img
img
img
img
img

چرا امپراتور اورلیوس «تأمُّلات» را نوشت؟

رضا دانشمندی

انصاف نیوز: اگر فرمانرَوایِ «رواقی‌مسلکِ» روم باستان هرگز نمی‌خواست اثرش را منتشرکند؛ پس چرا آن‌را نوشت؟

پس از سه امپراتورِ دودمانِ «فلاوین» (یعنی «وسپاسیان»، «تیتوس» و «دومیشین» [دومیتیان]) نوبت به «پنج امپراتورِ خوبِ» سلسلۀ «نروا-آنتونین» رسید: «نروا»، «تراژان»، «هادریان»، «آنتونیـنوس پیوس»، و مردِ این نوشتار یعنی «مارکوس اورلیوس آنتونیوس»(۱) [یا به لفظ فرانسوی «مارک اورل»].

«نیکولو ماکیاولی» نویسندۀ «شهریار» و «پدرِ سیاستِ مُدرن» مدّعی است که این امپراتورها «برای محافظت از خود نیازی به مُلازمان، پاسداران یا لژیون‌هایِ بی‌شمار نداشتند، بلکه آنان را زندگیِ پسندیده و نیکویِ خودشان حفظ کرد، همراه با حُسن نیتِ رعایا و پیوند با سنا». درحالی‌که «وسپاسیان» و «دومیتـیان» فیلسوفان را مورد آزارواَذیت قرار داده بودند، «هادریان» و «آنتونیـنوس» چنین نکردند -تا اینکه نوبت به «مارکوس اورلیوس» رسید و او به مسیرِ دیگری رفت.

افلاطون در رسالۀ «جمهور» و از زبانِ «سقراط» می‌گویدکه دولتِ آرمانی «زمانی امکان بروز می‌یابد که یا فیلسوفان برتختِ پادشاهی تکیه زنند، ویا شاهان‌ و شاهزادگان، از جان و نیرویِ فلسفه برخوردار باشند… صرفاً دراین صورت کشور زنده است و پرتوِ گرمابخش نورِ احساس می‌شود».

تأمُّلاتِ شخصی!

نوشته‌هایِ آخرین سال‌هایِ زندگی‌ «مارکوس»، به‌صورتی مُعجزه‌آسا به‌دست ما رسیده و با خواندنش به ذهن «فیلسوف-شاه» راه می‌یابیم [نوشتاری که امروزه آن‌را به‌نامِ «تأمُّلات»۲ می‌شناسیم]. دوازده بخشِ این اثر بدونِ ترتیبِ زمانی یا موضوعی است، و به‌نظر می‌رسد یادداشت‌هایِ شخصیِ «مارکوس» بوده است؛ نوشته‌هایی با موضوع‌هایی مانند «قدرت»، «راهنمایی» و «بهبودِ خود» -برای نمونه و به‌صورتی مشخص‌، در مذاکره با سنا (یا هرکسی) نکاتی را به خود یادآوری می‌کند: لحن مناسب، بدون زیاده‌روی و باگزینشِ واژگانِ مناسب (۳). اختصار و صمیمیتِ مؤثّر و جاری در اندیشه‌ورزی‌هایِ او، ضامنِ جذّابیّت و محبوبیّتِ همیشگی این کتاب است.

«مارکوس» در نخستین بخش «تأمُّلات» که گویا در هنگامۀ ستیز با «اشکانیان» نگاشته شده، از بستگان و پرورش‌دهندگانش سپاس‌گزاری می‌کند، بخشی که از سایر قسمت‌هایِ کتابِ مُتمایز است؛ چراکه ساختارمندترست و به شیوۀ خودزیست‌نامه‌ها. این بخش با ستایشِ خدایان پایان می‌یابد و «اورلیوس» شاکر است که «وقتی به فلسفه علاقه‌مند شدم، در دامِ شارلاتان‌ها نیفتادم و گرفتارِ رساله‌‌بافی نشدم، یا دلبردۀ مشاجره‌هایِ موشکافانۀ بی‌حاصل نگشتم، یا «فیزیک» مرا شیفتۀ خود نساخت»(۴). تشخیصِ تأثیرِ آموزگارِ رواقیان(۵)، «اپیکتتوس» در این فراز هویداست.

