img
img
img
img
img

پیشینه‌ی فرهنگی ایران و هند

غزاله صدر منوچهری

روابط فرهنگی و سیاسی ایران و هند دیرینه و پرقدمت است و اشتراکات فرهنگی بسیاری میان این دو ملت وجود دارد که نیازمند بازبینی و بازشناسی است.

نشست ویژه‌ی شهر کتاب در روز یکشنبه ۲۴ دی به پل ادبی ایران و هند اختصاص داشت و با حضور فتح‌الله مجتبایی، فاطمه معصومه ناصری (استاد دانشگاه کشمیر)، شاه‌نواز شاه (استاد دانشگاه کشمیر)، محمدرضا عدلی، احسان‌الله شکراللهی، الهام حدادی و جمعی از استادان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه‌های هند و ایران در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار ‌شد.

لزوم توجه به آثار ادبی دو کشور

علی‌اصغر محمدخانی

استادان و صاحب‌نظران هند در حوزه‌ی زبان و ادبیات فارسی برای شرکت در دوره‌ی دانش‌افزایی «شیوه‌ی فهرست‌نویسی، شناخت و تصحیح نسخ خطی و ادبیات معاصر فارسی» در بنیاد سعدی چند هفته‌ای در ایران هستند و امروز هم به‌مناسبت پل ادبی ایران و هند در این مرکز فرهنگی در خدمتشان هستیم.

مرکز فرهنگی شهر کتاب در پانزده سال اخیر با نزدیک به چهل کشور پل ادبی ترتیب داده و اهدافی از قبیل برگزاری همایش‌های مشترک در حوزه‌ی ادبیات میان ایران و دیگر کشورها؛ دعوت نویسندگان و شاعران و پژوهشگران دیگر کشورها به ایران و گفت‌وگو در این باره، ترجمه‌ی آثار به دیگر زبان‌ها و انتشار آثار در آن کشورها و متقابلاً ترجمه‌ی آثار ادبی دیگر کشورها به فارسی و انتشار این آثار در ایران را دنبال می‌کند.

شناخت ما از هند بیشتر مربوط به گذشته است. اینکه در ده‌ها دانشگاه هند رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی هست، در این کشور نیز بیشتر درباره ی ادبیات کلاسیک فارسی کار می‌کنند. اکنون ما بیشتر مشتاق هستیم که تحولات ادبی معاصر دو کشور را به هم معرفی کنیم. مثلاً ما از ادبیات هند بیشتر با تاگور و جومپا لاهیری آشناییم که جومپا لاهیری هم بیشتر امریکایی است تا هندی، ولی در این زمینه باید تلاش کرد و داستان‌نویسان و شاعران مهم این کشور را شناخت.

هفت سال پیش در هند همایشی درباره‌ی ادبیات داستانی هند برگزار کردیم و متقابلا با آثار هم آشنا شدیم. اما امروز از استادان هندی به‌ویژه اساتید زبان و ادبیات فارسی می‌خواهم که به ادبیات معاصر فارسی بیشتر توجه کنند. مخصوصاً بر این باورم که ما باید به آثار زنان نویسنده در دیگر کشورها توجه کنیم و شباهت‌های این اثار، موضوعات و مسائل مطرح شده در آن‌ها را خوب بررسی کنیم.

در حوزه‌ی ادیان و عرفان و به‌ویژه با رویکرد تطبیقی خوشبختانه کتاب‌های بسیار تاأیف و ترجمه شده و پایان نامه‌های خوبی به سرانجام رسیده و مقالات خوبی منتشر شده است. دکتر فتح‌الله مجتبایی در این حوزه از پیشکسوتان است. او نزدیک به چهل سال پیش کتاب «پیوندهای فرهنگی ایران و هند» را به زبان انگلیسی نوشت و منتشر کرد که بعد به فارسی نیز ترجمه شد و انتشارات مؤسسه‌ی حکمت و فلسفه آن را منتشر کرد.

امروز می‌خواهیم با مسائل هند بیشتر آشنا شویم و امیدواریم امروز آغازی باشد برای فعالیت بیشتر در حوزه‌ی شناخت ادبیات معاصر دو کشور و تحولات آن‌ها.

