آرمان ملی: افزایش قیمت، کاهش شمارگان و مخاطبان بالقوهای که روزبهروز از دایره فرهنگ مکتوب و کتابخوانی بیرون میروند و به دامان فضای مجازی و شبکههای اجتماعی پناه میبرند… این تصویر دهشتناکی است که با اندکی تمرکز و توجه به آمارها و ارقام رسمی نشر، مقابل دیدگانمان پدیدار میشود. این در شرایطی است که سیاستگذاران و مدیران فرهنگی جز راهکارها و ایدههای قدیمی، آلترناتیو جدیدی برای احیا و تقویت عرصه فرهنگ مکتوب و چرخه نشر ارائه نمیدهند.
قیمت در بازار کتاب، همچنان بالا و صعودی است. این را اعداد و ارقام رسمی در حوزه نشر که از سوی خانه کتاب احصا و منتشر میشود، میگوید؛ خصوصا اگر در مقایسههایمان بهای متوسط کتاب در سال جاری را با سالهای گذشته مقایسه کنیم، بیشتر از این سیر صعودی پرده برداشته خواهد شد. طبق آخرین آمار منتشر شده که به دیماه ۱۴۰۲ اختصاص دارد، قیمت متوسط کتاب در این ماه یک میلیون و ۴۵۲ هزار ریال محاسبه شده؛ در حالی که این رقم در دیماه سال گذشته، ۳۱٫۵ درصد ارزانتر؛ یعنی ۹۹۵هزار و ۴۲۹ ریال بوده است. متوسط شمارگان نیز در این ماه نسبت به ماه مشابه در سال قبل ۲۲ درصد رشد منفی داشته و از ۱۰۲۰ نسخه به ۷۹۴ نسخه کاهش یافته است.
طبیعتا با درنظر گرفتن مصائب و تنگناهای اقتصادی، توان خرید کتاب تا حد قابل توجهی کاهش داشته است و چنانچه اشاره شد، نمود روشن آن را میتوان در کاهش شمارگان متوسط کتاب ملاحظه کرد. البته این رقم در حوزه کتابهای عمومی (با منفک کردن آمار کتابها در حوزه کمک آموزشی و کودکونوجوان) به مراتب پایینتر است و به ۶۷۴ نسخه تنزل پیدا میکند که با درنظر گرفتن جمعیت قریب به 90 میلیون نفری ایران، رقمی بهشدت نگرانکنندهای بهشمار میآید.
نهادهای به نام «کاغذ»
افزایش قیمت در بازار کتاب، مستقیما از افزایش نهادهها و هزینههای تولید نشأت میگیرد. در این زمینه، بهای اصلیترین مواد مصرفی در تولید کتاب که همانا کاغذ است، افزایش چشمگیری را در سالهای اخیر داشته؛ آنچنانکه کاغذ تحریر ۷۰ گرمی ۶۰ در ۹۰ که بیشترین مصرف را در چاپ و انتشار کتابهای رقعی دارد، در ۵ سال اخیر چهار برابر شده و از بندی ۲۱۰ هزار تومان در زمستان ۱۳۹۷ به بالای یک میلیون تومان در زمستان سال جاری رسیده است. حائز توجه است که بهای کاغذ تحریر در ابعاد ۱۰۰ در ۹۰ به مراتب گرانتر و مطابق با آخرین استعلام از بازار کاغذفروشان، یک میلیون و ۲۷۰ هزار تومان به فروش میرسد. در این زمینه، تقویت تولید کاغذ ایرانی در چند سال اخیر که با حمایت مستقیم دولت (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ) در دستور کار قرار داشته، همچنان بهلحاظ کمی و کیفی نتوانسته است تغییرات شگرفی را در نرخ کاغذ و لاجرم در قیمت کتاب ایجاد کند.
کاهش شمارگان و افزایش قیمت در گروه ادبیات
از آنجا که علاقهمندی مخاطبان به آثار ادبی، همواره کتابهای دستهبندی شده در گروه دیوئی ادبیات را جزء پر عناوینترین و پرشمارترین گروهها قرار داده، چهّبسا بررسی آمارهای اختصاصی کتابهای ادبی (اعم از شعر و داستان…) نمای بهتری را از مطالعه کتاب در جامعه به دست دهد. مطابق با آمار منتشر شده در دی ماه ۱۴۰۲ مجموعا ۱۵۲۴ نوبت (۹۰۳ عنوان جدید و ۶۲۱ عنوان تجدید چاپی) در شمارگان کل ۹۹۵ هزار و ۹۰۲ نسخه به انتشار رسیده که شمارگان متوسط ۶۵۳ نسخهای را رقم زده است. این آمار در شرایطی منتشر میشود که آمار نشر ماه مشابه در سال ۱۳۹۷ (یعنی ۵ سال پیش) از شمارگان متوسط ۱۰۶۵ نسخهای کتابهای گروه ادبیات حکایت داشت. البته که این کاهش ۶۳ درصدی در سایه افزایش ۶۷۷ درصدی قیمت کتابهای ادبی رخ داده است؛ بهطوری که میانگین قیمت این گروه دیوئی در سال ۱۳۹۷ بالغ بر ۱۸ هزار و ۷۰۰ تومان اعلام شد و در دیماه سال جاری این رقم با افزایش ۷۰۰ درصدی، از مرز ۱۴۵ هزار تومان نیز گذشته است.
