اخلاقپژوهان جوان: کتاب فایدهگرایی اثر جان استوارت میل، از سری کتابهای کلاسیک در فلسفۀ اخلاق است که حدود ۱۶۰ سال پیش منتشر شده. این نوشتار در سال ۱۳۸۸ توسط مرتضی مردیها ترجمه و در انتشارت نی به چاپ رسیده است. نکتهٔ متفاوت دربارهٔ ترجمهٔ این کتاب، نقش پررنگ مترجم در آن است. اثر با یک مقدمهٔ تقریباً مفصل از مترجم آغاز شده و در ادامه متن کتاب به دو بخش تقسیم میشود. در بخش اول نوشتهٔ میل ترجمه شده و در بخش دوم با عنوان افزودهٔ مترجم دکتر مردیها به مفاهیم مهم نتیجهگرایی و انواع آن در عصر حاضر پرداخته است. این چینش اگرچه برای فردی که صرفاً به دنبال مطالعه متن جان استوارت بوده و از پیش اطلاعاتی درباره فایدهگرایی داشته قابل توجه نیست، اما در مقابل میتواند برای مخاطب تازهوارد، خواندن یک اثر کلاسیک را راحتتر کند. ضمن آنکه اطلاعات مفیدی درباره نتیجهگرایی نوین به او خواهد داد.
مدعای اصلی فایدهگرایی این است که خوشحالی و فقط خوشحالی، بهعنوان غایت مطلوب است. تمام چیزهای دیگر فقط از این حیث خواستنیاند که وسیله نیل به این مقصودند.
نکته قابل توجه دیگر فهرست تفصیلی کتاب است. تقریباً ۱۲ صفحه از کتاب، به این فهرست اختصاص داده شده که ذیل آن تمام نکات کلیدی بخشها و فصلها آورده شده. میتوان گفت این فهرست، کار شما را در پیدا کردن موضوع مورد توجهتان راحت کرده و حتی یک دورنمای کلی از موضوعات مورد بحث میدهد. این نکته میتواند برای یک پژوهشگر، بسیار مفید و پر استفاده باشد.
بخش اول کتاب (یعنی آن بخش که به ترجمه متن جان استوارت میل پرداخته)، شامل پنج فصل است و مجموعاً ۱۲۰ صفحه از ۲۶۲ صفحه کتاب را به خود اختصاص داده. میل در این فصل به سه موضوع میپردازد. او ابتدا از مشکل بنیادین اخلاق یعنی وجود اختلافنظرهای مختلف در آن سخن میگوید. سپس به این مسئله توجه میدهد که چرا این اختلافنظرها بهمثابه نقطه ضعف در اخلاق به شمار میآیند، در صورتی که وجود اختلاف در سایر علوم تا این حد چالشبرانگیز نیست. سپس به این سؤال پاسخ میدهد که چرا فایدهگرایی تأثیر انکارناپذیری بر اخلاق دارد و نمیتوان از آن عبور کرد، به نحوی که حتی استدلالهای مخالفان فایدهگرایی، فایدهگرایانه است. پس از این مقدمه، جان استوارت میل، درباره هدف از نگارش این کتاب سخن میگوید و نقشه راه خود را برای خواننده مشخص میسازد.
فصل دوم پیرامون بررسی و پاسخگویی به ده انتقاد مهم از فایدهگرایی است. میل در هر بخش ضمن آوردن انتقاد، پاسخ خود را به آن میدهد. انتقاد اول فایده را در مقابل لذت دانسته و معتقد است فایدهگرایی مستلزم ترک لذت است. این درحالی است که میل اساس فایدهگرایی افزایش لذت و کاهش رنج عنوان کرده.
انتقاد دوم، فایدهگرایی را اخلاقی شایستهٔ خوکها میداند. میل در پاسخ به این انتقاد، تعریف خود از فایدهگرایی مشخص کرده و تلویحاً اعتراضات خود به قرائت بنتامی از فایدهگرایی را مطرح میکند. ضمن آنکه از امکان رسیدن به خوشبختی و شادکامی در فایدهگرایی صحبت میکند. نکته مهم بعدی در این فصل، مسئلهای است که همچنان یکی از بحرانهای مهم در فایدهگرایی به حساب میآید. اینکه آیا اصل فداکاری در این رویکرد اخلاقی، جایی دارد؟ اگر پاسخ به این سوال مثبت است (که البته هست و میل نیز آن را تایید میکند)، این فداکاری باید به چه میزان باشد؟ آیا باید تا آنجا پیش رود که فوق طاقت بشر شود و ما را به زحمت بیندازد یا اولویت را به سود و زیان شخص بدهد؟
عدالت نامی است برای بعضی توقعات اخلاقی، که چنانچه در مجموع نگریسته شود، با مقیاس فایده اجتماعی، در سطح بالاتری قرار میگیرد و به همین جهت هم نسبت به موارد دیگر، به درجه اعلی و با شدتِ بیشتری متعلق تکلیف است.
