جان دوست (متولد ۱۹۶۵، کوبانی) نویسندهی سرشناس کرد اهل سوریه، اثر خود را «داستانی تخیلی دربارهی یک شاعر حقیقی» معرفی کرده است. ملا احمد جزیری، شاعری که در نقش قهرمان این رمان ظاهر میشود، نقشی تاریخساز در میان کردها دارد. او پایهگذار شعر کلاسیک کردی است و پژوهشگران کرد او را بزرگترین شاعر تاریخ ادب خود میشمارند و جایگاهی چون جایگاه حافظ در ادبیات فارسی برای او قائلند. داستان این رمان با دلباختگی این شاعر در دوران جوانی آغاز میشود. او محصل علوم فقهی است که چشمش به جمال شاهزادهخانمی از امارتنشین «جزیره»، بزرگترین امارتنشین کُرد در دوران دولت عثمانی میافتد. با اینهمه وی میفهمد که آرزوی وصال او سرابی بیش نیست. شاهزادهخانم نیز با آنکه با همین یک دیدار، دلداده و شیدای محصل جوان شده است، مدتی بعد به اشارهی خانواده و بهقول خود او «به آنچه تقدیرش بوده» تن میدهد و به عقد یکی از امیران کرد درمیآید. آن محصل جوان بعدها شاعری مشهور میشود و در دوران سالمندی شرح دلباختگی ناکام اما همچنان فروزانش را برای یکی از شاگردانش روایت میکند.
جان دوست، در خلال روایتش از زندگی این شاعر، از ارتباطهای عمیق ادبی آن روزگار جامعهی کُرد با فرهنگ و ادبیات ایران پرده برمیدارد. از روایت او میفهمیم که زبان فارسی در محافل ادبی این منطقه، که جزئی از قلمروی عثمانیها بهشمار میرفت، چنان متداول بوده که بهعنوان زبان غالب ادبی در شعر و نثر شناخته میشد.
به مناسبت چاپ رمان «مجنون سلما» گفتوگویی با فاروق نجمالدین مترجم این کتاب کردهایم که در ادامه خواهد آمد:
· رمان مجنون سلما آنگونه که در توضیح نویسنده آمده، علاوه بر وجه رماننویسی به وجه تاریخی هم پرداخته است … آیا میتوان آن را در شمار رمانهای تاریخی دستهبندی کرد؟
موضوع رمان، به زندگی پرماجرای ملااحمد جزیری و اشعار عاشقانه و عرفانیاش برمیگردد. او پایهگذار شعر کلاسیک کرد است. او شخصیتی حقیقی است و نقشی تایخساز در میان کردها دارد. اولین کسی است که دیوان جامعی از او به زبان کردی مانده. از این منظر میتوان گفت قهرمان داستان، یک شخصیت تاریخی است. برخی از پرسوناژهای مرتبط با ملا احمد جزیری در این داستان نیز تاریخی و واقعیاند. رخدادها نیز واقعی و مستند هستند اما سوز و گداز عاشقانهی شاعر و پرسوناژهایی که در این ارتباط بار دراماتیک داستان را پیش میبرند، در حقیقت حکایتهای اسطورهایواری هستند که به مرور زمان بر زبان مردمان کرد جاری شده و سینهبهسینه منتقل شده است. کار جان دوست اما صرفاً نقل این حکایتها نبود. او توانسته بافتی دراماتیک به این حکایتها بدهد و روایتی جدید از آنها بهدست دهد؛ روایتی که میتوان گفت رنگوبوی معاصرانه و بازتولیدشده از آن مقطع تاریخی دارد. حکایتی تاریخی اما با زبان دراماتیک معاصر.
