img
img
img
img
img
لطیفه‌ها از کجا می‌آیند

پشت هر شوخی، جدی هست!

گیتی صفرزاده

وینش: وقتی یک لطیفه می‌شنویم معمولاً به این فکر نمی‌کنیم که مثل داستان یا فیلمنامه یا شعر یک ساختار ادبی دارد. معمولاً می‌گوییم آنکه این لطیفه را ساخته عجب خوش‌ذوق بوده (که البته سازنده‌اش هم اغلب معلوم نیست؛ این هم یک ویژگی لطیفه!) یا اینکه چقدر لوس بود، که این علاوه بر سازنده لطیفه ممکن است از ناتوانی تعریف کننده لطیفه هم باشد (چه بسیار لطیفه‌های خوب که قربانی سرددهنی گوینده می‌شوند!) و کمتر فکرمان می‌رود سراغ اینکه علاوه بر ذوق (مثل همه انواع هنری)، فرم هم مساله مهمی است.

 البته در سال‌های اخیر با رونق گرفتن ماجرای استندآپ کمدی تاحدودی معلوم شد این کار (لطیفه‌نویسی و استندآپ مرزهای مشترکی دارند) علاوه بر ذوق، تخصص هم می‌خواهد. آن‌هایی که حرفه‌ای سراغ این کار رفتند (نوشتن استندآپ چه برای اجرای خودشان چه دیگری) متوجه شدند که لطیفه‌نویسی هم تکنیک دارد و به قول آقای اخوت از نظر ساختاری به دو بخش تقسیم شده و دارای این اجزا است: فرستنده، گیرنده، پیام، زمینه و شیوه ارسال پیام.

 بالاخره رسیدیم به کتاب؛ جایی که نویسنده از تعریف لطیفه و ریشه کلمه‌اش شروع می‌کند و بعد وارد بحث فنی‌تر درک و دریافت لطیفه می‌شود. هرچه باشد کتاب می‌خواهد بگوید لطیفه‌ها از کجا می‌آیند اما از کجا آمدن ربط دارد به اینکه بفهمیم اصلاً لطیفه چیست و چطور عمل می‌کند. این بمبی که با ترکاندنش ما را هم می‌ترکاند طرز کارش چیست، چه ویژگی‌هایی دارد و قدرتش را از کجا می‌گیرد.

 اول این را بگویم که کتاب به سبک و سیاق اغلب نوشته‌های اخوت یک درآمد دارد، مقدمه‌ای که اخوت در آن با همان قلم صمیمی و طناز خودش خواننده را آرام آرام وارد ماجرا و به عبارتی آنتن‌هایش را میزان می‌کند.

 قبل از آن گفتم که برای فهمیدن منشا لطیفه‌ها لاجرم به شناخت لطیفه هستیم و کتاب هم به همین منوال پیش می‌رود، یعنی هم بحث زبان و ساختار دارد و هم بحث شناخت و فلسفه. درحقیقت می‌شود گفت که اخوت در بخش بخش این کتاب در نقش‌های مختلف خودش ظاهر می‌شود و بحثی را به پیش می‌برد.

 یکبار در نقش زبانشناس است (او دکترای زبانشناسی دارد) و وارد بحث زبان و ساختار لطیفه می‌شود. اینجا از جادوی زبان می‌گوید که از ایجاز تا ابهام در لطیفه به‌کار می‌آید.

بعد نقش اخوت مترجم را می‌گیرد و از پیچیدگی‌های ترجمه لطیفه حرف می‌زند، از اینکه چقدر بازی‌های زبانی در لطیفه‌ها نقش دارند و آیا ترجمه‌پذیر هستند یا نه.

 اخوت منتقد ادبی هم در بخش‌های دیگری ظاهر می‌شود و درباره انواع لطیفه‌ها و تفاوت آن با چیستان یا شکل‌های ادبی دیگر می‌گوید. از استراتژیک بودن ماجرای لطیفه‌گویی و نکاتی که در یک لطیفه وجود دارد.

 اخوت نشانه‌شناس هم در جای‌جای کتاب هست، اوست که بحث لطیفه را به مسائل اجتماعی و فلسفی پیوند و نشان می‌دهد که ماجرای لطیفه‌ها با چه بخش‌های پیدا و پنهانی از زندگی فردی و اجتماعی ما گره خورده است. اتفاقاً این نگاه شاید یکی از مهمترین زیرلایه‌های کتاب باشد زیرا اخوت برای شروع کتابش هم تکه‌ای از خاطرات نورمن ملکوم  از ویتگنشتاین را آورده:

 «بد نیست بدانی که ویتگنشتاین یک‌بار گفت اثر فلسفی جدی جا سنگین را می‌توان طوری نوشت که تمامش از لطیفه متشکل باشد بی آنکه چیز مسخره‌ای از کار درآید.»

 در همان آغاز هم به این نکته اشاره می‌کند که شوخی فقط برای شوخی نیست و همیشه پشت آن چیزی نهفته است و نیازی را برطرف می‌کند. این نگاه در تمام بخش‌های کتاب وجود دارد و با هر مبحث لایه‌هایی از هر لطیفه مشخص می‌شود.

