img
img
img
img
img
افسانه‌ی عادی‌بودن

تروما، بیماری و درمان در فرهنگ سمی

الناز آذری

سی‌بوک: بسیاری از جوامع بیش از جوامع دیگر به سلامت مردم خود اهمیت می‌دهند اما حتی در آن جوامع هم اوضاع کاملاً خوب نیست. صنایع میلیارددلاری پول خود را از سرمایه‌گذاری مداوم آدم‌ها در جنبه‌های مالی، ذهنی و عاطفی کسب می‌کنند. آن‌ها سود خود را از مردمی می‌برند که در ماجراجویی بی‌پایان برای بهترخوردن، طولانی‌تر زیستن، جوان‌تربودن، احساس زندگی بیشتر کردن یا صرفاً کمتر بیماری داشتن قرار گرفته‌اند. با این‌که ما بیشتر وقت خود را وقف کسب سلامت می‌کنیم، داروهای مکمل می‌خوریم، یوگا تمرین می‌کنیم، رژیم می‌گیریم و آزمایش‌های مختلف می‌دهیم اما سلامت عمومی جامعه لزوماً بهتر نشده است، چرا؟ چرا چنین می‌شود؟

دکتر گبور مته، پزشک معروف کانادایی، کتاب افسانه‌ی عادی بودن را با همکاری پسرش «دنیل مته» نوشته است تا به سؤال‌های بسیاری در مورد سلامتی روان جوامع پاسخ بدهد. اما چیزی که کتاب افسانه‌ی عادی‌بودن را از کتاب‌های دیگر متمایز می‌کند این است که مته به‌جای تمرکز بر روی یک موضوع، طیف گسترده‌ای از موضوعات مختلف را پوشش می‌دهد. از تروما گرفته تا بیماری‌های خودایمنی، از دلبستگی، مسائل زنان، داروهای روان‌گردان، نژادپرستی، فقر و اعتیاد گرفته تا سرمایه‌گذاری و نقل‌قول‌هایی از رهبران بودایی، او همه چیز را در این کتاب گرد هم آورده است.

در این مقاله ما به بررسی کتاب افسانه‌ی عادی‌بودن و نقد تند گبور مته به مفهوم «عادی بودن» پرداخته‌ایم که نشان می‌دهد چگونه جوامع امروزی بیماری را تقویت می‌کنند.

کتاب افسانه‌ی عادی‌بودن اثر گبور مته، پزشک معروف کانادایی، است که کتاب‌های بسیار تأثیرگذاری از جمله کتاب «وقتی بدن نه می‌گوید» را نوشت که آن کتاب نیز درباره‌ی ارتباط ذهن و بدن است و در کتاب دیگرش با عنوان «در قلمرو ارواح گرسنه» در مورد تجربیات خود از کار با معتادان نوشت. از آن‌جایی که گبور مته در زمان جنگ بوداپست به دنیا آمد، از سفر روان‌شناختی خود و همچنین تأثیرات تجربیات اولیه‌ی زندگی بر الگوهای رفتاری بزرگسالان و روش‌های ارتباط با افراد دیگر بسیار آگاه است. او همچنین کتابی با عنوان «ذهن‌های پراکنده: ریشه‌ها و درمان اختلال کمبود توجه» نوشت چون دو تا از فرزندانش به اختلال کمبود توجه مبتلا هستند.

از عنوان کتاب افسانه‌ی عادی‌بودن نیز کاملاً مشخص است که او این‌بار چه چیزی را هدف قرار داده است: چیزی که ما آن را به‌عنوان عادی در زندگی خود پذیرفته‌ایم، شاید واقعاً عادی نباشد! این کتاب در سال ۲۰۲۲ منتشر شد و توضیح می‌دهد که چرا بیماری‌های مزمن و روانی روزبه‌روز در حال افزایش هستند. گبور مته در این کتاب نشان می‌دهد که چگونه طب غربی بر آسیب‌شناسی‌های فردی تمرکز می‌کند، اما اگر کلید واقعاً در فرهنگ نهفته باشد چه؟ او و پسرش همچنین در این کتاب نشان می‌دهند که چطور چیزهایی که ما آن‌ها را طبیعی می‌دانیم، مانند استرس، ناملایمات زندگی و تروما ـ اغلب سمی هستند و باعث ایجاد بیماری‌های مختلف می‌شوند. او معتقد است مسیر بازگشت به سلامتی، شناسایی و رسیدگی به این شرایط اساسی است.

