img
img
img
img
img
محسن آزموده

در دانشگاه‌ها چه خبر است؟

محسن آزموده

اعتماد: در روزهای اخیر، در میانه شلوغی اخبار مربوط به انتخابات، از گوشه و کنار خبرهایی می‌رسد مبنی بر بازنشستگی زودهنگام برخی اساتید یا عدم تمدید قرارداد و قطع حقوق برخی دیگر. در یک مورد مشهور، دکتر سید حسین سراج‌زاده، استاد نام آشنای علوم اجتماعی و رییس پیشین انجمن جامعه‌شناسی متنی را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده و نوشته که وسط جلسه دفاع دکترا او را به دفتر می‌خوانند و بی‌مقدمه و بدون هیچ گونه اطلاع قبلی، حکم بازنشستگی زودهنگامش را به او ابلاغ می‌کنند. دکتر سراج‌زاده در همین متن خبر بازنشستگی زودهنگام دکتر رسول رسولی‌پور، عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی را هم مطرح می‌کند. هر دو استادانی بسیار خوشنام، موثق و مورد علاقه و احترام دانشجویان و اساتید. 
واقعاً در دانشگاه‌ها چه خبر است؟ چرا تصمیم‌گیرندگان اینقدر هول و ولا دارند که این انسان‌های شریف و خدوم و محترم را هر چه زودتر از دانشگاه بیرون کنند؟ چرا باید حکم بازنشستگی یک استاد، بدون آگاهی قبلی و این‌طور به او ابلاغ شود؟ در یک سیستم اداری که برای ارسال یک درخواست باید هفته‌ها و ماه‌ها دوندگی کرد و منتظر ماند و از این اتاق به آن اتاق رفت و دم این و آن را دید، چطور می‌شود که به یک استاد می‌گویند، همین امروز و حالا، شماره حسابت را بده تا کارهای بازنشستگی‌ات را انجام دهیم، آن هم در حالی که در تقویم دانشگاهی، ترم تازه به پایان رسیده و تا سال تحصیلی جدید، سه ماه مانده و اداره‌های دانشگاه، تا سه ماه دیگر کار چندانی ندارند و می‌توانند سر فرصت این کارها را انجام دهند. 
روایت دکتر سراج‌زاده خیلی عجیب است. ایشان نوشته: «بلافاصله تصویر حکم را با تلگرام و اطلاعات درخواستی را هم با تلگرام و پیامک فرستادند»! با تلگرام؟ این شتابزدگی و تعجیل برای چیست؟ مگر خدای نکرده و زبانم لال، با مجرمی خطرناک طرف هستند که می‌خواهند هر چه زودتر او را به سزای اعمالش برسانند؟ از نوشتن این تعابیر برای دکتر سراج‌زاده که نمونه ادب و شرافت هستند، شرم دارم. شخصیتی متین و با عملکردی درخشان و کارنامه‌ای پربار. وضعیت مشابهی برای دکتر رسول رسولی‌پور پیش آمده. ایشان هم از استادان محبوب و محترم دانشگاه خوارزمی هستند که به نوشته دکتر سراج‌زاده «به شهادت قاطبه همکاران از فضل و کمال علمی و اخلاقی والایی برخوردار است، چند دوره با رأی اعضای هیات علمی رییس دانشکده ادبیات بوده، در سطح ملی و بین‌المللی در رشته خودش (فلسفه دین) شناخته شده است، برای تدریس در سایر دانشگاه‌ها از جمله دانشگاه تهران از او دعوت می‌شود، دانشجویان از عملکرد آموزشی او فوق‌العاده راضی هستند و خلاصه اگر در دانشگاهی معیارهای علمی و اخلاق حرفه‌ای حاکم باشد، وجودش برای رشته خودش و دانشگاه باعث افتخار و آبرو است».
باز وضعیتی مشابه برای دکتر حسین شیخ‌رضایی، استاد فلسفه و مطالعات علم در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران پدید آمده است. او هم یکی از پرکارترین و باسوادترین و محترم‌ترین استادان فلسفه در ایران است که سال‌هاست به کار علمی مشغول است و در کنار کار دانشگاهی و نگارش و ترجمه کتاب‌ها و مقالات تخصصی، به نشر فکر و اندیشه و آموزش عمومی فلسفه و علوم انسانی هم کمک کرده و اقداماتی ارزشمند در این زمینه‌ها صورت داده است. حالا به یک‌باره خبر می‌رسد که قرارداد او بعد از هفده سال همکاری دیگر تمدید نمی‌شود و حتی امکان همکاری او تا پایان سال نیز منتفی است. از قرار اطلاع، بعد از انواع و اقسام اختلال‌ها در تبدیل وضعیت که بیش از سه سال طول کشیده، در سه روز کاری متوالی، پرونده او در روزهای پایانی خرداد تعیین تکلیف شده است. این سرعت و پیگیری بی‌سابقه است. جالب‌تر اینکه در این ماجرا رویه‌ها و آیین‌نامه‌های خود وزارت علوم نیز رعایت نشده است، از جمله اینکه هر گونه استعلامی که بخواهد به قطع همکاری منجر شود، مستلزم آن است که پرونده در شورای تحقیق بررسی شود. علاوه بر این، بعد از درگذشت رییس‌جمهور پیشین، آقای مخبر معاون اول در متنی به سازمان‌های اجرایی ابلاغ کرده است که هر گونه تغییر در نیروی انسانی تا بعد از اتمام انتخابات مجاز نیست.
هفته پیش شاهد بودیم که در یکی از جلسات انتخاباتی کاندیداهای ریاست‌جمهوری، محمد فاضلی، استاد اخراجی دانشگاه بهشتی، در واکنش به قطع میکروفنش توسط صدا و سیما که می‌خواست به اظهارات شهاب اسفندیاری درباره ماجرای اخراج او از دانشگاه پاسخ بدهد، اعتراض و جلسه را با ناراحتی ترک کرد. بسیاری به شیوه برخورد دکتر فاضلی انتقاد کردند و گفتند از یک استاد دانشگاه انتظار صبر و تحمل بیشتری می‌رود و دکتر فاضلی نباید این‌طور عصبانی می‌شد. نگارنده قضاوتی نمی‌کند، اما چند نفر از این منتقدان از رویه‌ها و روندهای برخورد با این استادان اطلاع دارند؟ وقتی با استادان محبوب و باسواد و خدوم دانشگاه چنین برخوردهایی می‌شود و حتی به ایشان اجازه دفاع از خودشان هم داده نمی‌شود، انتظار داریم چه واکنشی نشان بدهند؟ 
از این مهم‌تر، این اندازه شتابزدگی و عجله در اخراج دانشگاه‌ها برای چیست؟ چه اتفاقی افتاده یا قرار است بیفتد که تصمیم‌گیرندگان این اندازه تعجیل می‌کنند؟ آیا علت جز این است که تصمیم‌گیرندگان، نگران نتایج انتخابات پیش رو هستند و می‌خواهند قبل از اینکه تغییراتی اساسی در دولت رخ دهد، هر چه سریع‌تر دانشگاه‌ها و دانشجویان را از شماری از استادان متعهد و مورد احترام برای جامعه و دانشگاهیان محروم و ایشان را خانه‌نشین کنند؟

