«حقیقت هرگز نابود نمیشود.» (سنکا)
جنگ، لغتی بسیار کوچک برای عظیمترین گناه انسانی ممکن. کدام نویسندهای است که درمورد جنگ قلم نزده باشد؟ در میان آنها کدام توانسته جوهرهی جنگ را به بند بکشد؟ درمورد جنگ مینویسیم و هرگز نمیتوانیم جنگ را بنویسیم. ما جنگ را نمینویسیم، عروسک خاکی و خونینی که در جاده افتاده است را مینویسیم…
تاریخنگار، جان داور، درمورد جنگ جهانی دوم عبارت «جنگی بدون رحم» را به کار میبرد. وحشیگریهایی که توسط نیروهای ژاپنی به انجام رسیدند بهخوبی مستند شدهاند، ولی آنهایی که توسط نیروهای نظامی آمریکایی انجام شدند از میانهی شکافهای تاریخی فروافتادند و فراموش شدند.
تاریخ متعصب است. پس از تسلیم ژاپن، فرمانده هنگ بیستم نیروی هوایی آمریکا، ژنرال کرتیس لیمی، گفت: «کشتن ژاپنیها چندان مرا آزار نمیداد. تصور میکنم اگر جنگ را باخته بودم، بهعنوان یک مجرم جنگی محاکمه میشدم. خوشبختانه ما در طرف برنده بودیم.» همانطور که لیمی اشاره میکند، موضوع مجرم بودن یا نبودن شدیداً به برنده یا بازنده بودن جنگ وابسته است یا همانطور که مثل ژاپنی میگوید “اعمال ارتش پیروز موجهند، اما آنها که متعلق به مغلوبین هستند محکوم میشوند.”
در بسیاری از جزیرهها، تعداد زندانیان حداقل بود. نیروهای ژاپنیِ تسلیمشده به رگبار بسته میشدند، طلای در دهانهایشان با چاقو کنده میشد و غنائم جنگی از بدنهایشان دزدیده.
آکیرا یوشیمورا، برندهی جایزههای متعدد، برای مدتی ریاست اتحادیهی نویسندگان ژاپن را بر عهده داشت. او بیش از بیست رمان نوشته است که در میان آنها عفو مشروط و ویرانههای کشتی شهرت جهانی دارند و به چندین زبان ترجمه شدهاند. در سال ۱۹۸۴، یوشیمورا جایزهی یومیوری را برای رمان هاگوکو، که براساس داستان واقعی یوشی شیراتوری نوشته شده بود، دریافت کرد.
رمان مرثیهای برای افتخار یوشیمورا برای اولین بار در اول ژانویهی ۱۹۷۸ به چاپ رسید. این رمانِ یوشیمورا سؤال تقریباً بدون پاسخی را مطرح میکند. هیروشیما و ناگازاکی نابود شدهاند. ژاپن در ویرانی است و توسط آمریکاییها اشغال شده است. چرا مردی که وظیفه دارد دستورات مافوقهایش را اطاعت کند توسط نیروهای اشغالگری، که هیروشیما و ناگازاکی را به مرگ بدون بازگشتشان فرستادند، مورد اقدامات قضایی قرار میگیرد؟
تاکویا، مأموری خلعمقامشده و شخصیت اصلی داستان، کشف میکند که نیروهای اشغالی روستای زادگاهش را به چنگ آوردهاند و در جستوجوی مظنونان جرایم جنگی هستند. آنها که جرایمشان اثبات شود به اشد مجازات محکوم میشوند. حال تاکویا چه کرده است؟ او خلبانی آمریکایی را با شمشیرش اعدام کرده است؛ خلبانی که بمبی افکنده، شهری را نابود کرده و در ویرانی این شهر مادر تاکویا را سوزانده است. خلبانی که از دستورات پیروی کرده است، درست مثل تاکویا. از ترس جان است که تاکویا در کشور خودش جامهی فراری را به تن میکند. سفری آغاز میشود. سفری در کشوری جنگزده که کودکانش از انگل رنج میبرند، زنهایش تنفروشی میکنند تا کودکانشان را سیر کنند و مردانی چون تاکویا برای ویرانیای که بر ملت خود روا داشتهاند مورد انزجار هستند.
مردی که او کشت…
در اینجا بود که شعری از تامس هاردی به ذهنم بازگشت. شعر مردی که او کشت از زبان سربازی روایت میشود که سرباز دیگری را کشته است. سرباز درنهایت میگوید که واقعاً نمیداند چرا دیگری را کشته. شاید چون آنها دشمن بودند. ولی شاید اگر در جای دیگری او را ملاقات کرده بود، حتی او را دوست خود میخواند. از خود میپرسم آیا تاکویا واقعاً با خلبان آمریکایی دشمن بود؟ آیا خلبان و تاکویا با شرایط مشابه به جنگ فرا خوانده نشدهاند؟ و آیا این دو، در زمان دیگری، در جهان دیگری، نمیتوانستند دوست باشند؟
تنها دشمن واقعی انسان خود اوست…
دیگر چه؟
دو اثر ادبی در پرداختن به قتل اسرای آمریکایی در فوکوکا برجستهاند. اندو شوساکو در کتاب خود، دریا و زهر، به ناانسان شمردن افرادی که در بازپروری هواپیماهای سرنگونشدهی آمریکایی دست داشتند میپردازد و آکیرا یوشیمورا در بررسی تأملبرانگیز خود دربارهی منطق جنایات جنگیْ اعدامهای خدمهی بمبافکن را به یاد میآورد. یوشیمورا نویسندهای پرکار در ژانر داستانی به سبک تکنولوژی و مستند است و بسیاری از آثار او بر تجربیات مردم ژاپن در جنگ اقیانوس آرام متمرکز هستند. او نه برای توجیه بلکه برای اطلاعرسانی مینویسد و میخواهد وجود دیدگاه دیگری را به خوانندگان یادآوری کند.
پاراگرافهای توصیفی یوشیمورا و نگرانیاش برای گرفتاریهای مردمی عادی که بین دو نیروی وحشی و مرگبار گیر افتادهاند نشانههای فیلمسازیِ مستند را در خود دارند. اینها درمیان دستاوردهای کتابی هستند که برای سرپوشگذاری واقعیتهای تاریک این دوره هیچ تلاشی نمیکند.
مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»
معرفی رمان «کتابخواران»
نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشتهی آلکساندر گرین
نگاهی به کتاب «گورهای بیسنگ»
نگاهی به کتاب «نقطههای آغاز در ادبیات روشنفکری ایران»