img
img
img
img
img

آشنایی با «مود» در ادبیات

ایران کتاب: تمام آثار ادبی دارای یک «مود» (Mood) یا «حال و هوا» و «اتمسفرِ» مشخص هستند، چرا که یک اتمسفر قدرتمند، نقشی حیاتی را در تأثیرگذاریِ عاطفی و میزان ماندگاریِ اثر در ذهن مخاطبین ایفا می کند. «مود» در ادبیات، همان احساسی است که نویسنده در تلاش است تا در مخاطبین برانگیزد—احساساتی مانند آرامش، اضطراب، ترس، لذت، یا خشم.

داستان های کوتاه یا شعرها، اغلب فقط یک یا دو «مود» دارند چرا که در این قالب ها، فضای زیادی در اختیار نویسنده نیست تا بتواند به اتمسفرهای مختلف بپردازد. رمان ها اما فضایی کافی را برای پرداختن به «مودهای» چندگانه در اختیار نویسنده قرار می دهند، اما حتی با وجود «مودهای» متعدد در یک رمان، معمولا یک احساس یا اتمسفرِ کلی بر سراسر روایت حاکم است که مخاطبین می توانند پس از پایان اثر، آن را درک کنند و به خاطر بسپارند.

یک طرف رودخانه، دامنه‌ی کوه، طلایی رنگ است و رودخانه دایره‌وار به سمت آن سرازیر می شود و تا صخره های محکم کوهستان «گابیلان» می رسد. درون دره، کنار آب، درختان ردیف شده‌اند… درختان بید با هر بهار تازه و سبز می شوند، خاشاک همراه با سیلاب های زمستانی در مسیر رودخانه حرکت کرده و در نهایت به شاخه های زیرین درخت های چنار چسبیده‌اند. درختان چنار با شاخه های خمیده‌، بر روی برکه طاق زده‌اند. روی لبه‌ی سنگلاخی برکه، زیر درختان، برگ ها آن‌قدر عمیق و شکننده فرش شده‌اند که اگر یک مارمولک از روی آن ها رد شود، سر و صدای بلندی به وجود می آید.—از کتاب «موش ها و آدم ها» اثر «جان اشتاین بک»

چرا خلق «مود» در داستان ها مهم است؟

مهارت نویسنده در خلق و تثبیت اتمسفر داستان، نقشی سرنوشت‌ساز در میزان موفقیت اثر دارد. داستانی که از اتمسفری منسجم و به‌دقت فکرشده بهره‌مند است، می تواند واکنشی عاطفی را در مخاطبین برانگیزد—نکته‌ای که باعث می شود آن ها به داستان علاقه‌مند باقی بمانند. به محض این که مخاطبین، عواطفی واقعی را حین خواندن داستان تجربه می کنند، بیش از پیش علاقه‌مند می شوند که به پیام اثر توجه کنند و تا مدت ها پس از پایان داستان، آن را در ذهن نگه دارند.

در طرف مقابل، اگر داستان از اتمسفری منسجم و تأثیرگذار بی‌بهره باشد، یا بیش از اندازه سریع بین «مودهای» مختلف جهش کند، مخاطبین به دلیل آشفتگی اثر، از آن فاصله خواهند گرفت و خبری از واکنش های عاطفی نیز نخواهد بود.

تفاوت میان «مود» و «لحن»

«مود» و «لحن» (Tone) را به راحتی می توان با یکدیگر اشتباه گرفت، اما تفاوت های مشخصی در میان آن ها وجود دارد. «مود» به عواطفِ برانگیخته شده در مخاطبین اشاره می کند، در حالی که «لحنِ» نویسنده، با نوع نگرشِ راویِ داستان در ارتباط است. به این صورت، یک داستان می تواند «مود» و «لحن» کاملا متفاوتی داشته باشد. به عنوان نمونه، داستان هایی با «مودِ» طنزآمیز، در بسیاری از اوقات راویانی مستأصل با «لحن های» خشمگین یا درمانده را به تصویر می کشند.

با وجود این، ویژگی های چهره‌اش مثل همان زمان، خاص بود. رنگ و رویی چون مردگان، چشمانی درشت، مرطوب، و درخشان که مانند ندارند، لب هایی نسبتا باریک و بسیار کم‌رنگ، اما با انحنایی فوق‌العاده زیبا؛ بینیِ عِبریِ ظریف، اما با حفره هایی فراخ که در بینی هایی به این شکل نامعمول است؛ چانه‌ای خوش‌تراش که نبودِ برجستگی در آن از نبودِ روحیه‌ی قوی حکایت می کرد؛ موهایی که از نرمی و نازکی بیشتر به تار عنکبوت می مانست؛ این خصوصیات همراه با پهنای نامعمول ناحیه‌ی بالای شقیقه ها همگی با هم چهره‌ای می ساختند که به آسانی فراموش نمی شد.—از کتاب «فروپاشی خانمان آشر» اثر «ادگار آلن پو»

چهار روش برای خلق «مود» در داستان ها

راه های بسیار زیادی برای خلق و تثبیت «مود» در داستان وجود دارد. هنگام انجام این کار، نویسنده مجبور نیست که مجموعه‌ای از اصطلاحات یا آرایه های ادبی پیچیده را به کار بگیرد—در حقیقت بهترین ابزاری که نویسندگان برای خلق اتمسفر از آن ها استفاده می کنند، عناصر ادبیِ ساده هستند. در این بخش، به چهار مورد از این عناصر رایج برای خلق «مود» در داستان ها می پردازیم.