وطن دوم من هند است

فتح‌الله مجتبایی

کار من بیشتر فرهنگ قدیمی، فلسفه و تاریخ قدیم هند است و چند کتاب هم در این زمینه نوشته‌ام. دو کتابم در هند منتشر شده‌اند: یکی مجموعه‌سخنرانی‌هایم در یادبود ذاکر حسین که انجمن فلسفه با اضافاتی آن را با ترجمه‌ی دکتر محمودی در ایران منتشر کرد، دیگری شرح‌ حال میرفندرسکی و کارهای او درباره‌ی فرهنگ هندی و ایرانی.

 کارهای دیگرم یکی مجموعه‌مقالاتی است که درباره‌ی هند نوشتم و نشر سخن آن را با عنوان «بنگاله در قند پارسی» چاپ کرده است. دیگری «نحو هندی و نحو عربی» است که در آن ضمن بررسی دو سیستم نحوی و زبان شناسی هندی و فارسی، نشان داده‌ام که بنیاد آنچه با عنوان معانی و بیان اسلامی می‌شناسیم، از هندی گرفته شده است.

توضیح اینکه، نحو در زبان عربی را ایرانیان نوشته‌اند. معمولاً خود اهل زبان توجهی به صرف و نحو زبانشان ندارند و خارجی‌های زبان‌آموز به آن توجه می‌کنند. در زمان شاپور اول کتابی در نحو هندی به زبان پهلوی ترجمه شده است تا دانشمندان ایرانی با صرف و نحو سانسکریت آشنا شوند. برای اینکه زبان اوستایی خواهر زبان سانسکریت است و سرمشق و نمونه‌ای می‌دهد تا ایرانیان صرف و نحو زبان خودشان (زبان علمی‌شان اوستایی و پهلوی بوده‌اند) بر آن اساس تنظیم بکنند. بعد از اسلام، موالی ایرانی‌هایی بودند که اسلام آوردند و غالب این موالی بودند که صرف و نحو عربی را نوشتند. ترتیب الفبایی فرهنگ‌های قدیمی ما ترتیب الفبایی هندی است که از حلق شروع می‌شود و به لب ختم می‌شود. فرهنگ‌های نخستین فارسی با عین که پایین‌ترین مخرج صوتی است شروع و با میم تمام می‌شود و این رسم تا قرن سوم و چهارم هم در فرهنگ‌ها ادامه می‌یابد. استادم در دانشگاه هاروارد من را متوجه این امر کرد و من این را پی گرفتم و کتابی نوشتم که تاکنون دو بار به فارسی چاپ شده است.  من از ادبیات و فرهنگ معاصر هند چندان اطلاعی ندارم، ولی شصت سال عمرم صرف هند شده است و اکنون نیز بیشتر اوقاتم به تطبیق ملامتیه‌ی هند با ملامتیه‌ی خراسان دوران اسلامی می‌گذرد.

روزگاری که در امریکا تحصیل می‌کردم، شبی برای سمینار روز بعد مواد سخنرانی‌ام را جمع کرده بودم و می‌خواستم درباره‌ی توحید وجودی شانکارا با رامانوجا سخن بگویم. یک ماه زحمت کشیده بودم و این‌ها را تهیه کرده بودم. شب چند نامه از تهران به من رسید. یکی از مادرم بود و دیگری از دوست عزیزم مرحوم دکتر مصطفی مقربی. نامه‌ی مقربی را که خواندم هوس ایران کردم و این دوبیتی همین‌طور آمد: خوشا آنان که آرام‌اند و برجا/خزیده در خود و آسوده هرجا/ عجب چهل‌پاره‌ای کردیم از خود/ تن اینجا دل دگر جا سر دگر جا

سر من شصت‌سالی هست که در هند است؛ یعنی وطن دوم من هند است و اگر بنا باشد جای دیگری زندگی کنم، هند خواهد بود.

