img
img
img
img
img

شهیدان جاوید: از سیاوش تا امام حسین

مرتضی عرب زاده سربنانی

ناگفته‌های تاریخ: بسیاری فکر می‌کنند که مراسم و آیین‌های عزاداری محرم به بعد از اسلام و به ویژه پس از دوره‌ی صفویان برمی‌گردد، ذر حالی‌که مطالعات تاریخی نشان می‌دهد که این مراسم خاستگاه‌های بسیار کهنی هم دارد که به ایران باستان بازمی‌گردد. چنانکه در مقاله ای دیگر از همین سایت توضیح داده ام، این مسئله همچون روایت ازدواج امام حسین با شهربانو دختر یزدگرد سوم، برای بسیاری از ایرانیان حائز اهمیت است. در این مقاله تلاش شده است تا ارتباط بین مراسم باستانی سوگ سیاوش و عزاداری محرم بررسی شود.

مراسم دهه عاشورا به طور رسمی و علنی به فرمان پادشاه ایرانی، معزالدوله دیلمی بویه‌ای در سال محرم سال ۳۵۲ هجری قمری در بغداد آغاز شد. این مراسم با فراز و نشیب‌های متعددی تا دوران صفوی ادامه یافت و همراه با مراسم عید نوروز که برای آن هم احادیثی پرداخته شده بود، به بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی ایرانیان شیعه تبدیل شده و تا به امروز تداوم یافته است.

البته در زمان آل بویه جشن مهرگان هم همچنان برگزار می‌شد و وقتی که در سال ۳۹۸ ه.ق عاشورا و مهرگان در یک روز همزمان شدند، به فرمان شاهنشاه بویه‌ای ابتدا مراسم عاشورا را برگزار کردند و روز بعد جشن مهرگان را. در زمان شاه عباس که نوروز و عاشورا در سال ۱۰۲۱ ه.ق هم‌زمان شدند او هم رویه آل بویه را به کار بست و دستور داد ابتدا مراسم عاشورا را برگزار کنند و روز بعد نوروز را جشن بگیرند.

سوگ سیاوش و عزاداری محرم

مراسم عزاداری امام حسین از بسیاری جهات شباهت به سوگ سیاوش داشت که سالروز آن در دوران پیش از اسلام برگزار می‌شد و اشاره به آن در آثار گوناگون نظم و نثر فارسی دیده می‌شود. سوگ سیاوش چنان ریشه در اسطوره‌های پیش از اسلام داشت که تا اوایل دوران اسلامی نیز در سغد و خوارزم برگزار می‌شد چنانکه در تاریخ بخارا آمده است:《 و اهل بخارا را بر کشتن سیاوش سرودهای عجیب است و مطربان آن سرودها را کین سیاوش گویند و محمد بن جعفر گوید که از این تاریخ ۳۰۰۰ سال است و الله اعلم》 .

شاهرخ مسکوب در تحلیل ماندنی خود از سوگ سیاوش می‌گوید:《حتی هنوز در پاره‌ای از گوشه‌های دور سیاوش شهید کامل و سرنوشت او نشان ظلمی است که انسان عرصه آن است》. آنگاه به نقل قول از صادق هدایت می‌گوید《در مراسم سوگواری نیز در کهکیلویه زن‌هایی هستند که تصنیف‌های خیلی قدیمی را با آهنگ غمناکی به مناسبت مجلس عزا می‌خوانند و ندبه مویه می‌کنند این عمل را سووشون یعنی سوگ سیاوس می‌نامند》.
سوگ سیاوش که در عهد اساطیری تاریخ ملی ایران در اواخر عهد ساسانی در خداینامه‌ها تدوین شده و به ثبت رسیده بود در دست پرتوان فردوسی در شاهنامه حماسه جاودانه شد. فردوسی شهادت سیاوش را چنین به حماسه می‌آورد:
بیفکند پیل ژیان را به خاک//نه شرم آمدش زان سپهبد نه باک
یکی تشت زرین نهاد از برش//جدا کرد از آن سرو سیمین سرش

بر اساس اسطوره سیاوش، خون سیاوش که بر زمین می‌ریزد دنیا تیره و تار می‌شود طوفانی برمی‌خیزد و خورشید و ماه را می‌پوشاند تا بدانجا که کسی دیگری را نمی‌بیند. به این روایت که در قدیمی‌ترین نسخه‌های شاهنامه آمده است اسطوره‌های تازه افزودند از جمله اینکه خون جوشان سیاوش خاک را بارور می‌کند. به قول فردوسی:

فرو ریخت خون سر پر بها//به شخی که هرگز نروید گیا

چرا که این خون که بر زمین می ریزد جاودانه جوشان و خروشان است. در اساطیر آمده است که وقتی اسکندر به گور سیاوش رفت پنداشت که پنداشت که آنجا بهشت برین است و بر سر خاک او رفت. خاک او سرخ بود و خون تازه دید که می‌جوشد و در میان آن خون گرم گیاهی برآمده بود سبز.

