چهار کتاب از میان آثاری که امسال مطالعه کردهام، تاملبرانگیزتر بودهاند:
وزن کلمات، پاسکال مرسیه، مهشید میرمعزّی، نشر افق
از متن کتاب: اگر ادبیات، به مثابهی عصیان علیه اصطلاحاتِ خفهکننده و سبک، شکل و صورت این شورش باشد، پس چهطور باید این شورش و شکلش را در زبان دیگری تکرار کرد یا معادل آن را یافت؟ در حالی که موسیقی کلمات دو زبان با هم تفاوت دارد. اگر کسی این سوالات را در ذهن خود مطرح میکرد، پس وظیفهی مترجم از آن که فکر کرده بود عظیمتر میشد؛ صدایی غریبه را به صدای خود تبدیل کردن.
کتاب وزن کلمات، روایت مترجمی است که سفری درونی را سیال و به آرامی از میانِ کلمات و مفاهیم آغاز میکند و از زندگی به مرگ و از مرگ به زندگی روان میشود و ما را به تفکر و تامل در هستی انسان وامیدارد. او میلی سیریناپذیر به یادگیری زبانهای دیگر دارد. کلمات نقش کلیدی در زندگیاش بازی کرده و تاثیری شگرف بر روانش میگذارند. روایتهای فرعی که در دل داستان اصلی جا گرفتهاند با خلق فضاهای نو ما را به سویِ لایههای دسترسیناپذیر ذهن انسان میرانند. در این رمان، زندگی و مرگ چنان در هم تنیدهاند که زمان را توامان به حرکت و سکون وامیدارند. وقتی شخصیت اصلی با یک اشتباه در جواب آزمایشش خود را رودررو با مرگ می یابد زمان گویی مسیر خطیاش را رها کرده و به دور او حلقه میزند و از ژرفنای سکوتی که او را دربرگرفته خاطرات را سبک به سویش میراند. اما آنگاه که پی میبرد جواب آزمایش از آنِ کسِ دیگری است ناگهان چهرهی شبحگون مرگ او را به حال خود وامیگذارد و زمان و واژهنامهها همزمان در برابرش گشوده میشوند و او دیگر همان که بوده نیست. در واقع ما با روایتی روبهروییم که شعر و فلسفه در آن جریان دارد و با وجود این که ماجرای هیجان انگیزی در رمان رُخ نمیدهد تا انتها آن را با لذتی عمیق میخوانیم.
جشن ماتم، هگل و انقلاب فرانسه، ربکا کامِی، مراد فرهادپور، نشر لاهیتا
کامِی در این کتاب خوانشی تازه از مواجههی هگل با انقلاب فرانسه دارد. به قول مترجم: خواندن کتاب کامِی، به ویژه در برخی قسمتها ، شبیه صعود در مسیری سنگلاخی و پُر شیب، با پای برهنه است.
هگل و دیگر فیلسوفان و روشنفکران آلمانی از ورای رود راین به آشوب و کشتار انقلاب فرانسه مینگرند. کامِی در میانِ صفحات این کتاب ما را با زخمی که از این رو در رویی دهان باز کرده روبهرو میکند. او با بازخوانی این رخداد تاریخی از نظر هگل که به گفتهی کامِی انقلاب فرانسه مرکز سوزانِ فلسفهاش است خواننده را با این مهم آشنا میکند که چگونه وضعیت استثنایی، قاعده را برمیسازد و چگونه بر صحنهی نمایشی عظیم چفت و بست عقل و اخلاق و ایمان را از هم میگسلد و همهی ارزشهای انباشتشده به تعلیق درمیآیند. در این کتاب میخوانیم: «زمان در هم میپیچد و معکوس میشود. انقلاب نشانِ یک تاخوردگیِ تروماتیک در نظمِ تجربه است.»
