هفت صبح: صنعت نشر در ایران از زمان شروع در سال ۱۲۳۳ ق. تاکنون فراز و نشیبهای گوناگونی داشته است. تحول این صنعت از حروفچینی سربی و چاپ سنگی تا حروفچینی رایانهای و چاپ دیجیتال موجب گسترش و رونق چشمگیر شده است. ابعاد به ظاهر پر زرق و برق مادی و معنوی این حرفه علاقهمندان بسیاری را اعم از مولف، محقق، مترجم مصحح و ناشر به خود جلب کرده است.
طبعاً عدهای سودجو و فرصتطلب همچون ویروس به بدنه این صنعت آسیب رساندهاند. با نگاهی به بازار نشر متوجه میشویم که این روزها کتابهای زیادی به بازار نشر میآیند که معنا و مفهومی در جهت کسب معرفت و دانش ندارند. با بررسی ویترین ناشران متوجه میشویم کتابها بیشتر انگیزشی و یا در گروه ادبیات داستانی زرد هستند که توانایی فرهنگسازی و تربیت اجتماعی را ندارند.
در این بین چه بسیار افراد سودجو و نامتعادلی بودهاند و هستند که از نام نویسندگان و محققان بزرگ خارجی و ایرانی سوءاستفاده کرده و جزوه یا کتابی را به نام او نوشتهاند. نام عبدالحسین آذرنگ با نشر و ویرایش رقم خورده است. او نویسنده، پژوهشگر، ویراستار، مدرس، دانشنامهنگار و عضو شورای علمی دانشنامه ایران است که در سالهای نظریاتی را درباره نشر و ویرایش ارائه است.
شما از کسانی هستید که در سالهای اخیر در صنعت نشر دستی بر آتش داشتهاید. کتابهایی در این زمینه نوشتهاید و تئوریهایی را مطرح کردید. اما در سالهای اخیر _ به خصوص سالهای گذشته رنگ کاسب به خود گرفتهاند. برای مثال از یک کتاب پرمخاطب چندین ترجمه و گاه با نامهای جعلی مترجم به چاپ رسیدهاند. به نظر شما این موضوع چه ضررهایی به بازار نشر و کسادی کار ناشران زده است؟ چگونه میتوان جلوی این گونه آسیبها را گرفت؟
در آغاز باید گفت خوب است که حکم کلی صادر نکنیم. در میان ناشران ما همه جور سلیقه و روش دیده میشود. نشر مثل خیلی زمینهها با مسائل و مشکلات خودش روبهرو است. برای آنکه نشر کار خودش را بکند، اول از همه باید موانع را از سر راهش برداشت و در کارش مداخله غیر لازم نکرد، باید سعی کرد نشر به توازن طبیعی میان عرضه و تقاضا دست یابد و به موازات آن، نقد و بررسی در جامعه تا مرحله طبیعی خود تقویت شود. در چنان حالت طبیعی نقد، نظام نقد طبیعی نشر طبیعی را نقد میکند. در شرایط غیر طبیعی هر اقدامی به قصد اصلاح مداخلهای خواهد بود غیر طبیعی و یقین بدانید به جای دیگری لطمه میزند.
آیا یکی از دلایل آن عدم وجود کارشناسان خبره در ادارههایی کتاب را بررسی و ممیزی میکنند نیست؟
به نظرم نه؛ برای کتاب هیچ ادارهای لازم نیست. هر ادارهای با هر اساسنامه تشکیل شود، نتیجهاش دیوان سالاری و سماحت نظر لازم است.
یعنی ممیزیها به چاپها و انتشارات پر اشتباه کمک نکرده است؟
اگر مقصد شما از ممیزی، سانسور است باید به عرضتان برسانم که تجربههای جهانی نشان داده که سانسور در هیچ جا موفق نبوده است. سانسور خطرناکترین مداخله در روند نشر است و نشر کتاب را به نابودی میکشاند. در باب خلافکاران هم باید عرضه کنم که در همه جای دنیا خوب بلدند موانع تخلف را دور بزنند، بهتر در این خصوص پای به خصوصی را به میان نکشیم. برای مقابله با تخلف و سرقت آثار دیگران، سیاست و روشی همه جانبه و همکاری گستردهای لازم است که در حال حاضر موجود نیست.
یکی دیگر از مشکلاتی که این روزها بازار نشر را تهدید میکند چاپ ترجمههایی از یک کتاب انجام میشود. ترجمههایی که نام مترجمان آنها دروغی است و اصلاً مترجمی وجود ندارد. به نظر شما باید با این آثار چه کرد؟
تا جایی که من خبر دارم مخاطبان حرفهای به محض آن که احساس کنند نمیتوانند به کتابی اعتماد کنند آن را کنار میگذارند. آن دسته هم که حرفهایترند، زود در مییابند که با کتاب روبهرو هستند یا با شیادی و کتابسازی. کتابسازی و پختهخواری علت مختلفی دارد که در سالهای اخیر تشدید شده است. تا وقتی که سامانههای ارزشیابی دانشگاهی و پژوهشگاهی و نقد و بررسی کتاب به وضعیت بهنجار بازنگردد، این مشکل حل نخواهد شد، باقی خواهد ماند و احتمال دارد تشدید هم بشود.
