ایران: «ادبیات از حاشیههای اجتماعی میدرخشد»؛ این شاید بهترین توصیف از مسیری باشد که مزدک بلوری در ترجمههایش دنبال میکند؛ مترجم آثار شاخصی همچون «زنان فوقالعاده» و «همنوایی در پاییز»، نوشتههایی از «باربارا پیم» که به تازگی به خاطر ترجمه اثری از این نویسنده موفق به دریافت عنوان برگزیده هشتمین دوره جایزه ابوالحسن نجفی شده است. بلوری در این ترجمهها به سراغ نویسندهای رفته که به جای خلق قهرمانانی که یکهتاز میدان هستند، شخصیتهای آثارش نه قهرمانان، بلکه ناظران حاشیهنشین دنیا هستند. گپ و گفت امروزمان را با این مترجم و استاد دانشگاه میخوانید.
آقای بلوری، به تازگی ترجمه شما از رمان «همنوایی در پاییز» موفق به کسب عنوان برگزیده هشتمین دوره جایزه ابوالحسن نجفی شده است. این چندمین کتابی است که از باربارا پیم ترجمه کردهاید، چرا سراغ این نویسنده بریتانیایی رفتید؟ آیا برای ژانر اثر و اینکه در گونه کمدی اجتماعی بوده به سراغ او رفتید؟
«همنوایی در پاییز» دومین اثری است که از این نویسنده ترجمه کردهام؛ کتابی که نشر بیدگل آن را منتشر کرده است. «باربارا پیم» نویسندهای انگلیسی است که در قرن بیستم زندگی میکرد. آثار او در ژانر کمدی اجتماعی قرار میگیرند، نوعی از کمدی که به انتقاد از هنجارها و رفتارهای اجتماعی میپردازد و آنها را هجو میکند. سبک نوشتاریاش هم خاص خودش است. آثار او هم از نظر شاخصهای ادبی جایگاهی قابل قبول دارند و هم سرگرم کننده هستند. آنقدر که برخی منتقدان او را جین آستن قرن بیستم نامیدهاند. به طور کلی، سبک و سیاق این نویسنده را خیلی پسندیدم و این شد که سراغ ترجمه آثارش رفتم.
اشارهای به ماجرای ترجمه تازهتان داشته باشید.
رمان« همنوایی در پاییز» رمانی با چهار شخصیت اصلی است؛ ادوین، نورمن، لتی و مارسیا. این چهار نفر در سالهای پایانی میانسالی هستند و چیزی به بازنشستگی شان نمانده است. ماجرای رمان پیرامون آنان میگذرد. مضامین اصلی داستان پیر شدن و تنهایی و انزوایی است که در زمان پیری به سراغ انسان میآید.
آقای بلوری بیشتر از بُعد ساختاری به ترجمه این کتاب علاقهمند شدید یا بحث مضمون آن درمیان بود؟
هر دو برای من مهم بودند؛ هم سبک نوشتاری و هم مضامین مطرح شده در رمان. راستش این رمان را که خواندم به دلم نشست. قبلتر هم رمان «زنان
فوقالعاده» را از این نویسنده ترجمه کرده بودم. حالا هم که سراغ «همنوایی در پاییز» رفتم. یکی از ویژگیهای مهم این کتاب طنز زیرپوستی و سیاه آن است که مرا به ترجمه آن علاقهمند کرد.
شخصیتهای این رمان یک ویژگی مشترک دارند، همگی تنها هستند، مسألهای که نه فقط برای قرن بیستمیها، بلکه برای انسان امروز هم یک دغدغه است. این مسأله چقدر در انتخاب شما مؤثر بوده؟
وجود مضامین اجتماعی در نوشتههای پیم برای من جذاب است. من در انتخاب کتاب سختگیر هستم. گاهی بیشتر از هفت – هشت کتاب میخوانم تا بالاخره تصمیم به ترجمه یکی از آنها بگیرم. رمان «همنوایی در پاییز» از همه جهت برای من جذاب بود. بحث تنهایی هم مسأله مهمی برای انسان امروز و مورد توجه نویسنده این رمان است؛ دردی که میان همه جوامع مشترک است. با اینکه رمان «همنوایی در پاییز»، داستانی بسیار تیره و تاریک دارد، پایانش با حال و هوایی مثبت تمام میشود. در پایان داستان شخصیتها دور هم جمع میشوند و یاد میگیرند که باید از همدیگر حمایت کنند و تنهاییشان را در همراهی با هم چاره کنند.
