img
img
img
img
img

چرا افراد «پرمشغله» خنده‌دار هستند؟

فرادید: سورن کی‌یرکه‌گارد، فیلسوف مشهور اگزیستانسیالیست، اعتقاد داشت که باید آنچه واقعا «مهم» است را در درون خودمان جستجو کنیم؛ هرچقدر که ما خودمان را در مشغله‌های بیرونی غرق کرده باشیم، بیشتر و بیشتر از چیزهای واقعا با اهمیت دور افتاده‌ایم.

پر مشغله بودن یک ضعف است، این را فیلسوف دانمارکی سده نوزدهم، سورن کی‌یرکه‌گارد، در یکی از نوشته‌هایش مطرح می‌کند. این مقاله به بررسی این موضوع می‌پردازد و توضیح می‌دهد که چرا حتی با وجود کمبود وقت، توجه به خودتان بسیار مهم است.

آیا امروز سرتان شلوغ است؟ در تکاپو هستید؟ در حال دویدن بین قرارهای مختلف؟ با این‌حال لحظه‌ای برای خواندن این متن کوتاه از فیلسوف دانمارکی سده نوزدهم، سورن کی‌یرکه‌گارد، وقت بگذارید:

«از بین تمام چیزهای مضحک، به نظرم مضحک‌ترین چیز، پرمشغله بودن است؛ اینکه کسی همیشه در حال عجله برای غذا خوردن و کار کردن باشد. بنابراین، هر وقت مگسی را می‌بینم که در لحظه‌ای حساس بر بینی چنین فرد مشغولی می‌نشیند، یا اگر کالسکه‌ای که از کنار او عبور می‌کند، او را با گل آلوده کند، یا اگر پل متحرکی در مقابل او باز شود و راهش را سد کند، من از ته دل می‌خندم».

کی‌یرکه‌گارد این کلمات را از دید یکی از شخصیت‌های کتاب خود به نام «یا این یا آن» در سال ۱۸۴۳ نوشته است. کتابی جذاب درباره «دوگانگی» که بخش اول آن از دید یک جوان لذت‌جو و نسبتاً بی‌احساس به نام «الف» نوشته شده است و بخش دوم از دید یک قاضی معقول و اخلاق‌گرا به نام «ویلهلم».

نقل‌قول بالا از شخصیت اول یعنی الف است که پرمشغله بودن را یک ضعف می‌داند و باور دارد که واکنش مناسب به آن خنده است، زیرا این بهترین راه برای از بین بردن اهمیت خودبزرگ‌بینی فرد پرمشغله است.

افراد پرمشغله با تکبر و غرور همهٔ وقت خود را پر می‌کنند و همیشه کارهایی برای انجام دادن پیدا می‌کنند؛ جملهٔ همیشگی آن‌ها این است که «من کارهای زیادی دارم»؛ اما این فعالیت خودساخته فقط یک وسیله جزئی برای فرار از واقعیت است؛ دست‌کم «الف» اینطور فکر می‌کند.

امروزه، پرمشغله بودن اغلب به عنوان یک نشان افتخار در نظر گرفته می‌شود. اما از دید الف، افراد پرمشغله تقویم‌های خود را پر می‌کنند تا از مواجهه با پوچی کلی زندگی‌شان جلوگیری کنند؛ این کار را می‌کنند تا خود را از سوالات واقعاً مهم، مانند اینکه چه کسی هستند و زندگی‌شان برای چیست، دور نگه دارند.

همه چیز مهم است و در عین حال هیچ چیز مهم نیست. بنابراین فرد پرمشغله انسان مضحکی است.

اما اگر واقعاً پرمشغله باشید چه؟

اما می‌توان گفت که همه افراد پرمشغله «به انتخاب خودشان» پرمشغله نیستند. گاهی اوقات شرایط به گونه‌ای است که زمان به یک منبع بسیار نادر و ارزشمند تبدیل می‌شود و در پایان یک روز طولانی، تأمل در مورد اینکه چه کسی هستید و هدف زندگی‌تان چیست، ممکن است در صدر فهرست کارهایتان نباشد. پس شاید بهتر است با تماشای تلویزیون استراحت کنید.

اما در اینجا باید توصیف کی‌یرکه‌گارد از «فرد ناراضی» را به یاد بیاوریم که در یک فصل دیگر از کتاب «یا این/یا آن» می‌آید:

«فرد ناراضی کسی است که ایده‌آل، محتوای زندگی، پر بودن آگاهی و جوهر وجود خود را به نوعی خارج از خودش قرار داده است. فرد ناراضی همیشه از خود غایب است و هرگز نزد خود حضور ندارد».

این قطعه نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری همه چیز در رویدادها، افراد، یا چیزهای خارجی، راهی مطمئن برای تبدیل شدن به یک انسان ناراحت و بدروزگار است.

به جای آن، مهم است که به خودتان توجه کنید و در نزد خواسته‌ها و نیازهای خودتان حضور داشته باشید؛ زیرا فهمیدن اینکه واقعا چه چیزی برای شما مهم است، اولین گام در کاهش مشغله‌های زندگی است؛ یعنی دانستن اینکه چه چیزهایی را باید کنار بگذارید و به چه چیزهایی باید زمان، توجه و دقت لازم را بدهید.

بنابراین فرصتی به خودتان بدهید تا بتوانید این پرسش را مطرح کنید: اینکه چه کسی هستید و زندگی‌تان برای چیست؟ شاید اگر بتوانید دربارهٔ این پرسش به درستی تامل کنید دیگر انسان پرمشغله‌ای نباشید.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  علی شریعتی و سینما

وقتی از علی شریعتی حرف می‌زنیم، شاید دورترین مقوله‌ای که می‌توان با نام و کلام او برقرار کرد، سینما باشد.

  رستم و حیدر در کلام فردوسی

شاهنامه اگر همان بود که سلطان محمود می‌خواست،‌ پس چرا از آن استقبال نکرد؟ یا اگر استقبال کرد، چرا به تلخی و تندی بدرقه کرد؟

  غرب غریب

چرا انسان بیش از سایر موجودات زنده گونه‌ای فرهنگی است؟ چرا مردمان غرب «عجیب» و «غریب»اند؟

  اعترافات یک شیخ روسی

الگورکی بعد از ورود به ایران به دلیل تسلط بر زبان فارسی توانست با جامعه ارتباط برقرار کند و با مراوده مداوم با شیخ محمد نامی که از روحانیون محلی بود و او را استاد خود قلمداد می‌کرد، به آموختن نحو و صرف عربی و فقه بپردازد و وانمود کند که مسلمان شده است.

  بررسی تحلیلی رمانتیسم سیاه در سروده‌های نصرت رحمانی

۲۷ خرداد سال‌روز درگذشت نصرت رحمانی است.