اهل قلم و رؤیای حرفهایگری
نویسندگی در ایران، شغل نیست! به عبارت دیگر اهل قلم نمیتوانند تنها از طریق تالیف (و حتی ترجمه) ارتزاق کنند. در این شرایط، طبیعتا نمیتوان چندان به رشد و پیشرفت کیفی آثار، چندان امیدوار بود؛ چراکه چنین مطالبهای تنها در شرایطی تحقق مییابد که اهالی قلم امکان فعالیت حرفهای داشته باشند. مطابق با آخرین آمارها -با احتساب شمارگان متوسط ۶۵۳ نسخهای، بهای متوسط ۱۴۵ هزار تومانی و سهم حداکثری ۱۰ درصد از فروش- درآمد متوسط یک نویسنده یا مترجم از فروش تمام نسخههای منتشر شده از یک عنوان، به زحمت از مرز ۹ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان خواهد گذشت. این در شرایطی است که دولت در فروردین ماه ۱۴۰۲ گذار از خط فقر را منوط به دریافت دستمزد ۱۴ میلیون و ۵۰۰هزار تومان در ماه اعلام کرده است. به عبارت دیگر و چنانچه یک نویسنده یا مترجم، ماهانه یک عنوان کتاب را به انتشار برساند و توفیق فروش کامل شمارگان را داشته باشد، همچنان زیر خط فقر است. البته پرواضح است که چنین فرضی حتی روی کاغذ نیز محال ممکن خواهد بود؛ زیرا پرکارترین نویسندگان و مترجمان نیز نمیتوانند بیش از ۳ عنوان کتاب در سال تولید و روانه بازار نشر کنند؛ آنهم در شرایطی که فروش کامل نسخهها در یک سال، قابل تحقق نیست. با این حساب اگر فرار از خط فقر با دریافت سالانه۱۷۴ میلیون تومان محقق شود؛ درآمد حداکثری اهالی قلم در طول سال، در خوشبینانهترین حالت به ۳۰ میلیون تومان نیز نخواهد رسید. بنابراین؛ تبدیل شدن نویسندگی و حتی ترجمه ادبی به یک شغل تمام عیار، رویایی دور از ذهن و غیرقابل تصور بهنظر میآید.
شناکردن خلاف مسیر رودخانه
اما افزایش بهای تمام شده کتاب، کاهش توان خرید، شمارگان اندک و دستمزدها ناچیز و… تنها موانع پیش روی اهالی قلم و فعالان چرخه نشر در حلقههای مختلف نیست. فعالان در این حوزه علاوهبر موارد مورد اشاره، باید به شکل موازی در میدانهای دیگری نیز بجنگند. رشد افراطگونه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی یکی از اصلیترین موانع پیش روی نشر است که در غیاب سیاستگذاریها و فرهنگسازیهای اصولی، روزبهروز بر فراوانی آن افزوده میشود. این غائله، محرک دیگری نیز دارد که همانا ضرورت گذار از گیر و گرفتهای ممیزی و اخذ مجوز انتشار است. تاجایی که تشدید مواضع ممیزی و اعمال ملاحظات سختگیرانه، بیش از پیش در تنور انتشار مطالب و آثار در فضای مجازی میدمد و جایگاه اصلی نشر را با مخاطره مواجه میکند. در این شرایط طبیعی است که مخاطبان بالقوه ترجیح خواهند داد اندک زمان فراغت خود را صرف مطالعه مطالب اینترنتی کنند؛ تا تقبل هزینه کتاب و… بیشک با تداوم این موقعیت و سایر موارد مورد اشاره در این متن، استمرار سقوط نمودارها و آمارهای نشر حتمی است؛ آنهم در نبود آلترناتیوهای فرهنگی و پافشاری بر همان سیاستهای چندین و چندساله.
مروری بر هستیشناسی در شعر بیژن نجدی
از «رستم و سهراب» تا «اُدیپوس»
سروکله زدن با رمانهای ادبیات روسیه بدون درگیر شدن با اسامی شخصیتهای فراوانی که در کتاب حاضر هستند، غیرممکن است.
هم خودمان و هم بسیاری از اطرافیانمان به شکلهای مختلف درگیر این اختلالات و مشکلات هستیم.
دوگانگی درونی داستایفسکی زندگی بدون خدا را از نزدیک بررسی میکند تا به نفع خدا استدلال کند.