اعتماد: از سختیهای کار روزنامهنگاری، نوشتن درباره خبر مرگ درگذشتگان است ، به ویژه زمانی که نگارنده با فرد درگذشته ربط و نسبتی داشته باشد، است. نوشتن درباره استاد دکتر کریم مجتهدی به مناسبت خبر فوت ایشان در ۲۵ دیماه و در ۹۳ سالگی برای من دشوار است. او را از نوجوانی که تازه به فلسفه علاقهمند شدم، شناختم. کتاب کم حجم، اما گویا و روان «فلسفه نقادی کانت» یکی از اولین آثاری بود که در زمینه فلسفه غرب خواندم. این کتاب تا سالها یکی از بهترین آثار مقدماتی برای آشنایی با اندیشههای این بزرگترین فیلسوف دوران مدرن بود. بارها او را در برنامههای فکری در شبکه چهار تلویزیون دیده بودم. از تماشای این پیر فرزانه با آن چهره جدی و منظم که با صدایی گرفته، شمرده و دقیق و درست حرف میزد، لذت میبردم. برای شرکت در کنکور کارشناسی ارشد فلسفه، چند کتاب او از جمله «فلسفه در قرون وسطی»، «دکارت و فلسفه او»، «پدیدارشناسی روح بر حسب نظر هگل»، «درباره هگل و فلسفه او»، «دونس اسکوتوس و کانت به روایت هیدگر» و «نگاهی به فلسفههای جدید و معاصر در جهان غرب» را خواندم و بسیار یاد گرفتم. نثری روان و در عین حال تخصصی داشت. بیاغراق تالیفهای او از بهترین مدخلها برای علاقهمندان به فلسفه غرب بود، در سالهایی که شمار تالیفها و ترجمهها بسیار اندک و به راستی انگشتشمار بود. او به راستی در زمینه فیلسوفانی که راجع به ایشان مینوشت، تحقیق میکرد و متخصص بود و دقیق و درست و با فارسی محکم و استوار مینوشت.
یکی از افتخارات زندگی دانشجوییام آن است که در دوره کارشناسی ارشد فلسفه دانشگاه تهران، درس کانت را با او گذراندم. به واقع یک معلم فلسفه بود. نظم و انضباط خاصش من را یاد خواندههایم راجع به کانت میانداخت. بسیار منظم و دقیق بود. تمام وقت کلاس را پای تخته میایستاد. به کسی اجازه نمیداد بعد از او وارد کلاس شود. یک ساعت و نیم راجع به موضوع حرف میزد و در انتهای کلاس به دانشجوها فرصت پرسش کردن میداد. به دانشجوها مشق میداد و تکالیف آنها را با دقت صحیح میکرد. از اینکه کسی-هر کس باشد- کلمه یا تعبیری غیر فارسی را بیهوده به کار ببرد، سخت میرنجید و واکنش نشان میداد. نسبت به زبان فارسی تعصبی ستودنی داشت. میگفت تا زمانی که معادل فارسی آن هست، چرا باید از لفظ غیرفارسی استفاده کنیم؟ این در حالی است که زبان فرانسه را در حدی عالی میدانست و سالها آن را در دانشگاه تدریس کرده بود.
با دکتر مجتهدی غیر از کلاس درس، به واسطه حرفه روزنامهنگاری بارها ارتباط داشتم. بارها با او تلفنی یا حضوری گفتوگو کردم، در دفترش در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی یا زمانی که به فرهنگستان علوم رفت و آمد میکرد. همیشه بسیار دقیق بود. طنزی ظریف پس پشت جدیت ظاهرش نهفته بود. میگفت فلسفه یک تخصص است و نمیشود همین طور گترهای و باری به هر جهت ادعای فلسفهدانی کرد. در دهه نهم زندگی، خودش را همچنان یک دانشجوی فلسفه میخواند. به ادبیات جدید و قدیم ایران و اروپا تسلط داشت و راجع به داستایفسکی و آثار و افکارش کتاب نوشت. در کنار کانت و هگل و دکارت و لایب نیتس، آرا و آثار سهروردی و صدرالمتالهین و ابنسینا را هم میخواند و راجع به آنها مینوشت. معتقد بود که فلسفه جدید غرب را باید در کنار حکمت قدیم خودمان خواند و به گفتوگوی موثر میان آنها اعتقاد راسخ داشت. به تاریخ تجدد ایران هم علاقه فراوانی داشت و راجع به آن تحقیق میکرد و مینوشت. کتابش با عنوان «آشنایی ایرانیان با فلسفههای جدید غرب» یکی از ارزندهترین تحقیقات اهل فلسفه و تاریخ در ایران معاصر است.
کریم مجتهدی زاده ۱۳۰۹ شهر تبریز بود، در خانوادهای روحانی و مجتهد و در عین حال متجدد پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش معمم نبود، اما دروس حوزوی خوانده بود و مادرش از خانواده معروفی بود و کمی فرانسه میدانست. از کلاس چهارم ابتدایی به تهران آمد و دبیرستان را در مدرسه فیروز بهرام خواند. برای تحصیل دانشگاه به فرانسه رفت و در سوربن با نگارش پایاننامهای درباره کانت فوق لیسانس فلسفه گرفت و به ایران برگشت. مدتی در دانشسرا تدریس کرد و سپس برای اخذ دکترا به سوربن بازگشت و با نگارش پایاننامهای زیر نظر هانری کربن درباره افضلالدین کاشانی و مقایسه او با فلاسفه باطنی دکترای فلسفه گرفت. در سال ۱۹۶۳ به ایران بازگشت و زیر نظر دکتر یحیی مهدوی، به استخدام گروه فلسفه دانشگاه تهران در آمد. دکتر کریم مجتهدی، از قدیمیترین و شناخته شدهترین اساتید گروه فلسفه دانشگاه تهران بود. او را به درستی فیلسوف فرهنگ نامیدهاند، چراکه معتقد بود «فرهنگ از همه چیز مهمتر است»، فرهیختهای که درد فلسفه داشت و درس فلسفه میداد. یادش گرامی. با امید.
اگر او نبود، شناخت ما از ایران باستان و کتابهای مهم و اصیلی، چون اوستا خیلی کم بود.
وقتی موسیقی غمگین گوش میدهیم آن را در زمینه زیباییشناختی، لذتبخش میدانیم، این پدیده به عنوان پارادوکس لذت بردن از موسیقی غمگین شناخته میشود.
هرکسی که نماد چیزی است، باید بهترین آن باشد. پژوهشگران اخلاق و فیلسوفان اخلاق هم از این امر مستثنا نیستند.
مروری بر زندگی و آثار آن تایلر
مروری بر هستیشناسی در شعر بیژن نجدی