img
img
img
img
img

در باب تجربه‌ی سوگ در کودکان

فائزه ملاعبداللهی

آوانگارد: در کتاب مامان دلم برایت تنگ شده نویسنده به بررسی سوگ و مفهوم مرگ برای کودکان می‌پردازد. ربکا کاب داستان کودکی را روایت می‌کند که مادرش را از دست داده و مراحل مختلف سوگ را پشت سر می‌گذارد. داستان از زبان پسربچه‌ای نقل می‌شود که می‌داند با مادرش خداحافظی کرده، اما نمی‌داند او کجاست. همه‌جا را دنبال مادرش می‌گردد: زیر تخت‌خواب، پشت مبل و میان چمن‌ها؛ اما فقط وسایلی از مادرش را پیدا می‌کند.

در این فرآیند کودک احساساتی مثل ترس و خشم را تجربه می‌کند. ترس از برنگشتن مادر و خشم از نیازی که به او دارد و برآورده نمی‌شود. در گفت‌وگوهای درونی‌اش نگرانی‌هایش از دلیل برنگشتن مادر را مطرح می‌کند: «می‌ترسم که چون بعضی وقت‌ها بچه‌ی بدی بودم، از پیش ما رفته باشد.»[۱] این گفتگوی درونی جایی است که کودک در مواجهه با غم و خشم از دست دادن به دنبال دلیلی برای نبودن مادرش می‌گردد. ابهام و بی‌اطلاعی از دلیل نبودن مادر او را وا می‌دارد تا به‌تنهایی به دنبال پاسخ بگردد و در این مرحله نگرانی جدیدی به باقی احساسات اضافه می‌شود: شاید من مقصر باشم!

این بخش از کتاب اشاره‌ی خوبی می‌کند به نحوه‌ی تعامل درست بزرگسالان با کودک. نخست دادن این اطمینان به کودک است که اشتباهات یا کارهای نادرست او هرگز سبب نمی‌شود که ترکش کنیم. تهدیدها و راهکارهای این‌چنینی که برای کنترل کودک به کار گرفته می‌شود و عباراتی مانند تنهایت می‌گذارم، دیگر مامانت نیستم، از دستت فرار می‌کنم و … می‌تواند شدت نگرانی‌ را در او تقویت کند؛ تا آنجا که خودش را در نبودن طولانی‌مدت مادر مقصر بداند. دومین مسئله برطرف کردن ابهامِ نبودنِ شخصِ ازدست‌رفته است. این ابهام باعث می‌شود کودک به‌تنهایی به دنبال دلیل نبودن فرد باشد و فکر و خیالاتی را در ذهنش پرورش دهد که حقیقت ندارد.

کودک داستان پس از تلاش‌های فراوان برای پیدا کردن مادر، سرانجام از پدرش سوال می‌پرسد که مادرش کی بر می‌گردد و با این پاسخ مواجه می‌شود: «بابا بغلم کرد و گفت مامان مُرده.»[۲] پدر برایش توضیح می‌دهد که مادرش به خاطر کارهای بد او نیست که مرده، از احساس غم و دلتنگی‌ خودش می‌گوید و به کودک فرصت می‌دهد تا ناراحتی‌اش را بروز بدهد. آن‌ها از خاطراتشان می‌گویند، عکس‌های گذشته را می‌بینند و با هرکدام از این اتفاقات می‌خندند و گریه می‌کنند. همه‌ی آن‌ها اجازه دارند دلتنگی برای مامان را بیان کنند و در این تجربه‌ی سخت کمک همدیگر باشند.

این کتاب می‌تواند راهنمای خوبی برای بزرگسالان باشد تا در مواجهه کودکان با مرگ اطرافیان از آن استفاده کنند. پشت سر گذاشتن مراحل سوگ، هم برای بزرگسالان و هم برای کودکان سخت و سنگین است. آنچه ربکا کاب در این کتاب به آن تأکید دارد، رفع ابهام، پذیرش احساسات مختلف پس از مرگ عزیزان و کمک برای کنار آمدن با شرایط سخت جدید است. کودکان هر آنچه می‌شنوند را باور می‌کنند. گفتن حقیقت متناسب با درک و فهم کودکان و حذف تهدیدها جهت مواجهه‌ی راحت‌تر کودک با سوگ کمک‌کننده خواهد بود.

این کتاب را نشر زعفران برای گروه سنی ۳ تا ۹ سال منتشر کرده است. خالق این اثر ربکا کاب نویسنده‌ و تصویرگر بریتانیایی است.


منابع: کاب، ربکا. ۱۳۹۷، ترجمه‌ی رامتین فرزاد، تهران: انتشارات زعفران


[۱]- کاب،: ۱۵

[۲]- همان، ۱۸

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  داستانی درباره‌ی سیاهی جنگ

ورشو چندی پیش داستان بی‌فضیلتی جنگ است و آسیب‌هایی که گاه تا نسل‌های آتی درمانی ندارد.

  اختلالات و آسیب‌های پیشِ روی این روزهای زنان

معرفی کتاب «زندگی زیر سقف دودی با لب خاموش!»

  تهوع، توتم و تابو

مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»

  یک فانتزی بسیار تاریک

معرفی رمان «کتاب‌خواران»

  آن‌ها می‌روند یا آن‌ها را می‌برند؟

نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشته‌ی آلکساندر گرین