محیط

«محیط»، همان جا و مکانی است که داستان در آن رقم می خورد، و می تواند تأثیر زیادی بر «مود» داستان داشته باشد. به عنوان نمونه، داستانی که در یک روز آفتابی روایت می شود، ممکن است نزدیکیِ بیشتری با یک «مودِ» شادی‌بخش و بی‌استرس داشته باشد، در حالی که روایت داستان در خانه‌ای تسخیر شده، ارتباطی نزدیک‌تر با احساس تنش و هراس خواهد داشت.

لحن

همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، «لحن» در واقع نوع نگرشِ راوی نسبت به رویدادهایی است که در داستان رقم می خورد. «لحن» می تواند از طریق برانگیختن احساسات در مخاطبین، به شکل‌گیری و تثبیت «مود» کمک کند. به عنوان مثال، یک راویِ نه‌چندان مؤدب ممکن است اتمسفری طنزآمیز را به داستان ببخشد.

انتخاب کلمات

نوع کلماتی که نویسنده در داستان خود به کار می گیرد، می تواند در تثبیت یک اتمسفر مشخص نقش ایفا کند. اگر نویسنده بخواهد اتمسفری متلاطم یا پرتنش را به وجود آورد، می تواند واژگانی با معناها و آواهای خشن‌تر را به کار بگیرد، یا اگر قصد دارد اتمسفری تاریک را خلق کند، می تواند کلماتی با معناهای منفی را در اثر بگنجاند تا احساسی از تشویش را به مخاطبین انتقال دهد.

تِم 

«مود» فقط از طریق نوعِ نگارش نویسنده به وجود نمی آید، بلکه «تِم» یا «مضمونِ» مورد توجهِ نویسنده نیز در خلق و تثبیت آن نقش ایفا می کند. به عنوان نمونه، داستانی که بارها و بارها به مضمونِ مرگ می پردازد، ممکن است در حال تلاش برای خلق اتمسفری غم‌انگیز باشد، در حالی که داستانی که بر مضمون جشنِ تولد تمرکز می کند، شاید اتمسفر مثبت‌تر و شادی‌بخش‌تری داشته باشد.

خورشید دیگر در وسط آسمان نبود، نورش مایل بود و کج‌تاب. یک جا بر لبه‌ی ابری گرفت و آن را به صورت برشی از نور سوزاند؛ جزیره‌ای شعله‌ور که پایی بدان نمی رسید. سپس ابر دیگری به دام نور افتاد و ابری دیگر و ابرهای دیگر. چنان که موج های پایین با تیرهای مزین به پرهای آتشین که اریب بر آبیِ لرزان می باریدند، تیرباران شدند. برگ‌ های تارکِ درختان در آفتاب سوخته بودند؛ در نسیم، گهگاهی خش خشِ خشکی می کردند. پرندگان، بی جنب و جوش نشستند اما تند و تند به این سو و آن سو سر می جنباندند. اکنون سرودشان بند آمده بود؛ گویی از صدا سیر شده بودند؛ گویی سرشاریِ نیم‌روز، سیرشان کرده بود.—از کتاب «موج ها» اثر «ویرجینیا وولف»

دو توصیه برای خلق «مود»

در این بخش به دو توصیه‌ای می پردازیم که نویسندگان هنگام خلق «مود» در داستان های خود، آن ها را مورد توجه قرار می دهند.

توجه به تمامی عناصر

از آنجایی که «مود» در نتیجه‌ی آمیزه و ترکیبی از عناصر مختلف همچون «محیط»، «لحن»، «انتخاب کلمات» و «تِم» به وجود می آید، مهم است که نویسنده هنگام خلق «مود» به تمامی این عناصر به صورت همزمان توجه داشته باشد. اگر نویسنده تلاش کند فقط یکی از این عوامل را به کار بگیرد، توانایی خود در خلق اتمسفری باورپذیر و تأثیرگذار را به شکل چشمگیری محدود کرده است. 

واژگون کردن قواعد

در حالی که انتخاب اتمسفری «مورد انتظار» برای داستان، کاری راحت‌تر به نظر می رسد (مثلا انتخاب اتمسفری شادی‌بخش و بدون تنش برای داستانی درباره‌ی یک جشن عروسی)، اما این کار همیشه بهترین راه نیست. وقتی نویسنده تلاش می کند انتظارات مخاطبین و قواعد مرسوم را در هم بشکند، می تواند به ترکیب های نوآورانه و هیجان‌انگیزی دست یابد—به عنوان نمونه، داستانی در مورد جشن عروسی با اتمسفری هراس‌انگیز، یا داستانی درباره‌ی ارواح با حال و هوایی طنزآمیز. نوآوری در خلق «مود» به نویسنده کمک می کند اثری فراموش‌نشدنی و ماندگار را به وجود آورد.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  چند درصد از ایرانیان این مرد بزرگ را می‌شناسند؟

اگر او نبود، شناخت ما از ایران باستان و کتاب‌های مهم و اصیلی، چون اوستا خیلی کم بود.

  چرا از گوش دادن به موسیقی غمگین لذت می‌بریم؟

وقتی موسیقی غمگین گوش می‌دهیم آن را در زمینه زیبایی‌شناختی، لذت‌بخش می‌دانیم، این پدیده به عنوان پارادوکس لذت بردن از موسیقی غمگین شناخته می‌شود.

  بی‌اخلاقی پژوهشگران اخلاق ایرادی ندارد!

هرکسی که نماد چیزی است، باید بهترین آن باشد. پژوهشگران اخلاق و فیلسوفان اخلاق هم از این امر مستثنا نیستند.

  زندگی، عشق و ادبیات

مروری بر زندگی و آثار آن تایلر

  شاعری در حضور پروانگی‌های مقدس

مروری بر هستی‌شناسی در شعر بیژن نجدی