img
img
img
img
img

چراغی که به خانه رواست

بلقیس سلیمانی

این مراکز بودجه‌ها را خرج ترجمه و انتشار آثار خاصی می‌کنند اما عملاً ادبیات معاصر ایران را بایکوت کرده‌اند.

هم‌میهن: من اوایل دهه هفتاد در شورای گسترش زبان فارسی کار می‌کردم. همان زمان هم همسو با این شورا، مرکز گسترش زبان فارسی، وابسته به سازمان فرهنگ‌وارتباطات اسلامی هم در همین زمینه کار می‌کرد و تا آنجا که می‌دانم وزارت علوم هم هرساله استادانی را برای آموزش زبان فارسی به دانشگاه‌های مختلف اعزام می‌کند. یکی از همین استادان تعریف می‌کرد اقبال به زبان فارسی در قیاس با زبان چینی بسیار کم است و چرا یک جوان مثلاً روسی باید زبان فارسی یاد بگیرد وقتی صنعت توریسم در کشور عملاً تعطیل است. وقتی زبان فارسی زبان علم نیست، چنان‌که مثلاً انگلیسی هست. زبان اقتصاد نیست، آن‌طور که فعلا زبان چینی هست. زبان دین هم نیست، آن‌طور که مثلاً زبان عربی است. کاربران زبان فارسی هم بسیار اندک هستند. پس اقبال به این زبان در آن‌سوی مرزها جز در بعضی مناطق مثل پاکستان و شبه‌قاره هند قابل مشاهده نیست اما از این‌سو تا بخواهید دم‌ودستگاه هست. البته مراکزی باید برای کمک به کرسی‌های زبان فارسی در سراسر دنیا وجود داشته باشد که به‌نظرم باید به وزارت علوم واگذار شود یا خود رایزنی‌های فرهنگی باید مسئولیت آموزش زبان فارسی را به مشتاقان زبان فارسی بر عهده بگیرند در این صورت نیازی به تعدد مراکز در ایران نیست. واقعیت این است که اگر این مراکز در آن‌سوی مرزها، آبی برای زبان فارسی نداشته باشد، نانی برای این دم‌ودستگاه‌ها دارد. زبان فارسی در خانه خویش بیشتر نیاز به رسیدگی دارد تا بیرون از خانه. نسل جوان کمترین مشکلش با زبان فارسی رسم‌الخط این زبان است تا آنجا که بسیاری را نگران کرده است. نسل‌های نو، روزبه‌روز از تولیدات فرهنگی زبان فارسی دور و دورتر می‌شوند. اگر قرار است چراغی بسوزد باید در این خانه بسوزد. زمانی شرق‌شناسی و ایران‌شناسی آدم‌هایی مثل نیکلسون، براون و کربن تولید می‌کرد ولی حالا کاربرانی مثل راهنمای توریست تولید می‌کند که همین را هم نداریم. زبان فارسی چیزی جز میراث فرهنگی‌مان برای عرضه به جهانیان ندارد. ادبیات معاصر ایران هم متأسفانه توسط رایزنی‌های فرهنگی واپس زده می‌شود. این مراکز بودجه‌ها را خرج ترجمه و انتشار آثار خاصی می‌کنند اما عملاً ادبیات معاصر ایران را بایکوت کرده‌اند.

كلیدواژه‌های مطلب:
تازه‌ترين مطالب اين بخش
  عشق

عشق، میان آن کس که دوست دارد و آن کس که موضوع عشق است تفاوت نمی‌گذارد.

  واقع‌گرایی احمد محمود

از «همسایه‌ها» تا «مدار صفر درجه»، سیری تکاملی در آثار محمود دیده می‌شود و اگر در «همسایه‌ها» به قول خودش بیشتر براساس غریزه به نوشتن پرداخته، در «مدار صفر درجه» روایت براساس شناخت داستان پیش رفته است.

  از همزبانی تا همدلی

ما همچنان بیش از هر چیز درگیر مناسبات و درگیری‌های‌مان با غرب و در غرب هستیم و خیلی متوجه آنچه در شرق کشورمان می‌گذرد، نیستیم.

  سفری برای کشف مجدد

نقد و بررسی رمان «زندگی غیرممکن» اثر مت هیگ