وضعیت زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه کشمیر

شاه‌نواز شاه

هند برای قرن‌ها روابط بسیار خوبی با ایران داشته است. سرزمین کشمیر یکی از زیباترین ایالات هند است که مکان‌های تاریخی و مناظر طبیعی جاذبه‌ی خاصی به آن بخشیده است. مشترکات فراوان، آب‌و‌هوای طبیعی، زبان و فرهنگ کشمیر و ایران سبب شده است که کشمیر را ایران صغیر بنامند. وقتی کتاب‌های تاریخی حاکی از آن‌اند که سرزمین کشمیر از دیرباز با کشور شریف ایران روابطی قوی دارد. هرچند رابطه‌ی میان ایران و کشمیر به دوره‌ی قبل از اسلام برمی‌گردد، ورود میرسیدعلی همدانی، بنیان‌گذار اسلام در این منطقه، تأثیر عمیقی بر همه‌ی ابعاد زندگی در کشمیر برجای گذاشت. باید دانست که سرزمین کشمیر جذابیت خاصی دارد. به‌همین‌دلیل شاعران ایرانی‌الاصل در کشمیر ساکن شدند و بعضی از این شاعران برجسته در سرزمین کشمیر مدفون‌اند. اسامی شاعرانی که در مزارالشعرای کشمیر مدفون‌اند، بدین‌قرار است: حکیم مسیح‌الزمان ابوالفتح گیلانی، حاج محمدجان‌ قدسی مشهدی، محمدقلی سلیم تهرانی، میرزا ابوطالب کلیم‌کاشانی، ملاطغرای مشهدی، قاضی ابوالقاسم.

باید دانست که وقتی میرسیدعلی همدانی با هفتصد تن از شاگردان خود به کشمیر مهاجرت کرد، گروهی از این‌ها عارف و صوفی بودند. ایشان بستری مناسب برای گسترش زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی در این سرزمین مهیا کردند. از آن‌زمان تا کنون این سلسله قطع نشده است. از دوره‌ی شهمیریان تا امروز، صدها تذکره، کتاب‌های تاریخی، ادبی و فرهنگی نوشته و دیوان‌های متعدد منتشر شده‌اند. هزاران نسخه‌ی خطی در کتابخانه‌های شخصی و دولتی بدون ویرایش و تصحیح وجود دارد که اکنون بار و کار مهمی بر دوش اساتید و پژوهشگران گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کشمیر است.

دانشگاه کشمیر از سال ۱۹۶۰ میلادی آغاز به‌ کار کرد. دانشکده‌ی علوم انسانی نخستین دانشکده‌ای بود که در این دانشگاه دایر شد و در میان گروه‌های مختلف آن، گروه زبان و ادبیات فارسی یکی از مهم‌ترین و فعال‌ترین گروه‌ها بوده است.

شایان تذکر است که کشمیر از قرن‌ها گهواره‌ی زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی بوده است و پیشینه‌ای درخشان و پرشکوه دارد. چون کشمیریان در هر جنبه‌ی علوم و ادبیات آثاری گرانمایه از خود باقی گذاشته‌اند، نیاز فوری بوده است که این معدن علم و دانش را به نسل آینده برسانیم و گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کشمیر در این مورد مسئولیت بزرگی برعهده برداشت و گروه فارسی تا حال‌ حاضر، این مسئولیت را به شیوه‌ی لایقی انجام می‌دهد. اساتید و پژوهشگران این گروه صدها مقاله‌ی تحقیقی در زمینه‌ی زبان و ادبیات و فرهنگ فارسی در مجله‌های ملی و بین‌المللی چاپ کرده‌اند و صدها کتاب ارزشمند به چاپ رسانیده‌اند. به جرئت می‌توان گفت که اساتید و پژوهشگران گروه فارسی به رشد و ترقی ادبیات و فرهنگ ایرانی کمک شایانی کرده‌اند.