باربارا پیم همانقدر که در انتخاب شخصیتهای زن جدیت دارد به مسائل خاص زنان هم توجه دارد؟
بله. حتی میتوان گفت که آثارش در دسته ادبیات زنان قرار میگیرند. گذشته از توجهی که در این رمان به مسأله تنهایی دارد، دغدغههای زنان هم برای او مهم است. در رمان «زنان فوقالعاده» هم که پیشتر از پیم ترجمه کردهام، اصطلاح «زنان فوقالعاده» به زنانی اشاره دارد که مردها وجودشان را نادیده میگیرند. زنانی که در کارهای کشیشنشین کمک میکنند، چای درست میکنند و در کلیسا گلآرایی میکنند. آنها در ادارهها هم باز چای و قهوه درست میکنند و کارهای
خستهکنندهای مثل تهیه نمایه کتاب و نمونهخوانی و بایگانی انجام میدهند. نیازهای عاطفیشان را پنهان میکنند و معتقدند نباید اجازه داد این طور احساساتی خودشان را نشان بدهند. اما برعکس زنهایی که آشکارا جاذبه زنانه دارند به نظر نمیرسد زنان فوقالعادهای باشند و این طور زنها لازم نیست خودشان را به زحمت بیندازند و کارهایی مثل شستن ظرفها را انجام بدهند چراکه خیلی زود مورد توجه قرار میگیرند و… اما کسی زنهای فوقالعاده را نمیخواهد. نکته اینجاست که شخصیت داستان در نهایت تصمیم میگیرد کاری انجام بدهد که زندگی پربارتری داشته باشد. این است که میگویم رمانهای او به مسائل زنان توجه دارند. نکته دیگر اینکه خانم پیم بیشتر سراغ افرادی میرود که همیشه در حاشیه هستند. همیشه کنار میایستند و ماجراها را تماشا میکنند. در مقدمهای که«الکساندر مککال اسمیت» نویسنده و محقق بر کتاب «همنوایی در پاییز» نوشته هم به این نکته اشاره میشود: «این افراد همیشه در حاشیه اتفاقهایی هستند که در جایی دیگر رخ میدهد؛ آنها اساساً تماشاگرانی هستند که از زندگی پربارتر دیگران آگاهند، اما به این حقیقت نیز واقفند که خودشان هرگز جایی در آن دنیای پرجنبوجوشتر و پرشورتر نخواهند داشت.عشق به آنها تعلق ندارد؛ حسرت و آرزو آری، اما عشق نه.»
با توجه به دورهای که پیم در آن زندگی کرده، ردپای جنگ جهانی دوم و اثراتی که بر زندگی انگلیسیهای آن زمان داشته است، چقدر در این رمان و دیگر آثارش دیده میشود؟
اتفاقاً داستان این رمان در بستر همان دوران روایت میشود، زمانهای که انگلستان مسیری رو به زوال را سپری میکند و شاهد از دست رفتن قدرت امپراطوریاش است. بخشی از وضعیت اجتماعی آن دوره در این رمان هم مشهود است.
تا پیش از ترجمه شما از آثار این نویسنده انگلیسی، مخاطبان ایرانی با آثارش آشنا شده بودند؟
گمان نمی کنم. تا قبل از ترجمه «زنان فوقالعاده» هیچ اثری از باربارا پیم به فارسی ترجمه نشده بود.
به بحث جایزه بازگردیم، فکر میکنید وجود چه ویژگیهایی سبب جلب توجه هیأت داوران هشتمین دوره از جایزه ابوالحسن نجفی به اثر شما و انتخاب آن به عنوان اثر برگزیده شده است؟
مسئولان برگزاری جایزه به طور کلی به برخی از شاخصهایی که در انتخاب آثار برگزیده مؤثر است اشاره کردهاند. شاخصهایی که دایره گستردهای از ویژگیها را شامل میشود، از جمله سطح کیفی ترجمه و میزان انطباق آن با زبان فارسی معیار. مباحثی نظیر دقت مترجم در ترجمه اثر هم، ویژگی مهمی است. در کنار اینها مباحث بصری، همچون صفحهبندی و جلد کتاب هم مورد توجهشان بوده است. شاخص بودن خود اثر به لحاظ ارزش ادبی هم در انتخاب آثار برگزیده مؤثر است.
با آنکه جایزه ابوالحسن نجفی عمر چندانی ندارد اما از همان دوره اول برپاییاش جایگاه مقبولی میان اهالی کتاب و حتی جامعه کتابخوان پیدا کرد؛ دلیل این موفقیت را در چه میدانید؟
به گمانم یکی از مهمترین دلایل آن به جایگاه علمی و ادبی زندهیاد ابوالحسن نجفی برمیگردد. استاد نجفی، مترجم مجربی بودند و آثار شاخصی را به فارسی ترجمه کردند. ترجمههایی بسیار دقیق که از جمله بهترینها به شمار میآیند. ترجمه ایشان از داستان مشهور «شازده کوچولو» یکی از بهترین ترجمهها از این اثر است. در حوزه ادبیات و همچنین زبانشناسی نیز دست به تألیف کتابهای ماندگاری زدهاند.
