گسترش: کتاب «ممکن ساختن غیرممکنها» نوشتهی واتسلاف هاول به همت نشر ثالث به چاپ رسیده است. نمایشنامهنویس بودن سیاستمداری که زندگی را در سایهی توتالیتاریسم استالینیستی تجربه کرده این فرصت را به او داده که از لحظه به لحظهی آنچه یک ملت و ملتهای مشابه او تجربه کردهاند، دقیقترین برداشتها را داشته باشد و وقتی این تجربهها را با لحن و قلم خود نشر میدهد، معاصران خود را بهمثابه تماشاچیان یک نمایشنامهی جذاب با خود همراه میسازد، چنانکه گویا مخاطب را به هزارتوی زندگی در پس پردهی آن کابوس چند دههای در بخش مهمی از جغرافیای جهان میبرد.
واتسلاف هاول زادهی پنجم اکتبر ۱۹۳۶ و درگذشتهی هجدهم دسامبر ۲۰۱۱ این بخت را یافت که فروپاشی نظام پر سروصدایی را ببیند که سرمایهی عمر، مواهب زندگی و کرامت سه نسل انسانی در قرن بیستم را قربانی قمار پرخرج و بینتیجهی خود کرده بود و اقبال با او چنان یار بود که از پس این دورهی تلخ و سنگین به مسند ریاست جمهوری (چهار سال در جمهوری چکسلواکی و ده سال بعدی در جمهوری چک) برسد. با واقعیتهای ادارهی جوامع پیچیده آشنایی عمیق پیدا کند و از پیوندهای ناگزیر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… با سایر ملل درسهای بسیار بیاموزد. درنهایت نیز روزگار به او این فرصت را بدهد که همهی آموختهها، تجربهها و همهی هنرها را در هم آمیزد، در قالب متن مکتوب یا سخنرانی گرد آورد و در زمرهی میراث ماندگار تجربهی قرن بیستمی بشر به یادگار بگذارد.
«ممکن ساختن غیرممکنها» مجموعهای از سخنرانیها و مکتوبات واتسلاف هاول طی سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۶ است که در کشورهای مختلف دنیا و در مجامع مختلف دانشگاهی، سیاسی، هنری و… و همچنین در اجتماعات مردمی ارائه کرده است.
هاول هرگز اجازه نداد سخنرانیهایش به دست دستیاران سیاسی و نویسندگان حرفهای تدوین شود و خود بار آن را ـ که برایش لذتی مضاعف نیز به همراه داشت ـ به دوش گرفت؛ شاید مخاطبانش از نیویورک تا دهلی نو، از اسلو تا توکیو، بهخاطر این تصمیم هاول خوشاقبال بودهاند. کتاب «ممکن ساختن غیرممکنها» شامل ۳۳ گفتار از اوست که بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۶ نوشته شده و هم عمیقاً شخصی و هم عمیقاً سیاسی است.
هاول دربارهی مصائب توتالیتاریسم و راه دشوار خروج از آن مینویسد؛ او توصیف میکند که چگونه کشورش و دیگر کشورهای پساکمونیستی در حال یادگیری دموکراسی از آغاز هستند و در این راه با چه موانع داخلی و خارجی مواجه میشوند. هاول از تمدن تکنولوژیمحوری که جهان را فرا گرفته و چالشهایی که برای واقعیتهای چندفرهنگی به وجود میآورد شگفتزده میشود. او به وظیفهی هر انسان زندهای برای جلوگیری از انحراف تاریخ به وسیلهی نفرت و ترس اشاره میکند و به ما یادآوری میکند که برخلاف همهی ظواهر، عقل سلیم، اعتدال، مسئولیتپذیری، ذوق و سلیقه، احساس، غریزه و وجدان از سیاست بیگانه نیست، بلکه کلید موفقیت آن در بلندمدت است.
قسمتی از کتاب ممکن ساختن غیرممکنها:
برای چند دهه کمونیسم کابوس اصلی جهان دموکراتیک بود. امروز ـ که سه سال از شروع روند فروپاشی و سقوط آن بهمن میگذرد ـ به نظر میرسد کابوس جدید پساکمونیسم جایگزین آن قبلی شده است. بسیاری نه فقط در غرب که در شرق هم سالها چشمانتظار سقوط کمونیسم بودند و امید داشتند آن را برای همیشه به تاریخ بسپارند.
اما اکنون همهی آنها نگران عواقب آن فروپاشی هستند. برخی نسبت به جهان آن روزی احساسات نوستالوژیک دارند و روابط حاکم بر آن دوران را قابل درکتر و تا حدودی شفافتر از امروز میدانند.
نمیخواهم چنین احساساتی را گسترش دهم و فکر میکنم نباید از دوران پساکمونیسم این برداشت را داشته باشیم که لزوماً موجب سختی و دردسر برای بقیهی جهان خواهد بود. خودم نیز قطعاً چنین برداشتی ندارم. بیش از هر چیزی آن را یک چالش میدانم، چالشی برای اندیشیدن و عمل کردن. پساکمونیسم چنین چالشی را در گسترهی بیشتری به منصهی ظهور درمیآورد.
کسی که از یک پدیدهی خاص تاریخی صرفاً جنبههای غیرموجه آن را میبیند قاعدتاً بسیاری وقایع دیگر را نیز همینگونه میبیند: هشدارهای طبیعتشناسان، نظریههای عمومی خواستههای تخیلی رأیدهندگان و اخلاقیات عمومی؛ اما این روش سادهی نگاه به تاریخ و به دنیا گمراهکننده است. خطرناک نیز هست، چراکه باعث میشود از هرچه به نظرمان غیرموجه است دوری کنیم و به راه خودمان برویم. مثل برخی انگارههایی که در دوران کمونیستی از آنها دوری میجستم. هر موضعی که ناشی از این احساس باشد که جهان و یا تاریخ فقط ساختهشده از عناصر غیرموجه است، قطعاً انسان را از درک واقعیات دور میکند و درنهایت خودش را کنار میگذارد. قرار گرفتن در چنین موضعی یعنی خود را به فنا دادن.
ما از دورهی پساکمونیسم چه باید بیاموزیم؟ ابتدا باید بدانیم که این عبارت بیانکنندهی شرایط کشورهایی است که خود را از حلقهی کمونیسم رهانیدهاند و البته دور از احتیاط است که همهی این کشورها را دارای شرایط مساوی تلقی کنیم.
اگرچه همهی آنها باید همزمان برنامههای مشترکی را پیگیری کنند؛ یعنی رها کردن خود از سرنوشت فاجعهباری که کمونیسم برای آنان رقم زده، ترمیم و بازسازی خسارتهای آن دوران و ساختن یا تجدید ساختار دموکراسی خود و البته دلایل مختلفی هم وجود دارد که بپذیریم آنها تفاوتهای مهمی هم با یکدیگر دارند.
ممکن ساختن غیرممکنها را صالح واحدی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۲۶۹ صفحهی رقعی و با جلد سخت چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.
نگاهی به کتاب «نقطههای آغاز در ادبیات روشنفکری ایران»
معرفی کتاب «دربارهی رنج بشر»
کتابی درباره دوستی و عشق در دوران مدرن.
نگاهی به کتاب «شاهنشاهیهای جهان روا»
معرفی کتاب «اخلاق و دین»