شرق: فاوست در فرهنگ مدرن نقشی محوری دارد و به تکرار و به شکلهای مختلف مورد توجه بوده است. فاوست ریشهای تاریخی دارد و اصل داستان به واقعیت-افسانهای آلمانی در قرن شانزدهم برمیگردد. کیمیاگر، ستارهشناس و پزشکی به نام فاوست در واقعیت تاریخ زندگی میکرده است. دکتر یوهان گئورگ فاوست یا گئورگ فاوست شخصیتی تاریخی، ساحری دورهگرد، کیمیاگر، جادوگر، ستارهشناس، فیلسوف و پیشگو بود. با این وصف بسیاری بر این نظر بودند که او شیاد و کلاهبرداری بیش نیست. سال تولد او را حدود ۱۴۷۰ میلادی و سال مرگش را ۱۵۳۶ دانستهاند و زادگاهش را در دهکدهای در نزدیکی هایدلبرگ در آلمان. از قرار، در هتلی هنگام یک آزمایش شیمیایی و در نتیجه یک انفجار کشته شده است. گویا قرار بوده در این آزمایش طلا بسازد. جسدش را که به شکل فجیعی از ریخت افتاده بود، پیدا کردند و نتیجه گرفتند از آنجا که فاوست با شیطان پیمان بسته بود، خود شیطان از او قبض روح کرده است. فاوست عامیانه در سده شانزدهم شهرت زیادی مییابد و سپس کریستوفر مارلوی انگلیسی نمایشنامهای بر اساس آن مینویسد.
گوته، چهره اسطورهای فرهنگ و ادبیات کلاسیک آلمان، گئورگ فاوست را دستمایه مشهورترین اثر خود، «فاوست» قرار داد. گوته این شاهکارش را در طول شش دهه، یعنی از ۱۷۷۲ تا ۱۸۳۲، نوشته و به این ترتیب دورانی پربار و درعینحال بحرانی در این اثر بازنمایی شده است. گرچه اولین روایت از فاوست به قرن شانزدهم برمیگردد اما با گوته بود که این تمثیل به فرهنگ مدرن راه یافت.
در نمایشنامه «فاوست»، دکتر فاوست دانشمندی است که در پی بهدستآوردن دانش و ناتوان از لذتبردن از زندگی است. او با مفیستو پیمان میبندد که روح خود را به او بفروشد به شرط آنکه مفیستو دانش بیشتر و توانایی لذتبردن از زندگی را در اختیار او قرار دهد. از زمان انتشار «فاوست» تا امروز نیز حجم زیادی نقد و تفسیر بر این شاهکار گوته نوشته شده است و نویسندگان و منتقدان مختلف از منظرهای گوناگونی به بررسی کار گوته پرداختهاند. کریستیان موزر، در کتابی با عنوان «شرح حال گوته به سعی مفیستو»، مواجههای طنزآمیز با این اثر داشته است. کتاب «شرح حال گوته به شرح مفیستو» اثری است مصور و طنزآمیز که جا به جا از اشعار گوته بهره گرفته و البته اندکی هم در آنها دست برده است.
کریستیان موزر در سال ۱۹۶۶ در مونیخ به دنیا آمد و در سال ۲۰۱۳ در همین شهر درگذشت. موزر در سالهای کوتاه عمرش بهعنوان نویسنده، طراح و کاریکاتور به فعالیت پرداخت. ناصر غیاثی سالها پیش کتاب مصور «خاطرات کاناپه فروید» را از او به فارسی برگردانده بود. کتاب «شرح حال گوته به سعی مفیستو» با این سطور آغاز میشود: «اسم من مفیستو است و کسبوکار من ارواح. باور بفرمایید اصلاً کار سادهای نیست. خیلیها بر این باورند که شغل من بهغایت رمانتیک است، به این عبارت که همانطور که حضرت نابغه دست به گریبان اثرش و عدم تفاهم در دنیا و خشکیدن قدرت خلاقهاش است، ناگهان رعدوبرقی میزند و شخص شخیص شیطان با تمام آن ترسناکی و شکوه و جلالش ظاهر میشود و… کمال را به آن آدم مأیوس هبه میکند، صد البته به بهای سوختن در آتش جهنم تا قیام قیامت».
کتاب «ماشین زمان» رمانی دربارهی اصلاحات اجتماعی در بریتانیا است، و بهخصوص، دربارهی قدرت ویرانگرِ شکاف میان طبقات اجتماعی در آن.
«تاریخ جهانی بدنامی» نهتنها اولین کتاب داستانی برخس، بلکه آزمایشگاهی برای سبک منحصربهفرد اوست.
اهمیت توجه به اپیستمولوژی در زمانه ما به مناسبت تجدید چاپ کتاب «آشنایی با معرفتشناسی»
در مجموعهی رنگینکمان کلاسیک، با ۹ قهرمان در ۹ جهان داستانی متفاوت روبهرو هستیم.
این کتاب با نگاهی انسانی و ژرف، به والدین نشان میدهد چگونه میتوانند رابطهای عاطفی و آگاهانه با فرزند خود برقرار کنند.