هر داستانی از شاهنامه را، آن زمان که پوسته تُنُک و نهچندان ستبر و استوارش را از هم فروشکافیم، بیهیچ شک و گمانی به اسطوره خواهیم رسید؛ چراکه نامه شگرف شاهنامه، یکسره از اسطورهها وام ستانیده است. یک اسطورهشناس کارشناس و ویژه دان، هیچگاه در برخورد با متنی پهلوانی، چونان شاهنامه، فریفته رنگرنگی و فریبایی داستانها نمیشود و با ژرفنگری و نازک بینی، به درون داستانها راه میجوید و آنها را میگزارد. این جستار هم داستان سیاوش را فرومیشکافد، به ژرفای آن راه میبرد و در آن نهانیها، به اسطورهای زردشتی دست مییازد و دلیل ناسوزندگی آتش و نسوختن سیاوش را اسطوره شناسانه برمی رسد و کندوکاو میکند. بر پایه این جستار، اردیبهشت نماد مینویِ راستیِ اهورامزداست و آتش، نمود مادی اردیبهشت بر زمین. از دیگر سو، گوهر فرّه از آتش است و سیاوش نیز پادشاهی است فرهمند و از جنس آتش (نماد راستی)؛ و آتش هیچگاه آتش را نمیسوزاند.
مقالهی «رمزگشایی اسطوره شناختی از ناسوزندگی سیاوش بر بنیاد اسطوره های زردشتی» نوشتهی دکتر بهروز اتونی که در مجلهی ادبپژوهی گیلان منتشر شده است به تشریح این بنیانها پرداخته که در ذیل خواهد آمد:
نیستی ببینی بازدیدمون چقدر شده…!
سنکا از دیدگاه مصطفی ملکیان
خواب، نمونهی جالبی از توقف یا تغییر شکل آگاهی است.
این کتاب که گزیدهای از سخنرانیهای رورتی در سال ۲۰۰۴ است، دیدگاهی شخصی و تأملی را ارائه میدهد که فلسفه را از جاهطلبیهای متافیزیکی سنتیاش دور کرده و آن را به عرصه شعر نزدیک میسازد.
برشت برخلاف بیشتر یا همهی نظریهدارهای پیش از خود به ما تماشاچیها میگوید که شما نباید مجذوب قصه و قهرمان نمایشی بشوید که برایتان اجرا میشود.