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

نظرات کاربران درباره اين مطلب:

    بیطرف گفت:

    آن چه نوشته شده، حداقل در مورد دکتر رسول رسولی پور، واقعیت ندارد بنا به دلایل زیر: آقای دکتر رسولی پور، در سال ۱۳۶۹ یعنی ۳۴ سال قبل، هیات علمی شده اند و با توجه به این که دانشیار هستند موعد بانشستگی ایشان، تقریبا فرا رسیده است. ایشان مدرک لیسانس و فوق لیسانس خود را از مدرسه عالی شهید مطهری و مدرک دکتری را از دانشگاه پونا در هندوستان، دریافت کرده اند و برجستگیِ علمیِ خاصی ندارند. ایشان در زمان ریاستِ طولانی مدت بر دانشکده ادبیات، فقط با اساتید و کارمندان، خوب و خوشرفتار بودند و برای دانشجویان خصوصا دانشجویان پسر، ارزش زیادی قائل نبودند. ایشان از فضایل و کمالات خاصی، بهره مند نیستند. ضمنا ایشان تفکرات مستقلی ندارند، همیشه در داخل باندها و جناح ها بوده اند و بعنوان برادرِ شهید و جانباز شیمیایی جنگ، از امتیازات و مزایای ایثارگری، استفاده کرده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  «حد وسط»؛ کلید طلایی فلسفه‌ی «ارسطو» برای باز کردن دروازه‌ی «خوشبختی»

یکی از جنبه‌های مهم حد وسط طلایی این است که این حد وسط نسبت به افراد و شرایط مختلف می‌تواند متفاوت باشد.

  منادی نهاد ناآرام سیاست

از نظر شانتال موف جوهر امر سیاسی، نه اجماع که ستیز است.

  این تصمیمات به مردم آسیب می‌زند

بسیاری از کارگزاران و تصمیم‌گیرندگان به علت ناآشنایی با متغیرهای گوناگون مسائل رفتاری، با ساده‌انگاری راه‌حل‌هایی پیشنهاد می‌کنند که البته مبتنی با دیدگاه علمی نیست.

  کاوش در میراث ماندگار جایزه‌ی نوبل

در این مقاله برخی از تأثیرگذارترین کتاب‌های برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات را بررسی می‌شود که بر موضوعات متنوعی تمرکز کرده‌اند و در سبک‌های نوآورانه‌ای نوشته شده‌اند.

  برخی آفت‌های نقد و نقدشنوی

افسوس که گاه نقدها و پاسخ نقدها بیشتر برای مطالعۀ موردی بی‌اخلاقی، بی‌ادبی و مغالطه به کار می‌آیند تا برای کشف حقیقت.