درنگیدن با امر منفی، اسلاوی ژیژک، علی حسن زاده، نشر نی
در این کتاب، ژیژک با کمک گرفتن از فلسفهی کانت و هگل بهخوبی به بحرانهای زمانهی ما میپردازد. او با مثالهایی از فرهنگ عامه، سینما، تئاتر، تاریخ فلسفه و سیاست و درنگ کردن بر سویههای تازهای از ملیگرایی و بنیادگرایی و شکلگیری و فروپاشی ایدئولوژیهای نوظهور هیچ راهی برای انسان امروز جز روبهرو شدن با از هم پاشیدن دیگری بزرگ نمیبیند. گسستی که ما را با سویهی تاریکِ میلمان رودررو می کند. در این کتاب درمییابیم چگونه سوژه همچون شکافی از یکپارچگی نظم نمادین سربرمیآورد، خلائی که ما مدام با مفاهیم از پیش داده شده پُر میکنیم تا بتوانیم اضطراب غیابِ دیگری بزرگ را تاب بیاوریم. همچنین واقعیتی که ما بر آن تاکید میکنیم و هویت ما را برمیسازد حول مغاکی شکل میگیرد که هر آن میتواند به ضد خود بدل شود و خالی درونِ هر ایدئولوژی را بر ما آشکار نماید. به عبارت دیگر در این کتاب می خوانیم: «گرچه «واقعیت» به واسطهی «واقعیت سنجی» تعیّن مییابد، اما چارچوب واقعیت توسط تهماندههای فانتزیِ وهمی ساختار مییابد». در نهایت امر منفی مضمونی است به مثابه تناقض- شکاف، فضایی که در آنجا با انسان به عنوان یک اپراتور یا میانجی روبهرو هستیم.
چرا همهچیز تاکنون ناپدید نشده؟، ژان بودریار، احسان کیانی خواه، نشر حرفه نویسنده
در صفحات آغازین کتاب، داگلاس کلنر می نویسد: «در دنیای پسامدرن، افراد از «برهوتِ واقعیت» میگریزند تا به شوریدگی واقعیتِ مفرط و قلمروِ نوظهور رایانهها، رسانهها و تجربههای تکنولوژیکی پناه ببرند. به این ترتیب سوبژکتیویته از هم گسیخته و گُم میشود و سپهر جدیدی از تجربه سربرمیآورد که به نظر بودریار تمام نظریهها و سیاستهای اجتماعیِ پیشین را منسوخ و نامربوط میکند.»
در کتاب می خوانیم که ما در آغاز باید کندوکاو کنیم که از چه زمانی امر واقعی پا به عرصهی هستی گذاشت و چگونه انسان با قوای دانشِ خود توانست در همان حالی که به دنیا معنا و ارزش و واقعیت میبخشد آن را ناپدید می کند. او با نام و معنا دادن به چیزها و بازنماییشان آنها را تهی از هر واقعیتی میکند. ما در کتاب با جهانی روبهروییم که در پسِ تصاویر ناپدید میشود و به همین دلیل است که تصاویر اینچنین جذاباند. از متن کتاب: «ناپدیدی بعضی چیزها مانند خشونت و بیماری و مرگ و تهدیدها اتفاق مثبتی نیستند زیرا هر چیزی که به این ترتیب واپسزده یا نیستشده باشد به شکلی وخیم و ویروسگونه در پیکرِ اجتماع و فرد رخنه میکند.» شاید بهتر است بگوییم از نظر بودریار در جامعهی مصرفی و رسانهای امروز با سطح بالای تکنولوژیهایش، انسان، حیرتزده و گیج به غیابش از جهان مینگرد.
زامبیها چگونه وارد دنیای ما شدند؟
به مناسبت زادروز بیژن جلالی
او در آینه خودخندی شخصیتهای دایی جان ناپلئون خودش را میبیند و در حقیقت به خود وجودیاش میخندد.
مگر میشود فرهنگ این کشور را تنها با دو سطر اینجا در «فیسبوک» و سه سطر آنجا در توییتر و تلگرام ارتقا داد؟
شوروی آدامس را سرگرمی کاپیتالیستی تلقی میکرد.