دین آنلاین: همیشه وقتی شعر «هنر برتر از گوهر آمد پدید» را میشنیدم، ضمن تصدیقش از خود میپرسیدم حال که هنر از درّ و گوهر ارزشمندتر است، آن چیست که حتی از هنر برتر باشد. آیا هست؟
سکّاکی براساس برخورد تحقیرآمیز سلطان با هنر زیبایش که یک دانشمند را بیشتر تکریم کرده بود، به این نتیجه رسید که علم، برتر از هنر است و در پی علم افتاد. اما ایمانوئل کانت، فیلسوف آلمانی نظر دیگری دارد. او میگوید اخلاق است که برتر از گوهر و هنر مینشیند. در بخش دوم کتاب بنیادگذاری، کانت بحثی دارد درباره تفاوت قیمت/ارزش (Preis/price) با شرف/شأن (Würde/dignity). او میگوید چیزهایی هستند که قیمت دارند، مثل امور مایحتاج انسان که قیمت بازاری دارند یا محصولات هنری که جزو مایحتاج حیاتی نیستند ولی قیمت تجملاتی دارند. این قیمتها نسبیاند و کمتر و بیشتر دارند. اما یک چیز است که نمیشود رویش قیمت گذاشت و واجد عنوان «شرف» است و آن، انسانیت و اخلاق است.
کانت بعد شروع میکند به زدن مثال. میگوید چیرهدستی و کاربلدی، قیمت بازاری دارد؛ خیالپردازی و شوخطبعی قیمت تجملی دارد؛ ولی وفای به عهد و نیکخواهی، قیمت ذاتی دارد. آن دو نوع اول، لایق «ارج» (Schatzung/esteem) هستند و نوع سوم، شایسته «احترام» (Achtung/respect).
هرچند نظر چالشانگیزی است، ولی بیایید به شهود خودمان مراجعه کنیم. پیش نیامده که یک واعظ که فن خطابه را بهخوبی بلد بوده و با آن شهرت و محبوبیت کسب میکرده، به محض آنکه مرتکب اختلاسی کلان شده، از چشم مردم افتاده باشد و احترامش را از دست داده باشد؟ یا هنرمندی محبوب که وقتی روشن شده اهل خیانت و تجاوز است، هوادارانش طردش کردهاند؟ در مقابل ندیدهایم که وقتی کسی با ارج اجتماعی نازل، یک کیف پر از طلا پیدا کرده و به صاحبش بازگردانده، در نظر مردم اسطوره میشود و همه به احترامش میایستند و در دل تحسینش میکنند؟ حتی عشق را به این دلیل نمیستاییم که برخوردار از فضیلت وفاست؟ چراکه عشقی که خوشترین صدا را دارد و قصهاش نامکرر است، مسلماً آن نیست که از پی رنگی بود.
نهایتاً کانت در بنیادگذاری، سوای تلاشی که برای صورتبندی امر مطلق میکند، دغدغه شأن و شرف انسان را دارد و هر انسان را به سبب برخورداری از اراده آزاد برای فعل اخلاقی، بالقوه دارای چنین شأنی میداند. بنابراین برای هر انسان به سبب این شأن و شرف، احترام قائل است. پس اگر شما هم مثل بسیاری از ایرانیان از آنها هستید که هنگام پیاده شدن از آسانسور، به غریبگان تعارف میکنید «شما بفرمایید»، احتمالاً و ناخودآگاه، یک کانتی هستید.
*هونر، ریشه اوستایی واژه هنر است که برای رعایت وزن شعر، به این شکل بیان شده. همچنین دقیقتر آن است که از نظر کانت، اخلاق برتر از هنر است، ولی با توجه به تلازم اخلاق و شرف، بالملازمه و باز برای رعایت وزن صحیح شعر، از واژه شرف استفاده شده. خوانندگان محترم، برای تفصیل مطلب مراجعه کنند به: ایمانوئل کانت، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، ترجمه حمید عنایت و علی قیصری، نشر خوارزمی، چاپ جدید، صفحه ۴-۱۰۳.
نیستی ببینی بازدیدمون چقدر شده…!
سنکا از دیدگاه مصطفی ملکیان
خواب، نمونهی جالبی از توقف یا تغییر شکل آگاهی است.
این کتاب که گزیدهای از سخنرانیهای رورتی در سال ۲۰۰۴ است، دیدگاهی شخصی و تأملی را ارائه میدهد که فلسفه را از جاهطلبیهای متافیزیکی سنتیاش دور کرده و آن را به عرصه شعر نزدیک میسازد.
برشت برخلاف بیشتر یا همهی نظریهدارهای پیش از خود به ما تماشاچیها میگوید که شما نباید مجذوب قصه و قهرمان نمایشی بشوید که برایتان اجرا میشود.