آوانگارد: لویی فردینان سلین[۱]، (زادهی ۲۷ مه ۱۸۹۴، کوربووا، در نزدیکی پاریس، فرانسه – درگذشتهی ۱ ژوئیه ۱۹۶۱، میدون)، نویسنده و پزشکی فرانسوی است که با وجود تحسینهای گسترده برای استعداد سرشارش، بیشتر به خاطر یهودیستیزی و انساندوستیاش شناخته میشود.
سلین مدرک پزشکی خود را در سال ۱۹۲۴ دریافت کرد و بهطور گسترده در مأموریتهای پزشکی برای جامعهی ملل سفر کرد. در سال ۱۹۲۸، او یک مطب در حومهی پاریس افتتاح کرد و از آن پس، در اوقات فراغت خود به نوشتن پرداخت. او در سال ۱۹۳۲ با اولین رمانش، سفر به انتهای شب[۲]، داستان جستوجوی همراه با شکنجه و ناامیدی مردی برای یافتن معنا که به سبکی تند و از هم گسیخته نوشته شده بود، بهعنوان مبتکر اصلی ادبیات فرانسوی در قرن بیستم معرفی شد و به دنبال آن کتاب مرگ قسطی[۳] را در سال ۱۹۳۶ منتشر کرد که تصویری به همان اندازه تیره و تار از جهانی عاری از ارزش، زیبایی و نجابت بود.
سلین اگرچه موردعلاقهی جناح چپ بود، اما از سفر به اتحادیهی جماهیر شوروی مأیوس شد و این را در کتاب میا کولپا[۴] در سال ۱۹۳۷ گفت. او بعداً احساسات ضدیهودی متعصبانهای را توسعه داد که در سه رسالهی چاپی که از قضا هر سه بسیار بدنام هستند، بیان شد: چیزهای کوچک برای یک قتل عام[۵] در سال ۱۹۳۷، مدرسهی اجساد[۶] در سال ۱۹۳۸، بههمریختگی خوب[۷] در سال ۱۹۴۱. البته این آثار به فرانسویها هم حمله داشت.
در آغاز جنگ جهانی دوم، سلین در خدمات آمبولانس نامنویسی کرد، اما پس از سقوط فرانسه در سال ۱۹۴۰، هم همکاری و هم مقاومت را رد کرد و در عوض برای کار در یک داروخانه در بزون بازگشت. او از ترس اینکه متهم به همکاری شود، در جریان آزادسازی متفقین فرانسه از طریق آلمان به دانمارک گریخت، درست در زمانی که آنجا در اوج بمباران متفقین قرار داشت. او در دانمارک بیش از یک سال در زندان بود، زیرا مقامات فرانسوی او را به همکاری متهم کردند و خواستار استرداد او شدند. او در سال ۱۹۵۱ پس از عفو عمومی دادگاه نظامی در پاریس به فرانسه بازگشت. پس از بازگشت، طبابت را از سر گرفت و به نوشتن ادامه داد. آخرین آثار او، سهگانهای متشکل از قصر به قصر[۸] در سال ۱۹۵۷، شمال[۹] در سال ۱۹۶۰ و ریگادون[۱۰] در سال ۱۹۶۹ که جنگ جهانی دوم را از درون آلمان به تصویر میکشند. برخی از منتقدان، آنها را از نظر قدرت و سبک با دو رمان مشهور اولیهی او برابر میدانند. از دیگر آثار او میتوان به دستهی دلقکها[۱۱] در سال ۱۹۴۴، گالری تیراندازی[۱۲] در سال ۱۹۴۹، گفتوگوهایی با پروفسور ایگرگ[۱۳] در سال ۱۹۵۵.
در طول دههی ۱۹۳۰ سلین از شهرت بالایی برخوردار بود، اما در طول سالهای جنگ و پس از آن به دلیل بدجنسی فزاینده و هیستریک، محبوبیتش روز به روز کاهش یافت. یأس بیامان، بیاخلاقی و خشم آثار او همچنان برخی از منتقدان را آزار میدهد، منتقدانی که حتی زمانی که غزلیات آخرالزمانی او را میستودند، به دیدگاه اصلی او اعتراض میکنند. اما منتقدان دیگر یک انسانگرایی متناقض را در الفاظ و تفاسیر سلین در وصف درد مییابند و هیاهوی او را به عنوان شورشی علیه شر غیرقابل تحمل جهان تفسیر میکنند.
منبع: britannica
[1]- Louis-Ferdinand Céline
[2]- Voyage au bout de la nuit (1932; Journey to the End of Night)
[3]- Mort à crédit (1936; Death on the Installment Plan)
[4]- Mea Culpa (1937)
[5]- Bagatelles pour un massacre (1937; “Trifles for a Massacre”)
[6]- L’École des cadavres (1938; “School for Corpses”)
[7]- Les Beaux Draps (1941; “The Fine Mess”)
[8]- D’un Château l’autre (1957; Castle to Castle)
[9]- Nord (1960; North)
[10]- Rigodon (1969; Rigadoon)
[11]- Guignol’s Band (1944)
[12]- Casse Pipe (1949; “Shooting Gallery”),
[13]- Entretiens avec le Professeur Y (1955; “Conversations with Professor Y”)
چرا مردان بیشتر از زنان احساس انزوا میکنند؟
بررسی کتاب «یادداشتهای زیرزمینی» اثر «فئودور داستایفسکی»
بررسی سه مغالطهی حالگرایی و نسبیگرایی اخلاقی
مهمترین پروژه فکری فیرحی ناتمام ماند.
ما وارد تاریخ شدهایم و دیگر منتظر نمیمانیم که درباره ما بنویسند.