وینش: کتاب «آنچه میتوان گفت و آنچه نمیتوان» یک نوع سفرنامه روشنفکری است که در حوزه روشن فکری عمومی (public intellectual) قرار میگیرد. این کتاب مجموعه جستارهایی درباره آزادی، جاسوسی دولتی، آزادی بیان و … است که سعی دارد با زبان ساده این مباحث را با مخاطب عام به اشتراک بگذارد. شخصیتهای این کتاب در حوزه روشنفکری عمومی بسیار فعال هستند. آرونداتی نویسنده هندی است که در حوزه روشنفکری بسیار فعال است. دانیل السبرگ و اسنودن که به خاطر افشاگریهایشان در عرصه جهانی شهرت دارند. و جان کوساک که یک بازیگر با روحیه آزادیخواهی است. وینش با مترجم این اثر، آقای فرهاد محرابی گفتگویی را ترتیب داده که در ادامه میخوانید.
آقای محرابی عزیز لطفاً کمی از خودتان بگویید و اینکه جه کتابهایی را تاکنون تالیف یا ترجمه کردهاید؟
این اولین کتاب چاپ شده من است. دو مجموعه مقاله هم دارم که یکی گردآوری مجموعه مقالاتی است که در طی سالها در نشریات مختلف نوشتهام ولی هنوز تصمیم برای چاپ به صورت کتاب نگرفتهام و یکی دیگر هم مجموعه مقالاتی که ترجمه کردهام در مورد مفهوم روشنفکری که در هیچ نشریهای قبلاً چاپ نشده و نیاز به بازبینی و ویرایش قبل از چاپ دارد. پایاننامه دکتریام هم به زبان انگلیسی به شکل کتاب درآمده و قرار است در اروپا و ایران منتشر شود.
کتاب «آنچه میتوان گفت و آنچه نمیتوان» در چه چارچوب ادبی تعریف میشود؟
این کتاب یک نوع سفرنامه روشنفکری است که در حوزه روشن فکری عمومی (public intellectual) قرار میگیرد. مخاطبش عامه مردم هستند و اتفاقاً بحثهای بسیار جدی به زبانی که برای عامه مردم قابل درک باشد در این کتاب مطرح شده است. اسم این ژانر را اگر بتوان بهش گفت ژانر، سفرنامه روشنفکری گذاشتهام و در واقع مجموعه جستارها و بحثهایی درباره آزادی، جاسوسی دولتی، آزادی بیان و … است.
چه چیز شخصیتهای کتاب برای شما جذاب است؟
شخصیتهای این کتاب در حوزه روشنفکری عمومی بسیار فعال هستند. آرونداتی نویسنده هندی است که در حوزه روشنفکری بسیار فعال است و تعداد کتابهایی که در حوزه روشنفکری نوشته از رمانهایش بیشتر است. دانیل السبرگ یک افشاگر معروف است که در ایران اصلاً نمیشناسیمش. اسنودن که در ایران و جهان به علت افشاگریهایی که انجام داد بسیار معروف است. و جان کوساک که یک بازیگر معروف است و روحیه آزادیخواهی و آزادگی و شجاعتی که دارد برای من خیلی جالب بود.
دوستان توصیه میکردند بهتر است کتاب اولم کتاب تئوریک باشد ولی من فکر کردم این کتاب به علت ارتباط خوبی که با مخاطب برقرار میکند به عنوان کتاب اول انتخاب خوبی است، و همین طور طبق بازخورد خوانندهها کتاب خوشخوانی است.
به نظر شما چرا سرنوشت اسنودن و دانیل السبرگ علی رغم شباهت، متفاوت است؟
سوال بسیار جالبی پرسیدید، در واقع فکر میکنم زمان وقوع این افشاگریها اختلاف اصلی است. البته السبرگ هم دادگاهی شد و ممکن بود چندین سال به زندان محکوم شود ولی در نهایت تبرئه شد که داستان مفصلی است. اما اسنودن مسیر دیگری رفت و البته حجم اطلاعاتی که اسنودن عیان کرد خیلی بیشتر بود و این خطر هم برایش وجود داشت که عواقب بدتری برایش داشته باشد.
