«حسرت»، «رسالهای کوچک در باب فضیلتهای بزرگ» و فلسفهی تراژدی سه کتابی بودند که در سال گذشته بیشتر توجهم را جلب کردند:
حسرت
اگر نگوییم همه اما قریب به اتفاق افرادی که زندگی را تجربه میکنند انگار طعم دوگانهای از زندگی را زیر زبانشان مزه میکنند. در واقع ما یک مرتبه زندگی را فارغ از تلخ و شیرین بودنش آنگونه که در جریان است، تجربه میکنیم و در مرتبه بعد، با زندگی آنطور که دوست داریم برایمان رقم بخورد یا در تلاش برای رسیدن به آن هستیم یا در ذهن میسازیم و آرزویش را میکنیم و هیچگاه از سر نمیگذرانیم، مواجه میشویم. یک بار عینی و دیگر بار ذهنی.
به عبارتی، هر کسی یک زندگی زیسته دارد و یک زندگی نازیسته؛ و نکته قابل توجه اینجاست که آن زندگی نازیسته گاهی بسیار پررنگتر نزد ما حضور دارد و زندگی جاری و ساری ما را تحت تاثیر قرار میدهد و ما را تبدیل میکند به کسی که اکنون هستیم.
کتاب «حسرت؛ در ستایش زندگی نازیسته» پیرامون این موضوع شکل میگیرد. به تعبیر نویسنده همین حضور زندگی نازیسته ممکن است تبدیل شود به داستان زندگی ما. داستانی که روایتگر «مرثیهای در سوگ نیازهای برآورده نشده و میلهای قربانیشده» میشود.
این نگاه به زندگی و این حسرتِ «زیست از دست رفته» میتواند زندگیمان را تبدیل کند به یک حرمان و محرومیتی ابدی. حال این سوال پیش میآید که با این زندگی از دست رفته، این نازیستهی پرحسرت چه باید کرد؟ آدام فیلیپس یک رواندرمانگر است. او در کتاب «حسرت»، با استفاده از تجربههای بالینی و البته کمک گرفتن از ادبیات و هنر نشان میدهد که «سرخوردگی»، «نگرفتن مطلب»، «قسر در رفتن»، «خلاص کردن خود» و «رضایتمندی» – عناوین فصلهای کتاب – همگی تار و پود در هم تنیده زندگی نازیسته ما را تشکیل میدهند و توضیح میدهد که با پذیرش و فهم این موضوعات، میتوانیم با شکل دیگر و درک عمیقتری از زندگی مواجه شویم. فیلیپس کتاب را اینگونه آغاز میکند: «زندگی نیازموده قطعا ارزش زیستن دارد» و این اشاره به نقل قولی از ارسطو است که میگوید: «زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد».
رسالهای کوچک در باب فضیلتهای بزرگ
برابر فارسی فضیلت برتری، دانایی و فزونی است. مترادف کلماتی همچون کمال، مزیت، معرفت، رجحان، حسنات؛ و متضاد رذیلت. همین مفاهیم کافی است تا انسان در طول تاریخ هوادار فضیلت باشد و رذیلت را تقبیح کند چرا که فضیلت برای انسان ارزش به ارمغان میآورد و رذیلت، کمارزشی.
«رسالهای کوچک در باب فضیلتهای بزرگ» خیلی هم رساله کوچکی نیست، فریب واژه «کوچک» را نخورید. این کتاب ۳۶۶ صفحه است اما از هجده بخش کوتاه و خودبسنده تشکیل شده است. از ادب تا عشق. بنابراین خواننده میتواند یکی از این بخشها انتخاب کند و آن را مطالعه کند البته همان انتخاب ممکن است او را به کتاب مبتلا کند و برود سراغ فصلهای دیگر.
اما منظور از فضیلت چیست؟ از نظر نویسنده فضیلت عین نیکی در روح و در واقعیت است و ادامه میدهد نیکی چیزی نیست که در مورد آن به تفکر پرداخته شود، بلکه باید عملی شود. نویسنده در پیشگفتار کتاب یک سوال را مطرح و به آن پاسخ میدهد و اینگونه کتاب را آغاز میکند.