در میان اساتید و پژوهشگران گران‌قدر که با آثار تحقیقی خودشان شمع ادبیات و فرهنگ فارسی را در این دیار فروزان و روشن نگه داشته‌اند باید سهم استاد شادروان دکتر شمس‌الدین احمد را ذکر بکنیم. او فارغ‌التحصیل از دانشگاه تهران ایران است. او نخستین رئیس گروه زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه کشمیر بوده است و این عهده را به‌مدت پانزده سال برداشت. در این مدت، طولانی او نه فقط در جایگاه رئیس گروه فارسی، بلکه پژوهشگر و محقق بزرگ، خدمت شایانی را برای رشد و ترقی فارسی در ایالت کشمیر انجام داد. از آثار این محقق گرامی می‌توان به تألیف «احوال و آثار جامی»، «احوال و آثار حضرت امیرکبیر: میرسیدعلی همدانی»، «سلسله‌ی نقشبندیه در کشمیر»، سه جلد کتاب درس فارسی برای دوره‌ی لیسانس، پنج جلد کتاب درس فارسی برای فوق‌لیسانس، ترجمه‌ی «تاریخ اعظمی» یا «واقعات کشمیر»، «طبقات صوفی» و «ذخیره الملوک» به زبان اردو اشاره کرد.

در همان اوان پروفسور کاشینات پندیتا، فارغ‌التحصیل از دانشگاه تهران، یکی از اساتید و محققان معروف کشمیر و رئیس مطالعات آسیای مرکزی دانشگاه هند بوده است که در سال ۱۹۸۵ برای کارهای ستودنی در زمینه‌ی ادبیات فارسی به جایزه‌ی رئیس‌جمهوری هند سرفراز شد. در میان آثار گران‌مایه‌ی او یکی ترجمه‌ی «بهارستان شاهی» به زبان انگلیسی و «تحفه الاحباب» به زبان انگلیسی به چاپ رسیده است. شاگردان این اساتید بزرگ مأموریت و وظیفه‌ی تألیف و تصنیف را یک قدم پیش برده‌اند.

پروفسور محمدصدیق نیازمند، فارغ‌التحصیل از دانشگاه فردوسی و دانشگاه کشمیر، یکی از پژوهشگران و محققان چیره‌دست معاصر به‌شمار می‌رود. او از ریاست گروه فارسی دانشگاه کشمیر بازنشسته شده است و بعداً در سمت رئیس گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه جواهر لعل نهرو در دهلی نو وظیفه‌ی خود را دنبال کرد و در سال ۲۰۱۹ به جایزه‌ی رئیس‌جمهوری هند سرفراز شد. کتاب‌های او در زمینه‌ی ادبیات فارسی در میان محققان و دانشمندان معروفیت خاصی پیدا کرده‌اند. «تذکره‌الشعرای فارسی در دوره‌ی اکبر گورکانی»، «هفت گنج سلطانی»، «سرچشمه‌ی عرفان»، «سرمایه‌ی حیات»، مهم‌ترین و بهترین تألیفات این استادند.

پروفسور محمدمنور مسعودی، فارغ‌التحصیل از دانشگاه جامعه‌ی ملی اسلامی در دهلی نو، یکی از محققان ماهر معاصر محسوب می‌شود و او نیز در سمت رئیس گروه فارسی وظیفه‌ی خود را انجام داده و به سهم خود برای زبان و ادبیات فارسی به جایزه‌ی رئیس‌جمهوری نائل آمد. او در زبان فارسی و انگلیسی و اردو تألیفاتی کرده است. علاوه‌بر‌این، دو کتاب درباره‌ی فرهنگ ایران در کشمیر به زبان انگلیسی تألیف کرده است.

پروفسور سیده‌رقیه نیز از ریاست گروه زبان و ادبیات فارسی بازنشسته شده و در سال ۲۰۲۱ برای خدمات شایان خود در زمینه‌ی رشد زبان و ادب فارسی به جایزه‌ی ریاست جمهوری هند سرفراز شد. او کم‌و‌بیش ده کتاب پرارزش برای خوانندگان برجای گذاشت.

شادروان سرکار خانم زُبیده‌جان و دکتر محمدیوسف لَون با تألیفات خود به گنجینه‌ی ادبیات و زبان فارسی آثار فراوانی اضافه کردند. در حال حاضر، دکتر جهانگیر اقبال، محمد افروز عالم، دکتر شاداب ارشد و من، شه‌نواز شاه، در مسئولیت تحقیق و آموزش مشغولیم و پیرامون ادبیات فارسی در کشمیر و هند و ادبیات معاصر ایران و دنیای فارسی صدها کتاب و مقالات گوناگون به زبان فارسی و اردو و انگلیسی تألیف کرده‌ایم.