نظیر همین ماجرا در روایات شیعه در مورد خون امام حسین آمده است. کسانی که سریال مختار را دیده‌اند قطعاً آن صحنه را به‌خاطر دارند که زن خولی می‌گفت که هر چه خون سر امام حسین را پاک می‌کرد، رد خون پاک نمی‌شد و خون دوباره می‌جوشید.

در اساطیر ایرانی همچنین ذکر شده که از خون سیاوش گیاهی می‌روید موسوم به پر سیاوشان که گیاهی جاودانه است و هرچه او را ببرند باز می‌روید و جان تازه‌ای می‌گیرد.

حماسه سوگ سیاوش از راه شاهنامه به شعر فارسی راه یافت و برخی شعرای فارسی زبان به سوگ سیاوش به مناسبت‌هایی که پیش می‌آمد اشاره می‌کردند از جمله نظامی، خاقانی، عطار، سعدی و مولانا. به نوشته شاهرخ مسکوب، سلسله سیاوشان تاریخ در سرودهای یارسان که اهل حق بدان‌ها پایبندند، و روح عالی قلندر از هابیل به جمشید و از وی به ایرج و یحیی و سیاوش و امام حسین در گردش آمده است. از نظر اهل حق آنان برگزیدگان و پاکان و مظلومان تاریخ هستند که سالار شهیدان حسین بر تارک آن می‌درخشد.

آن‌ها نشانه تداوم تاریخی شهادت در هر دوره تاریخی هستند چنانکه گویی زمین هیچگاه از شهید خالی نیست. در تشیع ایران سیاوش که اسطوره‌ای بود جای خود را به شهید کربلا که وجود تاریخی داشت واگذاشت و بدین گونه عزاداری امام حسین جای سوگ سیاوش را گرفت. در واقع شباهت‌های دو مراسم ممکن است تا حدی محبوبیت عاشورا را در میان ایرانیان تبیین کند.

همانطور که احسان یارشاطر در مقایسه خود از دو مراسم نتیجه می‌گیرد:《شهادت امام حسین و اهل بیت او یک زمینه واقعی در سنت ایرانی پیدا کرد تا به یک نمایش سوگواری الهام دهنده و سنجیده تبدیل شود این مراسم وارث ویژگی عمده مراسم بسیار کهنی بود که ریشه‌های عمیقی در روح ایرانی داشت 》.

از آنجا که عزاداری شهادت امام حسین را آل بویه باب کردند نباید از مراسمی که در دیار دیلمیان رواج داشته بیگانه باشد. آغاز این مراسم هنگامی است که در سال ۳۵۲ قمری معز الدوله دیلمی فرمان می‌دهد که《مردم برای برگزاری مراسم شهادت حسین بن علی دکان‌هایشان را ببندند و بازارها را تعطیل کنند. نوحه سرایی کنند و جامه‌های خشن و سیاه به رسم سوگواری در بر کنند و زنان موی کنان موی پریشان کرده، روی سیاه گردانیده و با جامه چاک زده نوحه خوانی کنند و در شهر بگردند در حالی که سیلی بر صورت می‌زنند ندبه و زاری می‌کنند.》 این مراسم به مرور زمان به خصوص در عهد صفویان تکامل یافت و به صورت نهاد دینی پرنفوذی متجلی شد.

تردیدی نیست که بین سوگ سیاوش و عزاداری محرم ارتباط وجود دارد

سوگ سیاوش در دین زرتشتی

با توجه به آنچه گفته شد، پیوند سوگ سیاوش و عزاداری محرم قطعی به نظر می‌رسد. توجه داشته باشید که این بدان معنی نیست که صفر تا صد مراسم محرم عیناً مطابق با سوگ سیاوش باستانی است. موضوع وقتی پیچیده می‌شود که بدانیم دین زرتشتی با گریه و زاری به شدت مخالف است.

در سنت زرتشتی آمده است که هم بدکاران و هم درستکاران در هنگام گذر از پل چینود با مانعی روبرو می‌شوند و آن رودی است خروشان که از اشک‌های سوگواران درست شده است (این پل چینود ریشه‌ی همان پلی است که در اسلام به عنوان پل صراط شناخته می‌شود). زاری و گریه هر چه بیشتر شود، رود را بیشتر به طغیان می‌آورد و عبور از پل را برای روان دشوارتر می‌کند. ریشه‌ی این تفکر در این است که بنابر باورهای زرتشتیگری، شیون و زاری، کرداری اهریمنی است، برخلاف شادی که بخشایشی ایزدی است.