درباره‌ی کتاب افسانه‌ی عادی‌بودن

کتاب افسانه‌ی عادی‌بودن به ۳۳ فصل، یک مقدمه و پنج بخش تقسیم شده است. نظر اصلی نویسنده در کتاب این است که یک مشکل دوگانه در جوامع غربی اما به‌طور فزاینده جهانی وجود دارد که منجر به اپیدمی مشکلات سلامت روانی مزمن مانند افسردگی، فرسودگی شغلی، بیماری‌های خودایمنی، قلبی و غیره می‌شود. گبور مته معتقد است اولین مشکل این است که کل تصور ما از پزشکی و مراقبت‌های بهداشتی به یک دیدگاه بیولوژیکی و یک دیدگاه روان‌شناختی تقسیم شده است؛ درحالی که می‌دانیم بسیاری از مشکلات ماهیتِ روان‌تنی دارند اما با آن‌ها این‌طور برخورد نمی‌کنیم و این‌که مسائل بهداشتی، حتی مسائلی که صرفاً فیزیکی به نظر می‌رسند، اغلب نتیجه‌ی کل تصویر فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی زندگی انسان، تاریخچه‌ی زندگی یک فرد، وضعیت روانی، نحوه‌ی تربیتی و غیره است.

مشکل دومی که گبور مته و پسرش در این کتاب مطرح کردند این است که جامعه‌ی (غربی) این مشکلات بهداشتی را تشدید می‌کند و اغلب از این مشکلات بهداشتی سود می‌برد و به دلایل ایدئولوژیکی ما حاضر نیستیم این موضوع را بپذیریم. بنابراین دیدگاهی شکل می‌گیرد که می‌گوید اگر چیزی «عادی» است لزوماً سالم نیست.

مقدمه: چطور درک جامعه از «عادی بودن» ما را بیمار می‌کند

گبور مته در مقدمه‌ی کتاب افسانه‌ی عادی‌بودن داستانی جالب را تعریف می‌کند. او می‌گوید که در دهه‌ی ۱۹۹۰ کلینیک کلیولند شاهد پدیده‌ی عجیبی بود. به‌رغم تماس نسبتاً کوتاه با بیماران، پرستاران اغلب می‌توانستند پیش‌بینی کنند که کدام بیمار به بیماری خودایمنی دژنراتیو که به سلول‌های عصبی در مغز و ستون فقرات حمله می‌کند، مبتلا می‌شود. آن‌ها در نمودار هر بیمار نظراتی مانند«احتمالاً مبتلا به بیماری خودایمنی است و آدم خوبی است» یا «به هیچ‌وجه، او به اندازه‌ی کافی خوب نیست» را می‌نوشتند. در کمال تعجبِ عصب‌شناسان، این پیش‌بینی‌ها تقریباً همیشه درست بودند. 

در دهه‌های پس از آن، تحقیقات صحتی بر مشاهدات این پرستاران شدند و مقاله‌ای با این عنوان منتشر شد: «بیماران ابتلا به خودایمنی معمولاً آدم‌های خوبی هستند و این مسئله بر بیماری‌های دیگر نیز صادق است!» در سال ۲۰۰۰، پرستارانی که در بخش سرطان کار می‌کردند به بررسی رابطه‌ی بین سرکوب خشم و سرطان پرداختند. اما چگونه یک ویژگی شخصیتی مانند خوب‌بودن می‌تواند ابتلا به بیماری را پیش‌بینی کند؟ برای پزشک مشهور جهان دکتر گبور مته، پاسخ در تروما و استرس مزمن نهفته است. درواقع، او معتقد است این عوامل اغلب زمینه‌ساز بسیاری از مواردی هستند که ما آن‌ها را «بیماری» می‌نامیم.

دکتر مته با تکیه بر تجربه‌ی چندین دهه‌اش به‌عنوان یک پزشک، تلاش کرده است تا در کتاب افسانه‌ی عادی‌بودن، افسانه‌های رایج در مورد آنچه که ما را بیمار می‌کند از بین ببرد. 

بخش اول کتاب افسانه‌ی عادی بودن

در نیمه‌ی اول کتابِ افسانه‌ی عادی‌بودن، مته عمدتاً بر تعامل بین حالات روانی، تاریخچه‌ی زندگی و سلامتی تمرکز کرده است. همه‌ی ما تا حدی می‌دانیم که احساسات بر سلامت تأثیر می‌گذارند؛ مثلاً می‌دانیم که استرس مزمن، فشار روانی یا انزوا سلامتی ما را به خطر می‌اندازند. مته در این بخش اشاره می‌کند که بین حالات روانی و ترشح هورمون‌ها و تأثیر آن‌ها بر فشار خون، سیستم ایمنی و عملکرد اندام‌ها ارتباط مستقیمی وجود دارد. اما جایی که ماجرا کمتر مشخص است و پزشکی مدرن ما شکست می‌خورد، این است که آسیب‌های دوران کودکی، اضطراب‌های درمان‌نشده و احساسات سرکوب‌شده در درازمدت خطر بیشتری برای بیماری‌های خودایمنی، قلبی و سرطان به‌همراه دارند. 

