img
img
img
img
img
مصطفی ملکیان

نسبی‌ بودن خیر و شر در رویدادهای زندگی

مصطفی ملکیان

انصاف‌نیوز: گفته شده است که در روستایی، کسی یک اسب داشت و این اسب روزی گریخت. مردم روستا آمدند و به صاحب این اسب دلداری می‌دادند که تو فقط یک اسب داشتی و بسیاری از کارهایت متوقف بر وجود این اسب بود، و اکنون که اسب گریخته، آسیب زیادی دیده‌ای. آن فرد در پاسخ گفت: مگر واقعاً رفتن اسب اتفاق بدی است که آمده‌اید به من دلداری بدهید؟

فردای آن روز، این اسب به همراه یک گله اسب وحشی بازگشت. مردم همه نزد او آمدند تا تبریک بگویند و اظهار شادمانی کنند و بگویند چه خوب شد که یک اسب رفت و خودش بازگشت و یک گله اسب وحشی هم با خود آورد. او در پاسخ گفت: مگر بازگشت یک اسب به همراه یک گله اسب وحشی اتفاق خوبی است که شما این‌گونه شاد باش می‌گویید؟

روز بعد، پسر این مرد در حال تربیت آن اسب‌های وحشی بود تا آن‌ها را رام کند. در این میان، از اسب به پایین پرتاب شد و پایش شکست. مردم باز آمدند تا تسلیت بگویند و به او دلداری بدهند که پای فرزندت شکسته است. او گفت: مگر شکستن پای فرزند انسان چیز بدی است؟

روز بعد، سربازان امپراتور آمدند و گفتند جنگی در گرفته است. آن‌ها به روستا آمدند تا جوانان را برای جنگ ببرند. دیدند که این پسر پایش شکسته است و او را از جنگ معاف کردند. باز مردم آمدند و گفتند چه خوب شد که پایتان شکست و از مرگ و جنگ نجات پیدا کردید و این واقعه خوبی برای شما بود. او در پاسخ گفت: مگر نرفتن فرزند انسان به جنگ، واقعاً اتفاق خوبی است؟

شما از این داستان چه می‌فهمید؟ از این می‌فهمید که هیچ رویدادی در زندگی شما رخ نداده است که بتوانید ادعا کنید این رویداد قطعاً تا پایان عمرتان به نفع شما خواهد بود. از طرف دیگر نیز هیچ رویدادی در زندگی شما اتفاق نخواهد افتاد که بتوانید با اطمینان بگویید این رویداد حتماً تا آخر عمر به ضرر شماست.

هیچ متدولوژی‌ای تاکنون توسط عقل بشر کشف نشده که با استفاده از آن بتوان گفت فلان رویداد در زندگی من باعث بیچارگی من شد و مرا نابود کرد. از سوی دیگر نیز هیچ متدولوژی‌ای کشف نشده که بتوان با آن انگشت گذاشت روی یک رویداد و گفت این رویداد آمد تا مرا حتماً خوشبخت کند و تا پایان به نفع من باشد.

بنابراین، هر رویدادی، هر چقدر شادی لحظه‌ای در شما ایجاد کند، می‌توانید آن شادی لحظه‌ای که به‌صورت رفلکسی و غیرارادی ایجاد شده را تجربه کنید، اما فقط در همان حد. گمان نکنید که این شادی نشانه‌ای از سعادتمندی تضمین‌شده است.

از سوی دیگر، اگر رویدادی اتفاق افتاد که به‌صورت رفلکسی، غریزی و غیرارادی، اندوهی در شما ایجاد کرد، آن اندوه نیز مشکلی ندارد، چون غیرارادی است. اما فقط در همان لحظه. اصلاً گمان نکنید که این رویداد آمده تا بدبختی زندگی‌تان را امضا کند و زندگی‌تان تا پایان بد خواهد بود.

ما هیچ کشفی در این زمینه نمی‌توانیم بکنیم که آیا این واقعه تا پایان با ما چه خواهد کرد. هرچقدر ظاهرش مهیب و هولناک باشد، ممکن است مقدمه یک اتفاق مثبت باشد. و از سوی دیگر، هیچ واقعه‌ای هرچقدر هم دلپذیر و شادی‌آور باشد، نمی‌توان گفت که آمده است تا ما را قطعاً سعادتمند کند.

و این یعنی رویدادها به‌هیچ‌وجه معلوم نیست که با شما چه خواهند کرد. اگر چنین است، پس هیچ رویدادی را نباید آگاهانه و ارادی موجب شادی یا اندوه خود بدانید. چون زمانی که آگاهانه شاد یا غمگین می‌شوید، به‌نوعی گویی مطمئن هستید که این رویداد تا پایان به نفع یا ضرر شما خواهد بود.

چه زندگی را فقط در دنیا ببینید و چه به زندگی اخروی نیز معتقد باشید، در هر دو صورت نمی‌توانید بگویید این واقعه آمده تا وضعیت من را بهتر کند.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  چگونه معنی خواب‌هایمان را بفهمیم؟

تعبیر رویا به روش کارل یونگ

  فراموشی در آستانه‌ی دوزخ

نگاهی به مجموعه داستانی «پلک‌های شنی»

  چگونه در دام «تسوندوکو» نیفتیم؟

عادت مخرب کتاب خریدن و نخواندن

  نسبی‌ بودن خیر و شر در رویدادهای زندگی

هیچ متدولوژی‌ای تاکنون توسط عقل بشر کشف نشده که با استفاده از آن بتوان گفت فلان رویداد در زندگی من باعث بیچارگی من شد و مرا نابود کرد.

  شش قرن فراموشیِ مولانا معین‌الدین فراهی، مؤلفِ روضة‌الواعظین

آثار فراهی از آن دست نگاشته‌هایی است که مورد علاقهٔ عوام بوده است.