-آیا «مارکوس» می‌خواست اندیشه‌هایش را بپراکند و خواننده داشته باشد؟

بعید است.

-پس مرجعِ ضمیرِ «شما» کیست؟

خودش!

او خود را خطاب قرارمی‌دهد -برای نمونه می‌نویسد «وقتی به خود می‌نگری، یکی از امپراتورها را می‌بینی… پس بگذار بر تو نهیب‌زند و بپرسد که اکنون کجاست؟».

او در فرازی از نوشتارش، «رواقیان» را سوم شخص قرارداده و می‌نویسد «جهان و زندگی چنان رازآلود و پُرابهام است که بسیاری از فیلسوفانِ ارجمند هم از فهمش عاجزند -حتی حکیمانِ رواقیمسلک». این جمله نشان می‌دهد که «مارکوس» متواضعانه خود را صرفاً دوستدار حکمت یا فلسفه‌خوان قلمداد می‌کند، نه «رواقی» و نه «فیلسوف».

انگیزۀ نوشتنِ «تأمُّلات» هرچه باشد، او آشکارا ستایش‌گر «رواقیان» است و شخصِ «اپیکتتوس»(۶) -در تمام زندگی هم می‌کوشد به فرامین‌شان عمل‌کند. «اپیکتت» به خوانندگانش سفارش کرده بود که راه‌حل‌هایِ «رواقیان» برای برون‌رفت از چالش‌هایِ زندگی را یادداشت کنند و بیازمایند. به نظر می‌رسد «تأمُّلات» دفتر مشق و یادداشتِ «مارکوس» بوده است -برای درونی‌سازی اصولِ «رواقی‌گری» و تبدیل «نظریه» به «کُنش».

«اپیکتتوس» نخستین حکیمی نیست که به ثبتِ روزانۀ احوالاتِ درونی سفارش کرده است. «سنکا»(۷)، حکیم رواقی پیش از «اپیکتت» در کتاب «دربارۀ خشم» می‌گوید که این عادت [محاسبه، معاتبه و معاقبه] یادگار استادش «سکستیوس»(۸) است که هرشب از خود می‌پرسید: امروز کدام بیماریت را التیام بخشیدی؟ بر رذائل و خبائث درونی غلبه کردی؟ و از چه نظر بهتر بودی؟ «سنکا» مدّعی است که اگر «خشمِ شما بداند که هرشب داوری می‌شود، مهارپذیرتر گشته و از بین می‌رود».

پس آیا چیزی سودمندتر از عادتِ «محاسبه» (بررسی موشکافانۀ عملکرد روزانه) وجود دارد؟ کیفیتِ خواب پس از این خودآزمایی چگونه است -به‌لحاظ آرامش خواب، ژرفا و میزان تنش…(۹)

«اپیکتتوس» باور دارد که جویندگانِ شیوۀ زندگیِ «رواقیان» برای نِیل به پرهیزکاری، نیکوکاری و شادمانی، باید در سه زمینه پرورش یابند: «خواهش‌ومیل»، «کُنش» و «پذیرش». «مارکوس» این آموزش‌ها را تمرین‌وُتکرار کرده؛ چراکه می‌نویسد: خیال را بزدایید؛ در مقابل خواسته‌ها بایستید؛ میل‌وُاشتها را فرونشانید؛ قوۀ حاکم [خِرد] را در قدرت نگاه دارید. این‌که درون‌مایۀ اصلی تأمُّلاتِ امپراتور، گِردِ این سه زمینه خلاصه می‌شود این تصوّر را تقویت می‌کند که او تلاش کرده تا آموزه‌هایِ مکتبِ «رواقی‌گری» را درونی‌سازد و درعمل هم به‌کارگیرد.

شگفت‌آورست که هراَزگاهی مانند یک «مسیحی» (یا نوکیشانِ مسیحی) می‌شود -برای نمونه، وقتی می‌نویسد:

پروردگار روح‌ِ ما را به‌گونه‌ای عاری از هر لفافِ مادّی، غلافِ جسمانی و پلیدی مشاهده می‌کند. او با عقلِ مُفارقِ خویش فقط به آن‌چه از خودش سرچشمه گرفته، توجّه می‌کند. اگر تو نیز یادبگیری به این شیوه عمل کنی، از بسیاری سرگشتگی‌ها نجات خواهی یافت. مگر وقتی این غلاف جسمانی را نادیده بگیری، باز در فکر خوراک و پوشاک و مَسکن و شهرت و نظائر آن‌ها خواهی بود؟(۱۰) -هم‌زمان با سلطنت «مارکوس» آزاروُشکنجۀ مسیحیان افزایش یافت، که احتمالاً ربطی به او نداشته است.

