img
img
img
img
img
محسن آزموده

مخاطرات پرسیدن

محسن آزموده

اعتماد: تیتر این یادداشت کوتاه احتمالاً خیلی کلیشه‌ای است. با هر کس صحبت کنید، ساعت‌ها در مزایا و فواید سوال کردن و پرسش، داد سخن سر می‌دهد. اصلاً کسی را می‌شناسید که با سوال کردن مخالف باشد؟ حالا سر کلاس درس بروید. کافی است سوالی داشته باشید. شما را نمی‌دانم، اما من در طول دوران تحصیلی‌ام یعنی دست‌کم نیمی از عمر چهل و سه ساله‌ام، اصلاً تجربیات خوبی از سوال کردن در مدرسه و دانشگاه و آموزشگاه‌ها نداشتم. ربطی هم به خصوصی یا دولتی بودن آن آموزشگاه نداشت. بارها به خاطر پرسشی که مطرح کردم، مسخره یا توبیخ شدم که چرا خوب گوش نکردی؟ این را که توضیح دادم! حرف من را متوجه نشدی. سوالت ربطی به آنچه گفتم، ندارد. اینکه سوال نبود، اظهار فضل بود. چو دانی و پرسی سوالت خطاست و… 
در کلاس‌های ما جو کلاس و نحوه قرار گرفتن افراد، به گونه‌ای بود که گفت‌وگو را که پیشکش، سوال پرسیدن را هم سخت -اگر نگوییم محال- می‌کرد. معمولاً اول کلاس معلم یا استاد معمولاً خیلی سفت و سخت می‌گفت، سوال برای آخر جلسه، اگر وقت اضافه بود، وسط حرف من نپرید، سوال بی‌ربط نپرسید و… پرسشگر معمولاً به عنوان کسی بود که چیزی را نمی‌داند، نه اینکه خدای نکرده انتقادی دارد یا کاستی و نقصی در بیان گوینده یافته یا می‌خواهد موضوع را از زاویه دیگری بنگرد. گوینده نیز در مقام دانای کلی که می‌خواهد دست غریق در ظلمات را بگیرد و او را بالا -جایی که خودش ایستاده- بکشد. قبول دارید در چنین وضعیتی سوال پرسیدن کار خطرناکی بود؟ منظورم از مخاطرات پرسیدن، همین‌ها است، نه آن بحث‌های تکراری -و احتمالاً درست- فلسفی که پرسش آغاز تفکر است و تا سوال نباشد، فکر جدید پدید نمی‌آید و… الخ. 

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  کارل مارکس چگونه «فروپاشی زیست‌محیطی» را پیش‌بینی کرد؟

تغییرات اقلیمی نه تنها یک شکست سیاستی است، بلکه نتیجه شکافی جبران‌ناپذیر میان سرمایه‌داری و دنیای طبیعی است.

  معجزه‌ی تنوع

می‌خواهید سالم‌تر باشید از چند منبع خبری استفاده کنید.

  از خلیج فارس می‌آید نسیم فارسی

نگاهی به جایگاه «خلیج فارس» در تاریخ و ادبیات فارسی، از شاهنامه فردوسی تا نوشته‌های جغرافی دانان و شاعران معاصر

  روایت ممنوعیت «ولیمه‌ای برای جلبک‌های دریایی»

شراره‌ی این آتش را حسن نور، نویسنده و روزنامه‌نگار، در روزنامه‌ی «الاسبوع» برافروخت و رمان را «کفرآمیز و مستهجن» خواند.

  بلاگر سوگ

نیستی ببینی بازدیدمون چقدر شده…!