دپارتمان ما در سال ۱۹۶۰ تأسیس شد و در حال حاضر چهار استاد در آن تدریس می‌کنند. ما در کلاس فوق‌لیسانس تقریباً صد دانشجو و در دکتری نیز ۲۵ پژوهشگر داریم. تقریباً سی دانشکده زیر نظر دانشگاه کشمیرند و در آن دانشکده‌ها زبان و ادبیات فارسی تدریس می‌شود. در دانشگاه کشمیر در سه دپارتمان زبان و ادبیات فارسی تدریس می‌شود: یکی در گروه زبان و ادبیات و فارسی، دیگری دپارتمان آسیای مرکزی، سوم مرکز تحقیقات شیخ‌‌العالم. ما در دپارتمان‌مان کتابخانه‌ی بزرگی داریم که متأسفانه در آن کتاب‌هایی راجع به آموزش زبان فارسی وجود ندارد. تا چند سال قبل (۲۰۱۰) در دپارتمان ما اتاق ایران هم وجود داشت که اکنون فعال نیست. سرفصل‌ درسی ما مشتمل بر گرامر، ادبیات کلاسیک و ادبیات میانی و ادبیات جدید است. نقد ادبی، ترجمه، نوشتاری و گفتاری تقطیع اشعار نیز تدریس می‌شود و ما یک آزمایشگاه زبان فارسی هم در دپارتمانمان داریم که دانشجویان در آنجا تلفظ واژگان زبان فارسی را می‌آموزند.

درخت برومند شعر فارسی در شبه‌قار‌ه‌ی هند ریشه زد

الهام حدادی

شبه‌قاره‌ی هند یکی از مناطقی است که ایران با آن تبادل فرهنگی زیادی داشته است. اگر کسی بخواهد و بتواند مجموعه عناصر سازنده‌ی فرهنگ ایران را برشمارد و سهم هرکدام را در شکل‌دهی فرهنگ این کشور کهن نشان دهد، بدون هیچ تردیدی می‌توان گفت شعر فارسی در معرفی شاکله‌ی هویت فرهنگی ایران بیشترین سهم را دارد و با فاصله‌ای بسیار زیاد از دیگر مؤلفه‌های فرهنگی ایستاده است. ایران در طول قرن‌ها با زبان شعر با جهان سخن گفته است. هر کسی با هر گرایشی در هر جایی از جهان بخواهد به جهان فرهنگی ایرانی دسترسی بیابد و ایران را بشناسد، نخست باید به شعر فارسی رجوع کند، ولی اگر بپرسید درون‌مایه‌ی اصلی شعر فارسی در طول قرن‌ها چیست که زبان فرهنگ ایرانی شده و کدام مفهوم و کدام ارزش را شعر فارسی در جهان گسترش داده است، بدون اندک تردید و تأملی می‌توان گفت، عشق و محبت. عشق و محبت در وجوه گوناگون آن در بیت‌بیت شعر فارسی جاری و ساری است و هیچ واژه‌ای در ادب فارسی به این‌اندازه تکرار نشده است، حتی در متون حماسی که جوهره‌ی اصلی آن‌ها را نبرد تشکیل می‌دهد عشق به زندگی و محبت به هم‌نوع در ژرف‌ساخت این نوع ادب وجود دارد.

