انصافنیوز: «آهنگهای بیشتر درباره ساختمانها و غذا» عنوان آلبومی از گروه راک تاکینگ هدز در سال ۱۹۷۸ بود. این آلبوم دربارۀ چیزهایی بود که ستارههای راک معمولاً در مورد آنها نمیخواندند. آهنگهای پاپ بیشتر در مورد دگرگونی حالات عشق هستند؛ البته آهنگهایی مانند مرد مالیاتی از جورج هریسون که در پاسخ به نرخ مالیاتی ۹۶ درصدی که نخستوزیر هارولد ویلسون در دهه شصت اعمال کرد، نوشته شده است، جزو موارد استثنا میتواند باشد.
از این سو نیز فیلسوفان بر موضوعاتی همچون معرفتشناسی، متافیزیک و مسائلی همچون معنای زندگی تمرکز ریزبینانهای دارند. اما گاهی اوقات ذهنهای بزرگ از بستر خود دور میشوند و دربارۀ مسائل دیگری نیز مانند ساختمانها که هایدگر آن را توضیح میدهد، غذا (هابز)، آب گوجهفرنگی (رابرت نوزیک)، و آبوهوا (لوکرتیوس و ارسطو) مینویسند. این مجموعه از نوشتارهای کوتاه نیز دربارۀ این مضامین ناآشناست؛ در باب مسائلی که فلاسفه کمتر در باب آنان نوشتهاند، اما گویا گاهی، مورد توجهشان بوده است.
هانری برگسون، یک فرانسویٍ خشک و جدی، ازجمله فیلسوفانی بود که کتابی بهنسبت بیمزه را در باب موضوعِ خندیدن پدید آورد. او مشاهده کرد که: «یک منظره ممکن است زیبا، جذاب، عالی، ناچیز و زشت باشد، اما هیچگاه خندهدار نخواهد بود.» برای ما، آن چیزی: «خندهدار است که خارج از احوالِ رنگپریدۀ انسانی وجود نداشته باشد؛ بنابراین، شما ممکن است به یک حیوان بخندید، اما تنها بهایندلیل که در آن نگرشی انسانی را تشخیص دادهاید»
اصولاً سه مرحله برای خندیدن وجود دارد: ابتدا ما به دیگران میخندیم، سپس با هوسهایی بهخصوص مواجه میشویم که در انتها در وجودِ ما وحشتی را آزاد میسازد تا احساسات خود را، بیپروایانه، رها کنیم. در این جایگاه میتوانیم دربارۀ هر کدام از این موقعیتها یکبهیک صحبت کنیم.
توماس هابز خندیدن را راهی برای نشان دادن برتری میدانست: «خنده، ناشی از حسِ ترسی است که با تغییر یک چیزِ مضحک در فردی دیگر، برای ما نمایان میشود، که در مقایسۀ خود با آن فرد، ناگهان احساس برتری را در وجود ما پدید میآورد.»
هانا آرنت باور دارد: «خندیدن عملی است کاملاً متفاوت از هرگونه حسِ تمسخر، که بهاشتباه، بیشترِ اوقات در دعاویای جدی میان مردم، از آن برای مسخره کردن استفاده میشود؛ در واقع، این عمل توان تبدیل شدن به سلاحی خطرناک را دارد.»
همچنین خندیدن برای آرنت، روشی برای تسکین درد نیز بود – گزارش شده که او هنگام پژوهش، خود را مجبور به خندیدن، بهصورتِ غیرقابل کنترلی میکرد. شاید به همین دلیل، کتاب معروف او ،«آیشمن در اورشلیم» که درمورد جنایات رژیم آلمان نازی است، گاهاً با عنوان «نظریۀ تسکین خنده» نیز نامیده میشود. به نظر میرسد خندیدن، قوهای برای بهسخره گرفتن هرچیزی است که «شاید» جدی باشد.
لرد شافتسبری که از حامیان جان لاک ،فیلسوفِ شهیر انگلیسی بود، شاید اولین کسی باشد که در مورد خندیدن، چیزی نوشته است. در سال ۱۷۰۹ او به این فکر افتاد که: «ارواح آزادِ مردان و زنان مبتکر، اگر زندانی یا کنترل شوند، راههای دیگری را برای رهایی از محدودیتهایشان پیدا میکنند.» که شاید در خندیدن و شوخی با آن موقعیت خاص، نفهته باشد.
نظر فیلسوفان دربارهی خنده
بااینوجود، نویسندگان دیگر نظرات متفاوتی داشتهاند. امانوئل کانت۱۹ معمولاً بهدلیل سبکِ زبانیِ سخت و فشردۀ خود شناخته میشود. بااینحال، او بهطور غیرمعمولی واضح و روشن در باب خنده سخن میگوید: «در هر لحظه، برای برانگیختنِ یک خندۀ تشنجوار و پر جنبوجوش، باید چیزی پوج وجود داشته باشد (که در آن درک ما نمیتواند رضایتی پیدا کند). خنده محبتی است که از تبدیل ناگهانیِ انتظاری فشرده به هیچ، پدید میآید.»۲۰آن دسته از افرادی که نامگذاری برای هر ایدهای را پسندیده میدانند، این نظریه را، تئوری «تناقضِ خندیدن»۲۱ نامیدهاند.
بنابراین، شاید در نهایت، فلسفه یک موضوع خندهدار باشد. افلاطون قطعاً چنین اعتقادی داشته است، به همین دلیل است که او توصیه میکند تا پاسداران دولتِ ایدئال او در «جمهور»، نبایست «زیادهازحد بخندند»۲۲ البته نیچه دیدگاه متفاوتی داشت. او در شاهکار خود، «چنین گفت زرتشت» میگوید: «هر حقیقتی که در آن خندیدن وجود ندارد، دروغی بیش نیست!»۲۳ و این حرف نمیتواند شوخی باشد!»
چرا مردان بیشتر از زنان احساس انزوا میکنند؟
بررسی کتاب «یادداشتهای زیرزمینی» اثر «فئودور داستایفسکی»
بررسی سه مغالطهی حالگرایی و نسبیگرایی اخلاقی
مهمترین پروژه فکری فیرحی ناتمام ماند.
ما وارد تاریخ شدهایم و دیگر منتظر نمیمانیم که درباره ما بنویسند.