«اگر فضیلت میتواند آموختنی باشد، همچنان که من بر این اعتقادم، این امر بیشتر به وسیله سرمشق گرفتن از دیگران صورت میگیرد تا از طریق کتابها. پس، رسالهای در باب فضیلت به چه دردی میخورد؟ شاید به این درد بخورد: کوشش کنیم دریابیم چه کار باید بکنیم، یا چگونه باید باشیم، یا چگونه باید زندگی کنیم و، دستکم به نحوی هوشمندانه، از این طریق فاصلهای که ما را از بایدها و نبایدها جدا میسازد، بسنجیم. عمل ناچیز، عملی ناکافی ولی عملی ضروری. فیلسوفان دانشآموزانند. و دانشآموزان به کتاب نیاز دارند.»
کنت اسپونویل نویسند و فیلسوف فرانسوی در این کتاب هجده فضیلت رفتاری را که در نگاه اول مفاهیمی پیش پا افتاده و روزمره هستند اما به نحوی اخلاق و روش زندگی را سروسامان میدهند، انتخاب میکند و به تشریح آنها میپردازد. فضیلتهای بزرگی همچون ادب، وفاداری، دوراندیشی، میانهروی، شجاعت، عدالت، بخشندگی، دلسوزی، بخشایش، سپاسگزاری، افتادگی، سادگی، بردباری، پاكدامنی، نرمدلی، حسننیت، شوخطبعی، و عشق. و اینگونه با طرح مفاهیمی ساده درباره زندگی به معنای زندگی میپردازد. نویسنده برای توضیح این فضیلتها موجزگویی و پرهیز از پیچیدهگویی را رعایت میکند و از این رهگذر کتاب برای تمام اقشار جامعه مناسب و خواندنی است.
فراموش نکنید سادهنویسی و پرهیز از پیچیدهگویی به این معنا نیست که با کتابی کلیشهای مواجهید، اتفاقا کتاب مباحث اخلاقی عمیقی را مطرح میکند و خوشبختانه نهتنها برای علاقهمندان به فلسفه و اخلاق که برای عموم دوستداران مسائل اخلاقی و فرهنگی کتاب قابل استفادهای است.
فلسفهی تراژدی
تراژدی از دیرباز و با یک حساب سرانگشتی از دوهزاروپانصد سال پیش فیلسوفان را شیفته خود کرده است و در اعصار مختلف هر کدام از منظر خود به این موضوع پرداختهاند. برخی از فیلسوفان به نوع خاصی از لذت اشاره میکنند که ناشی از تراژدی است، فلاسفه دیگر علاوه بر لذت تراژدی بر دانش، آگاهی و معرفت آن تأکید میکنند. پرسش اولیه این است که چرا تراژدی اینگونه مورد توجه قرار گرفت. این که تراژدی چیست و چرا فلاسفه به آن پرداختهاند یا چرا، با وجود محتوای دردآورش، ما به نمایش تراژیک توجه میکنیم، آن را ارزشمند میدانیم و به تماشای آن دل میدهیم.
جولیان یانگ در این کتاب تلاش میکند با پرداختن به نظرات فلاسفه و تحلیل و بررسی نظر آنها از افلاطون تا ژیژک بررسی همه جانبهای از فلسفه تراژدی از دوران باستان تا امروز در روایتی خواندنی با نثری خوشخوان که دسترنج مترجم کتاب است، به دست دهد.
نویسنده ۱۵ فصل این کتاب را بهطور مجزا به دیدگاههای افلاطون، ارسطو، پس از ارسطو، هیوم، شلینگ، هولدرلین، هگل، کییرکگور، شوپنهاور، نیچه، بنیامین و اشمیت، هایدگر، کامو، آرتور میلر، ژیژک اختصاص میدهد و فصل آخر را هم به «نتیجهگیریها» واگذار میکند. این اثر منبع خوب و خوشخوان برای علاقهمندان به فلسفه، ادبیات و هنرهای نمایشی قابل استفاده و مناسب است.
زامبیها چگونه وارد دنیای ما شدند؟
به مناسبت زادروز بیژن جلالی
او در آینه خودخندی شخصیتهای دایی جان ناپلئون خودش را میبیند و در حقیقت به خود وجودیاش میخندد.
مگر میشود فرهنگ این کشور را تنها با دو سطر اینجا در «فیسبوک» و سه سطر آنجا در توییتر و تلگرام ارتقا داد؟
شوروی آدامس را سرگرمی کاپیتالیستی تلقی میکرد.