بالها را بگشاییم و در آسمانها اوج بگیریم.
چیزهای بسیاری برای یادگرفتن از این دنیای بالدارها وجود دارد و این کتاب از شما میخواهد که یک گام از مشغلههای زندگی روزمره فاصله بگیرید و برای دوباره پیوستن به طبیعت به آواز این فیلسوفان کوچک آسمان گوش فرا دهید چراکه عمیقترین حکمتها را میتوان از کوچکترین موجودات یاد گرفت.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:
یک پرندهشناس و یک اهل فلسفه که عمری را به تماشای پرندگان گذراندهاند با الهام از اسرار زندگی پرندگان در بیست و دو درس کوتاه به ما میآموزند که درنگ کنیم و سر بالا کنیم و نگاهی به آسمان بیندازیم تا به گسستگیهایمان از طبیعت پی ببریم و بار دیگر به آن بپیوندیم.
همانطور که مشخص است و اشاره شد، کتاب دو نویسنده دارد، یک پرندهشناس و یک فلسفهخوانده. فلسفه یعنی اندیشیدن به پرسشهایی جدید، یعنی ساده عبورنکردن از لحظههای به ظاهر ساده زندگی. نویسندگان این کتاب با مطرح کردن پرسشهایی درباره زندگیِ گونههای مختلف پرندگان و پاسخ دادن به آنها براساس دانش خودشان، ما را به پرسشها و گاه پاسخهای بسیار ارزشمندی دربارهٔ انسان و زیستنش میرسانند.
کتاب فلسفه پرندگان
در قرن بیست و یکم چه درسهایی وجود دارد که پرندگان هنوز میتوانند به ما بیاموزند؟ این موجودات آسمان چگونه میتوانند ما را در مسیرهای گوناگون هدایت کنند، و به ما کمک کنند که درباره زندگی خودمان بیندیشیم، فقط به شرط اینکه برای مشاهده آنها وقت بگذاریم. از مهارتشان در انجام وظایف والدینی یا حتی طرز حمام کردنشان چه میتوان آموخت؟ پرندگان زندگی عشقیشان را چگونه مدیریت میکنند؟ آیا به جفتشان وفادارند یا روابط عاشقانهٔ پرشمار دارند؟ آراماند یا بیقرار؟ چرا بعضی از آنها مسافرانی اصلاحناپذیرند و بعضی دیگر خانهنشینهایی جانسخت؟ آیا ترجیح میدهند از بچههایشان مراقبت کنند که کاملاً بالغ شوند یا به محض آنکه بتوانند آنها را به سمت استقلال هدایت میکنند؟
کتاب فلسفه پرندگان بیستودو بخش بسیار کوتاه دارد با پسگفتاری مهم که در تأیید مقدمه کتاب، به خواننده یادآوری میکند؛ ما ارباب جهان نیستیم و بر تارک درخت تکامل جای داریم. فهرست مطالب کتاب عبارت است از:
پذیرش آسیبپذیریمان – درسی در برابری – پیروی از ضرباهنگ طبیعت – بر سر حس جهتیابیمان چه آمد؟ راستی، خانواده چیست؟ – شجاعت حقیقی – چه ربطی به عشق دارد؟ – سرشار زیستن زندگی – زیبا کردن جهان – راه رهایی – مسئله وفاداری – آیا کنجکاوی پرنده را به کشتن میدهد؟ – چرا سفر میکنیم؟ – بازی قدرت – لذتهای ساده – هوش چیست؟ – فراسوی نیک و بد – آیا باید از سایه خودمان بترسیم؟ – لهجهها و غریبگی – عشق ورزی – زیبایی چه میتواند به ما بگوید؟ – آموختن مرگ، آموختن زندگی.
در کتاب فلسفه پرندگان از پرندگانی نام برده شده که بیشترشان در ایران هم زندگی میکنند و بسیاری از آنها گونههای آشنایی چون قمری، یاکریم، کبوتر، گنجشک، سار، توکا، کلاغ، زاغی، خروس، پرستو، مرغابی و کاکایی هستند که ما بارها در طول عمرمان آنها را دیدهایم اما شاید آن طور که باید و شاید به آنها توجه نکردهایم. در کتاب حاضر در رفتار و حالات این پرندگان دقت خواهیم کرد اما نه به این شکل که چون یک پرنده کاری انجام میدهد ما نیز به عنوان انسان باید همانکار را انجام دهیم.
به طور کلی خواننده در این کتاب به اطلاعات تازه و جالبی درباره زندگی پرندگان دست مییابد که دانستن آن خود بازکردن رشته جدیدی از افکار و اندیشهها در راستای زیستِ بهتر را به همراه دارد. اینکه پرندگان چگونه زندگی خود را مدیریت میکنند؛ آیا آنها به جفت خود وفادارند یا روابط عاشقانه پرشمار دارند؛ دلیل مسافرتهای اصلاحپذیر بعضی از آنان و خانهنشینی جانسخت گروهی دیگرشان چیست و موارد مختلف دیگر که اگر عاشق طبیعت و به خصوص پرندگان باشید، بسیار برای شما جذاب خواهد بود.
بنابراین به شما پیشنهاد میکنیم اگر به دنبال مطالعه کتاب مفید و خاصی هستید که با خواندن آن نگاه شما به هستی و اندیشه برآمده از آن دگرگون شده و چشماندازی جدید و نو مقابل خود پیدا کنید، به سراغ کتاب فلسفه پرندگان بیاید چرا که وقتی که کتاب را به دست میگیرید و شروع به خواندن آن میکنید از جهل و کوتهبینی نوع بشر شگفتزده خواهید شد.