تحقیقات زیادی این مسئله را تأیید می‌کنند اما متخصص قلب یا غدد شما هرگز هیچ سؤالی در رابطه با این موارد از شما نمی‌پرسد. مته با داستان‌های متعدد خود نشان می‌دهد که چطور خودش به‌عنوان یک پزشک، در حل آسیب‌های قدیمی به درمان بیماری‌های خطرناک پرداخت.

بخش دوم کتاب افسانه‌ی بودن

نکته‌ی بعدی که گبور مته در کتاب افسانه‌ی عادی‌بودن به آن اشاره می‌کند این است که باید توجه کنیم ما در شبکه‌ای از روابط و در یک فرهنگ زندگی می‌کنیم و تمام این‌ها بر نحوه‌ی تربیت، نحوه‌ی تفکر و نحوه‌ی برخورد ما با استرس و حفظ روابط و آنچه فکر می‌کنیم عادی است تأثیر می‌گذارند. اما این بدان معنا نیست که بدن ما با هر چیزی که به‌عنوان فرهنگ قالب‌شده موافق است، بلکه بدان معناست که ما بر سلامت یکدیگر تأثیر می‌گذاریم.

گبور مته در کتاب افسانه‌ی عادی‌بودن به مطالعات بسیاری اشاره می‌کند و سخنان زیادی از مختصصان مراقبت‌های بهداشتی نقل کرده است تا ارتباط بین استرس و غم‌واندوه رفع‌نشده، ترس و بیماری‌های خودایمنی مانند مولتپیل اسکلروزیس و آرتریت رومائونید را نشان دهد. 

بریده‌هایی از کتاب افسانه‌ی عادی‌بودن

«در تصوری که از ذهن و تن وجود دارد چیز تازه‌ای وجود ندارد؛ این دو ارتباط پیچیده‌ای با هم دارند. اگر چیزی تازه باشد، این باور است که تا حدودی بسیاری از پزشکان خوش‌نیت به آن پایبند باشند و مدام تأییدش کنند. آن چیست؟ این که این دو از هم جدا هستند. آموزه‌های سنتی درمانی از مدت‌ها پیش بر دلالتی ضمنی بین این دو تأکید داشته است. این صحبت دورانی است که فناوری‌های شگفت و این‌همه پیشرفت علمی در غرب صورت نگرفته بود. علی‌رغم جدایی پزشکی مصنوعی ذهن و جسم در پزشکی غربی، بیشتر آدم‌ها ـ ولو به مدد احساس خود ـ می‌دانند که ارتباطی بین آنچه فکر می‌کنند و احساس وجود دارد. برای مثال، این امری روزمره است که فکر کنیم چطور استرس‌های زندگی در زخم معده‌ی فرد تأثیر می‌گذارد. می‌شود فکر کرد در پسِ سردرد چه فشار روانی‌ای وجود دارد. چه ترس‌های بررسی‌نشده‌ای وجود دارد که به حملات عصبی در فرد منجر می‌شود. همین قاعده را می‌شود در نگاهی گسترده‌تر اعمال کرد؛ یعنی وقتی دنبال تک‌علامت بیماری نیستیم، بلکه داریم از زاویه‌های مختلف بیماری‌ها را نگاه می‌کنیم. اغتشاشات عاطفی از دل مشکلات روابط، نگرانی‌های اقتصادی یا هر منشأ ناراحتی مزمنی می‌آید که قصد دارد باری جسمی بر فرد وارد کند و نتیجه‌اش به بیماری ختم شود.»

«تقریباً همه‌ی بیماری‌های خودایمنی خصوصیت مشترکی دارند: التهاب بافت‌ها، اندام‌ها و بخش‌هایی از بدن که به آن بیماری مبتلا می‌شوند. همین توضیح می‌دهد که چرا اولین تشخیص و راه مقابله در پزشکی تجویز داروهای ضدالتهاب است. وقتی داروهایی غیراستروییدی ضدالتهاب همچون ایپوبروفن یا توپ‌خانه‌ی قوی‌تری همچون خودِ داروهای استروییدی کارایی خود را از دست می‌دهند، تجویز پزشکان شاید داروهایی باشد که باعث سرکوب فعالیت ایمنی بدن شود. چون بیماری اول از همه در مفصل‌های می اوک تأثیر گذاشت، دکترها تصور کردند این روماتیسم مفصلی است. آن‌ها استرویید تجویز کردند. داروهایی استروییدی درواقع کورتیزول هورمون طبیعی استرس است که در آزمایشگاه مشابه‌سازی شده است. این هورمون از غده‌ی فوق‌کلیوی در مقابل این بیماری ترشح می‌شود. درنهایت، این ناتوانی استروییدها و سرکوب ایمنی بدن بود که باعث او به فکر خودکشی بیفتد. دکترهایش دیگر چیزی برای تجویز نداشتند (باید اضافه کنم که بیماری او آن‌قدر شدید بود که بهبودی‌اش کاملاً غیرمنتظره و البته توضیح‌ندادنی بود. البته با توجه به تفکر جاافتاده‌ی پزشکی نمی‌توان این توضیح‌ندادنی‌بودن را «توضیح داد». من با دکتر خانوادگی او در بوستون تماس گرفتم و او جزئیات را برایم تأیید کرد.)»