 کتاب پر است از مثال و نمونه و لطیفه، از ارجاعات داخلی و خارجی، منظورم این است که هم نمونه‌هایی از شوخی‌های داخلی دارد و هم نمونه‌های خارجی و به طبع بحث ارجاعاتی به منابع خارجی (در انتهای کتاب هم فهرست مفصلی از منابع خارجی دارد که به بررسی لطیفه پرداخته‌اند). باوجود این شاید ملموس‌ترین و ایرانی‌ترین بخش کتاب (به معنای شناخت فرهنگی اجتماعی)، فصل «مجید دلبندم» باشد.

  شاید به یاد داشته باشید که «مجید دلبندم» نام یک میان‌پرده تلویزیونی بود که اساس آن شخصیت مجید بود که دائم کلمات را اشتباه می‌گفت و دوستش مرتب از دست او حرص می‌خورد و شکل صحیح کلمات را یادآوری می‌کرد. اخوت با یادآوری این مجموعه بحث مهم زبان به عنوان سلاحی برای دفاع را باز می‌کند و درباره مفهوم لغزش‌های زبانی توضیح می‌دهد. لغزش‌های زبانی فرصت انتقاد را فراهم می‌کنند در حالیکه خنده می‌آفرینند. او اوج این شگرد را در نمایش‌های روحوضی و سیاه‌بازی می‌داند، جایی که سیاه خود را به نادانی می‌زند و با اشتباه تلفظ کردن، انتقادش را بیان می‌کند.

آن‌هایی که با نمایش سیاه‌بازی آشنا هستند می‌دانند که یکی از مهمترین (و البته خنده‌دارترین) بخش‌های نمایش مربوط به وقتی است که سیاه با تپق و لغزش زبانی، کلماتی را به شکلی به کار می‌برد که باعث تحقیر شاه یا ارباب یا سردار می‌شود، خنده می‌گیرد و درعین حال رفتار و شخصیت و اعمال آنها را نشان می‌دهد که تا چه اندازه پوچ و توخالی است. بعد هم که در مقابل خشم یا تعجب آنها قرار می‌گیرد، نشان می‌دهد که قصدی نداشته و همه‌اش تقصیر این زبان بی‌صاحب مانده است که خوب نمی‌چرخد و کلمات را اشتباه می‌گوید و با این شگرد قسر درمی‌رود!

 اگر قرار بود نویسنده امروز این کتاب را بنویسد شاید بازهم بخش‌های دیگری شبیه این در کتاب می‌آورد، شکل‌های دیگری از لطیفه که در این سال‌ها به فضای شوخ‌طبعی ما راه پیدا کرده‌اند و حتماً دلایل و نکات ویژه‌ای دارند. همین موضوع نشان می‌دهد که ماجرای لطیفه و شوخی چقدر زنده است و چقدر از فضا و شرایط اجتماعی سرچشمه می‌گیرد.

 لطیفه‌ها و شوخ‌طبعی از موضوعات مورد توجه احمد اخوت هستند. او غیر از این کتاب، کتاب دیگری هم با عنوان نشانه‌شناسی مطایبه منتشر کرده و مقالات مختلفی هم درباره طنز و شوخ‌طبعی نوشته که در نشریات مختلف و به‌ویژه در سالنامه‌های گل‌آقا در دهه ۷۰-۸۰ چاپ شده‌اند.

 کتاب لطیفه‌ها از کجا می‌آیند را که به دست بگیرید، زبان شیرین و نثر خوشخوان اخوت شما را یکسره تا پایان می‌کشاند. به انتها که برسید هم کلی مطلب درباره لطیفه یاد گرفته‌اید و هم احساس می‌کنید که بخش‌هایی از روان و ذهن و روابط انسانی برایتان روشن شده. اگر تا قبل خواندن کتاب فکر می‌کردید لطیفه که دیگر انقدر دنگ و فنگ ندارد که بابتش یک کتاب نوشته شود، متوجه می‌شوید که ماجرای لطیفه و شوخ طبعی و مطایبه خیلی هم جدی و دنگ فنگ دار است.

همان طور که اخوت در انتهای کتابش نوشته مطایبه شناسی در خیلی از کشورهای جهان رشته دانشگاهی شده و کاش در این طرف دنیا (که خیلی‌ها مردمش را طناز می‌دانند) حداقل به قدر یکی دو واحد دانشگاهی هم به آن توجه بشود. هرچه نباشد پشت هر شوخی، یک چیز جدی هست!

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  بحران سنت ‌ـ مدرنیته

نگاهی به کتاب «نقطه‌های آغاز در ادبیات روشن‌فکری ایران»

  رنج در قاب ذهنی آرتور شوپنهاور

معرفی کتاب «درباره‌ی رنج بشر»

  شهر فرنگ

کتابی درباره دوستی و عشق در دوران مدرن.

  همزادگان نادوسیده

نگاهی به کتاب «شاهنشاهی‌های جهان روا»

  اخلاق و الحاد

معرفی کتاب «اخلاق و دین»