بنابراین برداشت من از رویکرد این رمان این است که خیر؛ این رمان را نباید تحت عنوان رمانهای تاریخی دستهبندی کرد. تعبیر دقیق آقای جان دوست نیز این است که «مجنون سلما رمانی است که پایی در عالم خیال و پایی در مستندات تاریخی دارد…». با این وجود اهمیت تاریخی این رمان را نباید از قلم انداخت؛ چه بهلحاظ انعکاس رخدادهای مهم این مقطع تاریخی و چه بهلحاظ تصویر روشنی که از هنجارها و آداب و رسوم مردمان کرد در آن مقطع زمانی بهدست میدهد…
· ممکن است توضیح بیشتری در این خصوص بدهید؟
داستان عشق این رمان اساساً بر مبنای ساختار بهشدت طبقاتی جامعهی کرد قرار دارد. شاعر به طبقات فرودست جامعه تعلق دارد و معشوق او شاهدختی از طبقهی امرای کرد است که همهی مقدرات جامعه را در اختیار دارند. تمام رخدادها و حوادث در همین بستر جریان دارد. بخش مهمی از سیر داستان که زندگی شاعر و نیز محبوب او را تحت تاثیر قرار میدهد به رقابت امرای کرد بر سر تصاحب قدرت اختصاص دارد … رقابت پسرعموها و برادران و یارگیری از صاحبمنصبان دربار عثمانی برای حذف یکدیگر که گاه رنگوبوی خونین هم بهخود میگرفت. جان دوست در این روایت، از زبان قهرمان داستان از این رقابتها بهتلخی یاد میکند و رقابت امیران کرد را «تاریخی خیانتبار» توصیف میکند.
جان دوست، هنجارهای متن جامعه را از قلم نمیاندازد و خوانندهی رمان را به عمق مناسبات اجتماعی آن دوران میبرد بدون آنکه خواسته باشم جزئیات داستان این رمان را لو بدهم اجازه دهید یک برش کوتاه از رمان را بخوانم تا منظورم را بیان کرده باشم؛ آنجا که مثلاً شاعر جوان ما به فکر ربودن محبوبش میافتد و آن را رسم دیرینهی قومش میداند:
«اگر شاهدخت سلما دخترخانمی بود که به یکی از خانوادههای طبقهی عامه تعلق داشت، حتماً برای ربودنش اقدام میکردم. این یک رسم رایج ما کردها از قدیم بود. اگر دختر یکی از اطرافیان امیر بود، چه بسا که کوتاه نمیآمدم … اما او دختر حکمران همین امارتنشین بود. انگار قصهی «مَم و زین» داشت دوباره تکرار میشد. «مَمِ» عاشق نیز نتوانسته بود عشقش را به سرانجام برساند. او مجبور شد تسلیم شود و آنها زندانیاش کردند. او سرانجام جانش را بر سر عشقش گذاشت و نام او به فهرست عاشقان قصهها پیوست.»(ص ۱۰۳ رمان).
به نوعی میتوان گفت که داستان «مجون سلما»، تجربهی زیستهی آن شاعر در متن جامعه است. خواننده از این رهگذر با عمق آن جامعه در یک مقطع تاریخی مشخص آشنا میشود.
· آیا بر این اساس میتوانیم بگوییم که سبک جان دوست در این رمان یک سبک واقعگرایانه است؟
بخشی از رمان همین حالت را دارد اما جان دوست در کل رمان از سبک واحدی پیروی نمیکند. داستان در بخشهای آغازینش بهشدت به سبک فراواقعگرایانه یا بهاصطلاح سوررئالیستی نزدیک میشود اما همانطور که به بخشهای میانی ماجرا وارد میشویم، داستان، به روایتی واقعگرایانه نزدیک میشود و آنجا که غزلهای شاعر روایت میشود، صحنهها نیز به تبعیت از آن با توصیفی شاعرانه همراه میشود.