درباره‌ی گبور مته، نویسندۀ کتاب افسانه‌ی عادی‌بودن

گبور مته در سال ۱۹۴۴ به‌دنیا آمد. او پزشک و نویسنده‌ی مجارستانی-کانادایی است که به مباحثی همچون رشد در دوران کودکی، تروما و تأثیرات بالقوه‌ی آن‌ها به‌صورت مادام‌العمر بر سلامت جسمی و روانی علاقه دارد. او معتقد است که استرس و اضطراب می‌تواند باعث مشکلات و بیماری‌هایی مانند خودایمنی، سرطان، اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی شود یا فرد را به اعتیاد بکشاند. رویکرد دکتر گبور مته به اعتیاد به تروماهایی برمی‌گردد که بیمارانِ خودش تجربه کرده بودند و در آثارش از بهبودی و دوره‌ی درمان آن‌ها می‌گوید. او در کتابش با عنوان «در قلمرو ارواح گرسنه» در مورد انواع تروماهایی که افراد معتاد متحمل شده‌اند صحبت کرد و در این کتاب نشان می‌دهد که این تروما یا تروماها بر تصمیم‌گیری آن‌ها تأثیر گذاشته‌اند. دکتر گبور مته تاکنون پنج کتاب درباره‌ی موضوعاتی مانند استرس، روان‌شناسی رشد، اعتیاد و اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی نوشته است.

او همچنین ستون‌نویس مجلات «ونکوور سان» و «گلوب اند میل» است. او اولین کسی بود که اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی را در دسته‌ی مشکلات آسیب‌شناسی قرار نداد و آن را یک مکانیسم مقابله‌ای در نظر گرفت. آثار دکتر مته در سطح بین‌المللی پرفروش شده و به بیش از بیست زبان ترجمه شده‌اند.

چه چیز کتاب گبور مته را از دیگر کتاب‌های روان‌شناسی متمایز کرده است؟

این کتاب کاوشی انقلابی در مورد علل و پیامدهای بیماری در جوامع است و این‌که چگونه می‌توانیم خود و دنیای‌مان را با برقراری ارتباط مجدد با خودِ واقعی‌مان درمان کنیم. این کتاب درک متعارف‌مان از «عادی» را به‌عنوان یک مفهوم نادرست و مضر به چالش می‌کشد و نشان می‌دهد چطور عادی نشان‌دادن برخی چیزها باعث می‌شود نقش تروما، استرس و فشارهای زندگی امروزی بر بدن و ذهن را نادیده بگیریم.

این کتاب با نثری واضح و مستدل، با داستان‌ها و مثال‌های فراوان از زندگی و عملکرد خودِ نویسنده نوشته شده و همچنین درباره‌ی منابع مختلف این کتاب به‌خوبی تحقیق شده و مبتنی بر شواهد، آخرین یافته‌های علوم اعصاب، روان‌شناسی، پزشکی، معنویت و عدالت اجتماعی است.

به‌طور خاص دکتر مته از ما می‌خواهد که بیماری را به‌عنوان آسیب‌شناسی فردی نبینیم. درعوض، افراد مبتلا به بیماری زنگ‌خطری زنده هستند و توجه را به این واقعیت جلب می‌کنند که آنچه در هر فرهنگی عادی است، نه سالم است و نه طبیعی و چیزهای غیرطبیعی مانند اعتیاد، سلامت روان و بیماری، درواقع پاسخی معقول به شرایط آسیب‌زا و استرسی هستند که بسیاری از ما در جوامع مختلف با آن‌ها روبه‌رو می‌شویم.

كلیدواژه‌های مطلب: /

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  یک اطلس اخلاق کاربردی

مروری بر کتاب «مسائل اخلاقی معاصر»

  راهنمای عملی نمایش‌نامه‌نویسی

نگاهی به کتاب «نوشتن برای صحنه»

  مضامین نهفته‌ی دست تاریک، دست روشن

نگاهی به داستانِ کوتاهِ «دست تاریک، دست روشن»

  تو آزادی، برای همین است که گم شده‌ای!

نگاهی به کتاب کتاب «تعقیب هومر»

  اگر ما بودیم چه می‌کردیم؟

مروری بر رمان «دود»