برخی مولفان نیز مقالات دیگرانی که در قید حیات هستند در قالب کتاب به نام خود چاپ میکنند. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
اگر قانون حقوق مولفان و مصنفان درست اجرا شود و قاضیانی باشند که به حقوق تسلط داشته باشند، این نوع کارها را جرم تلقی خواهند کرد و ناگزیرند قانون را اجرا کنند.
یکی از مهمترین عواملی به کتابسازی و انبوه کتابهای زرد دامن زده است نظام دانشگاهی است و استادان برای ارتقای سطح علمی خود یا کتابی را کپی کرده و به نام خود چاپ میکنند. به عقیده شما باید چه کرد و اصلاح نظام آموزشی از کجا باید آغاز شود؟
شماری از استادان به کار خود و به ضوابط علمی و پژوهشی تسلط ندارند. شمار دیگری وقت خواندن پایاننامهها را ندارند. شمار دیگری وقت خواندن پایاننامهها را ندارند. شمار دیگری حال و حوصلهاش را ندارند. شمار دیگری چنان گرفتار کسب یک لقمه ناناند که به وظایف استادی خود نمیرسند. شمار دیگری به این نتیجه رسیدهاند که در نظام دانشگاهی فعلی به استادی که برای پایاننامهها وقت و دقت صرف کند، یک «بارکالله» خشک و خالی هم نمیگویند و مواردی دیگری از این دست. اگر اینها را کنار هم بگذارید حتماً متوجه میشوید که چه به بار میآید. در باب اصلاح نظام آموزشی تا جایی که خبر دارم چندین و چند کار انجام شده است.
در ضمن اگر نظامی در دانشگاهها و پژوهشگاهها حاکم باشد که آثار بیاعتبار اعضای خود را به منزله نمرههای منفی در کارنامههای انتشاراتی و تحقیقاتی آنان به شمار آورند (نظامی که در بسیاری از نقاط جهان معمول است) آن وقت خواهید دید که از انتشار آثار بیاعتبار خودداری میکنند. از دانشگاههایی خبر دارم که اگر استادی اثری بنویسد و منتشر کند که سه نقد علمی و تحقیقی آن بیاثر است (بحث بر سر محتوا نیست، بر سر روش و شیوه کار است) موقعیت دانشگاهی در حقیقت به انتشار آن معتبر وابسته است.
در سالهای اخیر روند دیجیتالسازی کتابها رخ داده است. آیا این موضوع به پیکره نشر لطمه نزده است؟
اصولاً روند دیجیتالی شدن اکنون اجتنابناپذیر است. برای کشوری مثل ما با این فرهنگ غنی و این همه آثار خطی، دیجیتالی شدن ضرورت بسیار مبرمی است. در اینباره اصلاً نباید تردید کرد. هر قدر زمان بگذرد، اگر به سمت روند دیجیتالی شدن نرویم زیرا به زیان ماست؛ اما دیجیتالی شدن متون به همه مشکلاتی که داریم پاسخ نمیگوید. مسئله خط فارسی نایکدستی املاها و ضبطها سامانههایی بازیابی از متون و نظیر اینها از جمله عواملی است که باید راهحل آنها را با همکاری و توافق گسترده به دست آورد و اینها اصلاً کار سادهای نیست.
به عنوان پرسش پایانی الحاق ایران به قانون کپی رایت تا چه اندازه در حل مشکل چاپ و نشر کشورمان موثر خواهد بود؟
احتمالاً دیر یا زود ناگزیر خواهیم شد به قانون بینالمللی حق نشر (کپی رایت) بپیوندیم. با این حال گمان نکنم این الحاق مانع کتابسازی شود. کتابسازی با رواج فرهنگی این الحاق مانع کتابسازی شود. کتابسازی با رواج فرهنگی عمومی از میان میرود که محصول کاذب و بنجل را نپذیرد و پس بزند. اگر روزی ناشران کتابساز دریابند که کالاهای بنجلشان خریدار ندارند، خودشان تولید این جور کالاها را متوقف میکنند. حتماً متوجه مقصودم هستید. با فرهنگ به جنگ عیبها و نقصها باید رفت، نه با ایجاد و برقراری نظارهای دیوان سالارانه.
به مناسبت سالگرد درگذشت کیومرث صابری
کتابسازی و پختهخواری به دلایل مختلف در سالهای اخیر شدت بیشتری یافته است.
آیندههای ایران در گفتوگو با مهدی سلیمانیه، جامعهشناس
این نخستینبار است که مجموعه آثار یک زن نمایشنامهنویس ایرانی در این ابعاد منتشر میشود.
سیمین دانشور نه تنها توانست در اوج شهرت همسر نویسندهاش، هویتی مستقل برای خود داشته باشد، بلکه توانست به عنوان طلایهدار رماننویسی زنان در ایران بدرخشد.