نکته بعدی درباره محاسبه سود است. یکی از انتقادات همیشگی به اخلاق فایدهگرا غیرممکن بودن ارزیابی سودها در موقعیت بوده، بهویژه اگر به پیروی از میل، لذتهای کیفی را نیز وارد بازی کنیم. جان استوارت در این زمینه پاسخ جالبی دارد که میتوانید در صفحه ۸۴ تا ۸۵ ذیل بند ۲۴ مطالعه کنید. فصل سوم پیرامون مسائل بنیادی چون طبیعت و منشا اخلاق، الزام اخلاقی، وجدان اخلاقی، حس و تعهد اخلاقی صحبت کرده و آن را وارد فضای فایدهگرایی میکند. آنگاه نشان میدهد هر یک از این مفاهیم چه تاثیری بر فایدهگرایی گذاشته یا فایدهگرایی چه موضعی در قبال آن دارد.
فصل چهارم با این ادعا آغاز میشود که خوشی و شادی مطلوب عمومی است و هیچ دلیلی برای تبیین چرایی آن وجود ندارد. پس از بیان این مطلب، میل به نکتهٔ بسیار مهمی اشاره میکند و آن چیزی نیست جز ربط و نسبت لذت و فضیلت. میل عنوان میکند هر فایدهگرایی فضیلت را دوست دارد، چراکه فضیلت فینفسه، خواستنی است. اما این به معنای وجود خواهش و سائق اصلی به سمت فضیلت نیست. اساساً یگانه اصل ما لذت است و این لذت است که ما را به سمت فضایل هدایت میکند. به عبارت دیگر، آن چیزی که فضیلت را فینفسه خواستنی کرده، صرفاً رابطهٔ تداعیکننده و به هم پیوستگی فضیلت با لذت است.
اما فصل پنجم که فصلی نسبتاً بلند و پر مطلب است، درباره چیزی جز عدالت سخن نمیگوید. میل در این فصل بهطور مفصل به سوالاتی از این دست پرداخته: آیا میتوان فایدهگرا بود و همزمان تمایل به عدالت داشت؟ آیا کیفیت ثابتی به نام عدالت یا بیعدالتی به نحوی که در تمام مصادیق مشترک باشد وجود دارد؟ چه رابطهای میان حس عدالتخواهی و مصلحت عمومی وجود دارد؟ بیطرفی یا برابری به چه معناست و ربط و نسبت آن با عدالت چیست؟
میل بیطرفی را رأس فضایل قضایی میداند و معتقد است این تکلیفی را عدالت بر دوش ما میگذارد. او این اصل بنتامی را تصدیق میکند که «هر کس به عنوان یکی در حساب آید، و هیچکس بیش از یکی محسوب نشود». اصل بیطرفی همچنان یکی از اصول حیاتی در اخلاق فایدهگرایی یا نتیجهگرا است که امروزه نیز طرفداران و معتراضان قابل ملاحظهای دارد. اگرچه با پایان فصل پنجم، متن نوشته شده توسط جان استورات میل به پایان میرسد، اما همانطور که گفتیم، کتاب با بخش دوم یا «افزودهٔ مترجم» ادامه مییابد. این بخش شامل شش موضوع (یا به عبارتی فصل) است. در ابتدا مترجم بر خود لازم دانسته تا به تعریف خوب بپردازد و ربط آن را با «آنچه خواستنی است» مشخص کند، در این بین طبیعی است که از بزرگترین منتقد فایدهگرایی (جی. ای. مور) و مغالطه طبیعتگرایانه او نیز حرفی به میان خواهد آمد.
سپس به انواع لذتها، یعنی لذتهای مادی و معنوی پرداخته و به این سوال پاسخ میدهد که آیا برخی از لذات نسبتبه برخی دیگر برتری ذاتی دارند یا صرفاً نوعی رجحان و برتری ثانوی میان آنها بر قرار است. خوشبختی فرد یا جمع، فایدهگرایی عمل نگر یا قاعده نگر از مسایل دیگری است که در این بخش عنوان شده.
نهایتاً کتاب با این نکته به پایان میرسد که در فلسفه یافتن استدلال قطعی، تقریباً امری غیر ممکن است و همیشه یافتن یک مغالطه یا خطا در استدلال با خطا یا ارتکاب مغالطه دیگر همراه است. لذا صرف وجود نکات چالشبرانگیز فلسفی در یک نظریه نمیتوان آن را کنار گذاشت. مگر آنکه یک نظریه رقیب بتواند هم اشکالات را پاسخ دهد و هم روشهای جدید برای ارزیابی امور ارائه دهد. در نهایت مترجم پیشنهاد میکند چهبسا بهتر است در مواجهه با نظریه فایدهگرایی کلیت ادعا را مورد توجه قرار دهیم و نه نکات ریزی که بیشتر شبیه به بازیهای زبانی و فکری است و از هدف اصلی فایدهگرایی نیز فاصله دارد.
معرفی کتاب «زندگی ناممکن»
نامهنگاری، اگر نگوییم نیازمند گفت و شنید است، دستکم بهدنبال نوعی رابطه با مخاطب است.
آیا شما یک تازهبهدورانرسیده بینام و نشان و چراغ خاموش هستید؟
معرفی نمایشنامهی «زمان و مکان/ هفت در» نوشتهی بوتو اشتراوس
ورشو چندی پیش داستان بیفضیلتی جنگ است و آسیبهایی که گاه تا نسلهای آتی درمانی ندارد.