از همین روی گریه و اشک ریختن بر مرده روا نیست. در اوستا بارها و بارها شیون و مویه نکوهش شده است. گذشته از اینکه در متون پهلوی و پازند نیز با جدیت از این عمل بازداشته شده و آن را کرداری زشت شمرده است. موبد جهانگیر اوشیدری (رئیس اسبق انجمن موبدان تهران)، در این‌باره می‌گوید: «در آئین مزدیسنا شیون و زاری و سوگواری برای درگذشتگان روا نیست و آن را از کرده‌های اهریمنی می‌دانند».

با توجه به این واقعیت سوگ سیاوش در ایران باستان چگونه توجیه می‌شود؟ به ویژه اینکه اگر ایرانیان چنین مراسمی را با شکوهی شبیه عزاداری محرم برگزار می‌کردند انتظار داشتیم یونانیان و رومیان به آن اشاره کنند. این احتمال وجود دارد که سوگ سیاوش ریشه در باورهای اعتقادی بسیار کهن ایرانیان پیش از ظهور زرتشت داشته باشد و بعدها با وجود گسترش دین زرتشتی در ایران همچنان در میان مردم برخی از مناطق ایران باقی مانده باشد.

اینکه کهن‌ترین منابع مکتوب ما در مورد سوگ سیاوش از برگزاری این مراسم در نقاط دور شمال‌شرق ایران خبر می‌دهند، شاید نشان از این باشد که در مناطق دور از مراکز عمده‌ی زرتشتی همچون پارس و آذربایجان، مردم همچنان رسم گریه و زاری آیینی را گرامی می‌داشتند. البته نباید فراموش کنیم که دستگاه دینی زرتشتی در طول دوران باستان آنقدر هم ملانقطه‌ای و سختگیر نبود که تمام مردم را وادار به انجام اصول دین خود کند.

ما می‌دانیم که در قلب ایران ساسانی یعنی منطقه پارس، بسیاری از ایرانیان را در زمین دفن می‌کردند که این در تعارض آشکار با شیوه اصلی تدفین زرتشتی، یعنی قرار دادن جسد در برابر حیوانات مرده‌خوار بوده است. بنابراین ممکن است بسیاری از زرتشتیان آزادانه بر خلاف دستورات دینی آشکار علیه گریه و زاری، مراسم سوگ سیاوش را گرامی می داشتند. حتی این احتمال وجود دارد که سوگ سیاوش یک استثنا در این زمینه به شمار می‌رفت و خود روحانیون زرتشتی نیز آن را گرامی می داشتند.

اینکه مراسم عزاداری محرم را بوییان دیلمی رسمی و دولتی ساختند قابل توجه است و نباید از تاثیرگذاری‌های احتمالی دیلمی‌ها در این ماجرا غافل شد. به نظر می رسد که مردم شمال ایران نیز در دوران باستان بسیاری از آداب و سنن کهن‌تر پیشازرتشتی را حفظ کرده باشند که شاید سوگ سیاوش هم یکی از آن‌ها بوده است.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  «حد وسط»؛ کلید طلایی فلسفه‌ی «ارسطو» برای باز کردن دروازه‌ی «خوشبختی»

یکی از جنبه‌های مهم حد وسط طلایی این است که این حد وسط نسبت به افراد و شرایط مختلف می‌تواند متفاوت باشد.

  منادی نهاد ناآرام سیاست

از نظر شانتال موف جوهر امر سیاسی، نه اجماع که ستیز است.

  این تصمیمات به مردم آسیب می‌زند

بسیاری از کارگزاران و تصمیم‌گیرندگان به علت ناآشنایی با متغیرهای گوناگون مسائل رفتاری، با ساده‌انگاری راه‌حل‌هایی پیشنهاد می‌کنند که البته مبتنی با دیدگاه علمی نیست.

  کاوش در میراث ماندگار جایزه‌ی نوبل

در این مقاله برخی از تأثیرگذارترین کتاب‌های برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات را بررسی می‌شود که بر موضوعات متنوعی تمرکز کرده‌اند و در سبک‌های نوآورانه‌ای نوشته شده‌اند.

  برخی آفت‌های نقد و نقدشنوی

افسوس که گاه نقدها و پاسخ نقدها بیشتر برای مطالعۀ موردی بی‌اخلاقی، بی‌ادبی و مغالطه به کار می‌آیند تا برای کشف حقیقت.