کاشفِ تأمُّلات!

پس از مرگ «مارکوس»، چه‌کسی یادداشت‌هایش را پیداکرد؟ نسخه‌بردای از آن‌را چه‌کسی انجام داد؟ انتشار چطور؟ چه‌بسا هرگز پاسخ این پرسش‌ها را نیابیم. اواخر قرنِ نهم یا اوائل قرنِ دهم بود که برایِ نخستین‌بار، نام این اثر (تأمُّلات) به میان آمد. پژوهش‌گر آلمانی «ویلهلم زایلاندر»(۱۱)، در سال ۱۵۵۸م. این اثر را به لاتین ترجمه‌کرد و پس از آن بود که اندیشه‌هایِ امپراتور جایگاهش را در میان آثار اساسیِ غرب یافت.

پس از آن‌که «ون جیابائو»(۱۲) (نخست‌وزیر چین از ۲۰۰۲م. تا ۲۰۱۳م.) اعلام کرد که بیش از صدبار «تأمُّلات» را خوانده است، این اثر در چین کتاب بسیار پُرفروشی شد. از قضا، نخستین ایجاد سفارت‌خانۀ ثبت‌شدۀ روم در چین به سال ۱۶۶ میلادی باز می‌گردد؛ هنگامی‌که چین تحتِ حکمرانیِ دودمانِ «هان» است و «مارکوس اورلیوس» شانزدهمین امپراتورِ روم باستان.

پ.ن.:
آنچه از نظر شما گذشت، ترجمۀ مطلبی بود از «نیل برتون»، فیلسوف، روان‌پزشک و استاد دانشگاه آکسفورد.
1.Marcus Aurelius
2.Meditations
۳. هم در سنا و هم با تک‌تک افراد با لحنی مؤدبانه، غیرآمرانه و فصیح سخن بگو.
۴.سرانجام این‌که با تمام اعتیادی که به فلسفه داشتم، در دام سوفسطائیان نیفتادم و همۀ وقتم راپشت میز صرف تعمیق در متون درسی و قواعد منطق غور و غوص در علوم طبیعی نکردم. [تأمُّلات؛ صفحۀ ۱۸]
5.Stoics
6.Epictetus
7.Seneca
8.Sextius
۹. شخصاً (نیل برتون؛ نویسنده مطلب) هر روز خود را در این دادگاه قضایی قرار می‌دهم و به‌دفاع از پرونده‌ام می‌پردازم. وقتی چراغ خاموش شد و همسرم به‌خواب رفت… تمام روزم را بررسی می‌کنم و به گفتار و کردارم برمی‌گردم، چیزی را نه از خود پنهان می‌سازم و نه کنارمی‌گذارم.
۱۰.«تأمُّلات»؛ ترجمۀ عرفان ثابتی: تهران؛ ققنوس، ۱۳۹۸، صفحۀ ۱۸۲
11.Wilhelm Xylander
12.Wen Jiabao

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  چند درصد از ایرانیان این مرد بزرگ را می‌شناسند؟

اگر او نبود، شناخت ما از ایران باستان و کتاب‌های مهم و اصیلی، چون اوستا خیلی کم بود.

  چرا از گوش دادن به موسیقی غمگین لذت می‌بریم؟

وقتی موسیقی غمگین گوش می‌دهیم آن را در زمینه زیبایی‌شناختی، لذت‌بخش می‌دانیم، این پدیده به عنوان پارادوکس لذت بردن از موسیقی غمگین شناخته می‌شود.

  بی‌اخلاقی پژوهشگران اخلاق ایرادی ندارد!

هرکسی که نماد چیزی است، باید بهترین آن باشد. پژوهشگران اخلاق و فیلسوفان اخلاق هم از این امر مستثنا نیستند.

  زندگی، عشق و ادبیات

مروری بر زندگی و آثار آن تایلر

  شاعری در حضور پروانگی‌های مقدس

مروری بر هستی‌شناسی در شعر بیژن نجدی