بسیاری از موارد دانش طبیعی وجود دارد که ما انسانهای خودبین و خودخواه باید از طبیعت یاد گرفته و خود را با آن سازگار نماییم. زندگی و فلسفه پرندگان برای ما میتواند یک شروع خوب باشد. کتابی که به شما فرصت جدیدی در زندگی خواهد بخشید.
پرندگان حدود ۱۵۰ میلیون سال پیش روی صحنه ظاهر شدند و البته یک شبه هم پدید نیامدند. آنها از گروهی از دایناسورها به نام تروپودها به وجود آمدند و تصور میشود که تنها زادگان بازمانده از آنها باشند.
برای پرندگان، دوره پر ریزی زمان آسیبپذیری است. بعضی پرندگان پر ریخته، از جمله تعدادی از گونههای مرغابی، موقتاً قادر به پرواز نیستند. به اصطلاح گفته میشود که در وضعیت پروبال گرفت قرار دارند، عبارتی دلفریب برای توصیف محدودیت در زمانی که پرنده به انتظار میماند تا پرهای لازم برای پرواز که ریختهاند از نو برویند. پرنده میداند که آسیبپذیر است و بنابراین سرش را در لاک خودش فرو میبرد و بی سر و صدا زندگی میکند. به انتظار میماند تا نوزایی اتفاق بیفتد تا بتواند تمام نیرو و زیبایی گذشتهاش را باز پس بگیرد. گاهی ما نیز باید همین کار را بکنیم. در جامعهای که بیوقفه ما را وادار به انجام کار میکند، فراموش کردهایم که چگونه وقتی احساس آسیبپذیری میکنیم خودمان را وارد مرحله گرفت کنیم، و حوصله کنیم تا زمان لازم برای تجدید انرژی و قوا سپری شود.
بیشتر ما، برخلاف مغولها و پرندگان مهاجر، حس جهتیابیمان را به کلی فراموش کردهایم. دیگر نمیدانیم که چشم انداز، ستارگان یا دنیای طبیعت را چگونه باید خواند. این چیزها به تزئینات گنگ و خاموش محیط زندگی ما تبدیل شدهاند. چشم داریم اما کوریم، و تنها با راهنمایی صدای یک روبات که از دستگاه جیپیاس یا گوشی هوشمند بیرون میآید، راه میرویم و رانندگی میکنیم. ما وظیفه حیاتی جهتیابی را به دیگران، یا بدتر از آن، به ماشینها واگذار کردهایم.
معروف است که میگویند پرندگان هنگام مرگ پنهان میشوند و این حقیقت دارد. آیا تاکنون پرستوی مرده دیدهاید جز پرستوهایی که ماشین به آنها زده یا به شیشه در و پنجره برخورد کردهاند؟ آیا تاکنون با لاشه پرندگان روبهرو شدهاید؟ نه. زیرا پرنده بیمار یا ضعیف یا به صید جانوری شکارگر در میآید و خورده میشود یا فرصت مییابد که برود و پیش از کشیدن آخرین نفسهایش خود را جایی پنهان کند.
چنانچه پرندگان را با دقت تماشا کنیم میبینیم که وقتی به مرغها یا کبوترها آزادی کامل داده میشود، از مرغدانی یا کبوترخانه نمیگریزند. در هوای نامساعد یا زمانی که خطری حس کنند در آنجا پناه میگیرند. به این ترتیب، از امنیت سقف بالای سرشان و آب و غذا برخوردار میشوند، اما میتوانند روزها را هر طور که بخواهند بگذرانند و در تحرکاتشان مستقل باشند. در مورد انسان هم همینطور است. اگر آزاد باشیم، فرار نمیکنیم. اگر در خانه و کانون خانواده شاد باشیم، همیشه به آن باز خواهیم گشت. بهترین راه نگهداشتن یا محافظت از کسی بیتردید آن است که لانه را برایش خوشایند کنیم تا بخواهد به آن بازگردد.
به محض آنکه اوضاع سلامتی پرندهای دیگر مساعد نباشد، طبیعت فرایند پایان دادن به زندگیاش را آغاز میکند. آیا این بیرحمانه است؟ یا شاید این ما انسانها هستیم که بیرحمیم هنگامی که زندگی را از حد طبیعیاش طولانیتر میکنیم و سبب میشویم که افراد پیر یا مبتلا به بیماریهای درمانناپذیر هفتهها رنج را تحمل کنند؟ طبیعت اجازه نمیدهد که درد دوام زیادی داشته باشد. رنج لحظه مرگ همیشه کوتاه است و چیزی به نام زوال تدریجی، چه جسمی و چه ذهنی وجود ندارد. در دنیای پرندگان طبیعت حقیقتاً خوب انتخاب کرده است.
به نظر میرسد که تکامل به پرندگان فقط دو گزینه داده است: پروبال یا آواز. بعضی مانند کلاغها هیچ کدامشان را ندارند اما دست کم باهوشاند و نمیشود همه چیز را با هم داشت.
در زندگی مدرن ما انسانها، به ندرت فرصت لازم برای بهبودی از اندوه به ما داده میشود، برای پرستاری از زخمهایمان و گذار از دگرگونی که برای بازگشت به جهان لازم است. پس آیا تعجبی دارد که دیگر نمیدانیم چگونه باید پرواز کرد، پس از آنکه این همه بالهایمان چیده شدهاند؟ بگذریم از دفعات بسیاری که خودمان بالهایمان را چیدهایم.
نگاهی به کتاب «نقطههای آغاز در ادبیات روشنفکری ایران»
معرفی کتاب «دربارهی رنج بشر»
کتابی درباره دوستی و عشق در دوران مدرن.
نگاهی به کتاب «شاهنشاهیهای جهان روا»
معرفی کتاب «اخلاق و دین»