از جمله کتاب مشهور «غلط ننویسیم» که در کتابخانه اغلب اهالی رسانه و اهالی کتاب جاخوش کرده است.
بله، کتابی که من برای سالها آن را به عنوان مرجعی مکمل به دانشجویان ترجمه معرفی کردهام و حتی برخی نکات ویرایشی آن را هم تدریس میکردم. نام ابوالحسن نجفی به تنهایی برای اعتبار بخشی به یک جایزه کافی است.
حضور بزرگانی نظیر ضیاء موحد، مهستی بحرینی، عبدالله کوثری، حسین معصومیهمدانی، موسی اسوار در جمع هیأت داوران این جایزه چقدر در اعتبار بخشی به آن اثرگذار بوده است؟
این دلیل مهم دیگری است که در اعتبار جایزه مؤثر بوده است. برگزارکنندگان این جایزه همگی افرادی خوشنام و البته پرآوازه هستند. به عنوان نمونه آقای کوثری که دراین جمع حضور دارند یکی از مترجمان سرشناسی هستند که هم ترجمههای شاخصی انجام دادهاند و هم اینکه به مباحث نظری ترجمه تسلط دارند. از طرفی آقای محمدخانی که دبیرعلمی این جایزه هستند هم یکی از مدیران فرهنگی دلسوزند که در کنار سایر دستاندرکاران مؤسسه شهر کتاب با برپایی این جایزه کاری بزرگ انجام میدهند. سایر داوران هم همه از مترجمان بنام و از استادان شاخص رشتههای تخصصی خودشان هستند. حتی داوران جوانتر این جایزه هم مترجمان خوشنام و باسابقهای هستند. کسب این جایزه برای من افتخار بزرگی است.
چه پیشنهادی برای اثرگذاری جایزهای همچون ابوالحسن نجفی برای افزایش فروش آثار منتخب دارید؟ به خصوص که در عرصه بینالمللی، اعلام نتایج رویدادهایی نظیر «بوکر» و همچنین انتشار فهرست پرفروشهای «نیویورکر» و دیگر رسانهها اثر مشهودی در افزایش فروش کتابهای منتخب دارد!
به گمانم نتایج این جایزه هم تا حدی اثرگذار بوده است، البته نه در سطحی که اشاره کردید. واقعیت این است که نمیتوانیم دراین رابطه مقایسه کنیم. همین که جامعه کتابخوان و از سویی اهالی کتاب به این جایزه توجه نشان میدهند و مترجمها و ناشرها برای کسب آن باهم رقابت میکنند، اتفاق مهمی است. اگر به فهرست کتابهای منتخب این جایزه در چند سال گذشته و اثرگذاریاش در تجدیدچاپ آنها نگاهی داشته باشید، خواهید دید که تا اندازهای مؤثر بوده است. آن هم درشرایطی که برخی از این کتابها آثاری جدی هستند و مخاطب خاص دارند. فقط بحث کتابهای به اصطلاح پرفروش مطرح نیست.
جوایز ادبی چه تأثیری در سر و سامان بخشیدن به وضعیت بازار ترجمه دارند؟
از جوایز ادبی نمیتوان انتظار چنین کاری را داشت. سر و سامان بخشیدن به وضعیت نابسامان ترجمه، کاری است که باید از حوزههای قانونی دنبال شود. تا وقتی به معاهده جهانی کپی رایت نپیوستهایم وضعیت همین است و از هر کتابی چندین ترجمه روانه بازار میشود.
در آخر بگویید باز هم کتابی از باربارا پیم ترجمه خواهید کرد؟
بله، البته هماکنون مشغول ترجمه اثر دیگری هستم. دقیق نمیدانم. اما باز هم اگر فرصتی باشد از این نویسنده ترجمه خواهم کرد.
گفتوگو با اسماعیل آذر
شعرهای او نو و تازه هستند و هیچ تاریخ مصرفی ندارند.
سیاستمداران و شرکتهای بزرگ از تحریک احساسات برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی استفاده میکنند و این مساله با ظهور هوش مصنوعی تشدید خواهد شد.
آیا حضور سلبریتیها در حوزه کتاب ارزش ادبی را از بین میبرد؟
جهان آثار سیمین دانشور در گفتوگو با محمد کشاورز