السبرگ در ردههای بالای ساختارهای امنیتی ایالات متحده بود ولی اسنودن یک کارمند جز بود که تصمیم گرفت اطلاعات را منتشر کند. برخورد با آدمی که در مقام بالا باشد، کار راحتی نبوده است. البته از نظر من سرنوشتشان تشابهاتی هم دارد، هر دو خیلی منزوی شدند، تحت فشار قرار گرفتند و سعی شد صدایشان خاموش بشود ولی با شجاعتی که داشتند صدایشان را به گوش مردم رساندند.
ممکن است در مورد عبارت جاسوسی دولتی و خطراتش بیشتر شرح بدهید؟
عبارت دولت نظارتی (surveillance state) یا عبارت surveillance capitalism که جاسوسی دولتی از آن زاده میشود اساساً در دوران متاخر که سیستمهای نظارت الکترونیک و شبکههای نظارت بر مردم از دوربینهای مداربسته گرفته تا سایر وسایل الکترونیک نظارتی بسیار گسترده شدهاند، مفهومی است که خیلی گسترده مورد بحث است. در واقع به واسطه تکنولوژی ابزارهایی در اختیار دولتها قرار گرفته است که جاسوسیشان از شهروندان را به سطوح بسیار عمیقتری رسانده است که به نظر ترسناک و رقتانگیز میرسد و این امکان در دهههای پیش وجود نداشته. چامسکی در مقاله آخرش این مطلب را به خوبی باز کرده است.
لطفاً علت انتخاب این کتاب برای ترجمه را بگویید؟ چه چیزی در این کتاب وجود دارد که لازم است در زمان حال مورد توجه خوانندگان فارسی زبان قرارگیرد؟
همه سوالاتی که پرسیدید جالب بود ولی سوال آخر از همه جالبتر و بهجاتر است. این گونه بحثها در بحثهای روشنفکری ایران بسیار کم است و حجم کتابهای منتشر شده در این زمینه ناکافی است. مباحث کمی در زمینه روشنفکری عمومی مطرح میشود و معمولاً این مباحث به کتابهایی ارجاع داده میشود که خواندنشان برای عموم مردم سخت است.
این کتاب با سادهترین زبان ممکن میتواند این بحثهای بسیار مهم در روشنفکری امروز جهان را وارد ساحت عمومی جامعه بکند. اگر کتاب دیده و خوب معرفی بشود مخاطب عمومی کتابخوان را با روشنفکرانی آشنا میکند که با هرگونه تمامیتخواهی در جهان مشکل دارند. اگر نقدی بر آمریکا وارد میکنند معنیاش موافقت با حکومتهای دیکتاتوری مخالف آمریکا نیست و از یک موضع آوانگاردی پیروی میکنند که من از بهکار بردن کلمه «چپ» برای آن پرهیز دارم، علی رغم اینکه این لغت در کتاب به کار رفته، استفاده از لغت چپ برای این گونه روشنفکران و تفکر باعث بدفهمی در بافت عمومی جامعه ایران میشود.
این موضع آوانگارد آزادیخواهانه و دفاع از آزادی دغدغههایش را در مورد سرنوشت دموکراسی و دفاع از دموکراسی مطرح میکند و نقدشان به سیاستهای توتالیتریستی دولتهای جهان است که فکر کردم برای خواننده فارسی زبان میتواند بسیار جالب باشد. ما الان در بطن این فشار غرب و فشارهای دیگر هستیم و این کتاب در واقع راهحل سوم، راهحل میانه را پیش پای روشنفکر ایرانی میگذارد و همزمان با نقد سیاستهای دولتهای غربی در برابر مردم ایران، طعنه خود را به حکومتهای ارتجاعی هم میزند و هر دو سمت را میبیند.
از این جهت برای خواننده فارسی زبان بسیار میتواند مفید باشد، نه لزوماً به خاطر اطلاعاتی که در کتاب وجود دارد بلکه به واسطه زاویه دید و نگرشی که به خواننده میدهد. در واقع این نگرش و زاویه دید است که مهم است و پیدا کردن زاویه دید جدید برای جامعه ایران ضروری است و این زاویه دید اگر نگویم در فضای روشنفکری ایران مفقود بوده، باید بگویم بسیار کمرنگ بوده و همین باعث شد که این کتاب را ترجمه کنم.
آفات شناختی ناشی از فضای مجازی
گفتوگو با اکبر معصومبیگی
واقعه ناتمام در گفتوگو با فاطمه علیاصغر
گفتوگو با فرهاد محرابی
گفتوگو با بهاءالدین خرمشاهی