· در خصوص جنبههای تاریخی و اهمیت آن چطور؟
رخدادهای داستان در سدههای ۱۰ و ۱۱ هجری/ ۱۶ و ۱۷ میلادی و در مناطق شرقی آسیای صغیر، ترکیهی امروزی میگذرد. کمی پیشتر از این مقطع تاریخی، این مناطق در قلمرو دولت صفوی بود اما کشمکشهای مذهبی میان صفویان و عثمانیها، مردمان و امرای کرد را واداشت تا در کنار عثمانیها قرار گیرند و در برابر صفویان صفآرائی کنند. از این پس این مناطق برای همیشه تابع قلمروی عثمانی میگردد؛ اگرچه نوعی حاکمیت محلی خانان کرد شکل میگیرد …
در عین حال فراتر از رخدادهای سیاسی ما با واقعیت اجتماعی و ادبی خاصی روبرو هستیم که به صورت غیر مستقیم در این رمان انعکاس یافته و برای ما ایرانیان اهمیت بیشتری دارد. این مناطق حتی در زمانهایی که تحت سلطهی دودمانهای ایرانی نبود، جزو قلمرو «ایران فرهنگی» بهشمار میرفت. از چند سده پیشتر و تا آن مقطع تاریخی، زبان ادبی غالب در مناطق شرقی عثمانی، همچنان زبان فارسی بود و این موضوع منحصر به کردزبانان نبود بلکه شامل ترکزبان و دیگر اقوام تا آسیای میانه نیز بود. مردم در کوچه و بازار به زبان قومی خود سخن میگفتند اما زبان آموزش در مکتبخانهها و در مدارس بالاتر، عمدتا دو زبان عربی و فارسی بود. مسائل دینی و علوم قرآنی به زبان عربی آموخته میشد اما در مراحل بالاتر، متون ادبی فارسی و عربی در کنار یکدیگر تدریس میشدند. به همین جهت نخبگان جامعه همگی با زبان و ادبیات فارسی به صورت گستردهای آشنا بودند.
در روایت «مجنون سلما» میخوانیم که نسخههای دیوان سعدی و حافظ و نظامی گنجوی در خانهها و در کتابخانهی مدرسهای که قهرمان داستان در آن درس میخواند، همچون یک تحفه نگهداری میشود و در بارهی آن گفتگو میشود. نیز میبینیم که طبق سنت رایج، اشعار فارسی در محافل دربار خانان کرد و حتی در محافل ادبی شهر خوانده میشود … و از زمانی که ملا احمد جزیری سنتشکنی میکند و اشعارش را به زبان کردی میسراید، بازتاب گستردهای در محافل ادبی پیدا میکند.
در داستان «مجنون سلما» میخوانیم که شاعر ما تمام نامهها و شعرهایی را که برای «شاهدخت سلما» میفرستاده به زبان فارسی بوده اما بعدها بنا به توصیهی دوست همرازش، سرودن اشعار کردی را آغاز میکند:
«احمد، کسی که عاشق دختری از قوم و تبار خودش باشد، باید با زبان قومش برای او شعر بگوید … غیر از این معنایی ندارد» (ص ۱۲۱ رمان)
· اگر نکتهی دیگری در خصوص رمان دارید بفرمایید.
تنها نکتهای که یادآوری آن را در این مختصر لازم میدانم آن است که من علاوه بر ترجمهی اشعار ملا احمد جزیری که در متن رمان آمده، متن کردی همان اشعار را هم در پاورقی آوردم تا هموطنان کرد ما نیز استفاده کنند.
گفتوگو با پیمان چهرازی، مترجم کتاب «کارکرد اجتماعی شعر» مجموعه مقالات تی.اس الیوت
متاسفانه هیچکدام از نامههایی که مهکامه برای پروین ارسال کرده، باقی نمانده و فقط تعدادی از نامههای پروین به مهکامه موجود است که تعداد ۴۱ عدد از این نامهها منتشر شده است.
گفتوگو با فرهاد قربانزاده درباره کتاب «دیرینهشناسی عقل علمی میشل فوکو» گری گاتینگ
مطالعات کودکی در گفتوگو با علیرضا کرمانی، پژوهشگر مطالعات کودک
اهمیت غلامحسین ساعدی در گفتوگو با جواد مجابی، مولف یکی از شناختنامههای نویسنده فقید