درگذشت استاد کریم مجتهدی خسران جبرانناپذیری برای جامعهی علمی و فرهنگی و بهویژه برای دانشگاه است. روح جستوجوگری سرانجام پس از نه دهه تلاشی بیوقفه به آرامش ابدیت پیوست. عطش دانستن و ژرفتر دانستن او را به وادی فلسفه کشاند. جویای حقیقت و دانایی راستین شد و راههای پرفراز و نشیب این وادی را با جدیّت و سختکوشی طی کرد. پرسشگری، جدیّت، سختکوشی و انضباط ویژگیهایی بود که همهی شاگردان دکتر مجتهدی از او به خاطر داریم. وطندوست بود و دلش برای اعتلای تفکر در کشور عزیزمان میتپید. به آنچه میاندیشید باور داشت و با باورش زندگی میکرد و راسخ بودنش در مسیر باورش برای همهی ما آموزنده بود و احترامابرنگیز. در پرورش شاگردان سختگیر بود، اما در پس این ظاهر سخت هرچه بود دلسوزی و مهربانی و خیرخواهی بود.
بیش از چهل سال، از دورهی لیسانس فلسفهی غرب در دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و سپس دورهی فوقلیسانس و پس از گذراندن دورهی دکتری در بیرون ایران و عضویتم در گروه فلسفهی همان دانشگاه سالهایی به عنوان همکار، توفیق آن را داشتم که شاهد برهههایی از زندگی او باشم. طی یکسالی که پایاننامهی فوقلیسانس را با راهنمایی او مینوشتم از نزدیک اهتمامش به دانشپژوهی و برانگیختن روحیهی علمی در میان دانشجویان را لمس کردم. بر خلاف برخی استادان ساعتهای متمادی صرف وقت میکرد و مشارکت جدّی در کار. پایاننامهی فوقلیسانس من دربارهی منادشناسی لایبنیتس بود و من دو متن اصلی محور پایاننامه را از زبان آلمانی به فارسی برگردانده و با متن انگلیسی تطبیق داده بودم و برای پیدا کردن معادلهای مناسب برای اصطلاحاتی که در پارهای از موارد برای نخستین بار به فارسی ترجمه میشد حتی به برگردان عربی متن مراجعه میکردم. با اینحال، همانطور که همه میدانند خود لایبنیتس بیشتر آثارش را به زبان فرانسوی و لاتینی نوشته است. آشنایی کمنظیر دکتر مجتهدی به زبان فرانسوی مددکار شد و ایشان بیدریغ سطربهسطر ترجمه را در جلسات حضوری با متن اصلی تطبیق میکرد. لذت آن ساعات خوش همچنان در خاطرهی من به یاد مانده است. بر کاربرد واژههای فارسی پافشاری بلکه تعصّب داشت و به ادبیات و سنت دیرینهی فرهنگیمان عشق میورزید.
از دوران تحصیل در خدمت استادان ارجمند دانشگاه تهران و بهویژه مرحوم استاد دکتر مجتهدی خاطراتی آموزنده دارم که بازگویی آنها بهخصوص برای آشنایی نسل جوانترمان با آنچه پشت سر دارند و میراث فرهنگی و علمی آنهاست، خالی از فایده نیست. اما این فرصتی دیگر میطلبد که امیدوارم توفیق آن نصیبم شود. از خداوند برای روح بلند استاد دکتر مجتهدی آرامش و آمرزش و برای بازماندگانش شکیبایی و پاداش نیکو مسئلت دارم.
زامبیها چگونه وارد دنیای ما شدند؟
به مناسبت زادروز بیژن جلالی
او در آینه خودخندی شخصیتهای دایی جان ناپلئون خودش را میبیند و در حقیقت به خود وجودیاش میخندد.
مگر میشود فرهنگ این کشور را تنها با دو سطر اینجا در «فیسبوک» و سه سطر آنجا در توییتر و تلگرام ارتقا داد؟
شوروی آدامس را سرگرمی کاپیتالیستی تلقی میکرد.