اگر بپرسند در جغرافیای تاریخ زبان فارسی کدام ملت‌ها بیشتر به شعر فارسی پرداخته‌اند و در گسترش و توسعه‌ی آن نقش داشته‌اند، باید گفت سرزمین هند. شبه‌قاره سرزمینی است که درخت برومند شعر فارسی توانست آنجا ریشه بزند و میوه‌ی عشق و محبت را در باغستان وسیع شبه‌قاره به عمل آورد. سرانجام، اگر بپرسند از میان همه‌ی مؤلفه‌های فرهنگی ایران چرا هندی‌ها به شعر فارسی اقبال نشان داده‌اند، پاسخ چندان دشوار نیست. سرزمین پهناور شبه‌قاره پیونددهنده‌ی شرق و غرب آسیا و شمال و جنوب است و ازاین‌رو، در این قلمرو گسترده صدها قوم و زبان با شیوه‌ها و زیست‌های گوناگون زندگی می‌کنند. این تنوع و رنگانگی اگر با خمیرمایه‌ی عشق و دوستی درآمیخته شود، می‌تواند تبدیل به سرمایه‌ای فرهنگی شود و این جمع وسیع و متکثر در سایه‌ی آن زیستی مسالمات‌آمیز و حیاتی دوستانه دارند.

وقتی شعر فارسی به این حوزه وارد شد، محیطی مستعد برای پویایی و رشد یافت که بنای آن بر دوستی عشق و محبت بود. این خویشاوندی روحی و معنوی باعث شد که سرزمین هند محیط مناسبی برای شعر فارسی و گسترش آن فراهم بکند. و این هدیه‌ای بود که از رهگذر زبان فارسی (به‌خصوص شعر ناب فارسی) به جامعه‌ی هند داده شد و توانست در روح و روان جامعه‌ی هند اثر کند که امروزه ما شاهد شاعران، فرهنگ‌نویسان، دستورنویسان و داستان‌نویسان بسیاری در شبه‌قاره‌ی هند هستیم که آثارشان در نسخه‌های خطی شبه‌قاره بسیار موجود است و هنوز هم ما نتوانستیم فهرستی دقیق از نسخ خطی به‌دست آوریم، چراکه زبان فارسی در این کشور تنوعی بالا ایجاد کرد.

دغدغه‌ی این مرکز فرهنگی ادبیات معاصر هند است، پس کتابی را در این حوزه معرفی می‌کنم. به این دلیل که شناخت فرهنگ امروز کشمیر میسر نیست، مگر از رهگذر رمان و داستان و روایت. اگر در گذشته، زبان و ادبیات فارسی با شعر به جهان هند رفت، زبان امروز جهان زبان داستان و روایت است. به‌همین‌سبب، رمان‌ها و داستان‌ها دریچه‌های بسیار مهمی را از فرهنگ و اندیشه‌ی آن جامعه بر ما می‌گشایند. ما امروز اگر بخواهیم میراث‌دار تاریخ و هویت سرزمین هند (که در قالب نسخه‌های خطی است) باشیم، باید فرهنگ معاصر هند را بشناسیم. فرهنگ معاصر هند را نیز می‌توانیم از طریق داستان‌های آن بشناسیم.

پیشینه‌ی داستان‌نویسی در هند بسیار گسترده است. در ایران داستان نویسی هند را با «کلیله و دمنه» می‌شناسیم و بیشتر داستان‌ها و فیلم‌های هندی و بازار تجاری سینمای هند در ایران معروف است. حال آنکه داستان‌نویسی هند با آنچه سینمای هند بروز می‌دهد، بسیار متفاوت است. روزگار همیشه حول یک محور دور نمی‌زند. با مرور زمان احتیاجات و ارزش‌های زندگی دگرگون می‌شود. رسم و رواج‌های تازه جای رسوم فرسوده را می‌گیرد. یک نویسنده که حساس‌تر از همه به‌شمار می‌آید نوشته‌های خود را بر موضوعات زندگی روزمره بنا می‌گذارد. این نشان می‌دهد که ادبیات داستانی هند به ادبیاتی رئالیستی سوق پیدا کرده و ما در داستان‌های معاصر هندی می‌توانیم آن چیزی را که در جامعه‌ی امروز هند اتفاق می‌افتد ببینیم. بهار تندو و هریش چندر، دو تن از مظاهر ادبیات نوین هندند که ادبیات معاصر هند با آن‌ها در سال ۱۸۵۰ میلادی آغاز می‌شود. این سال مصادف بود با آغاز مبارزات استقلال‌طلبانه‌ی هند که جنبه‌ی کاملاً ملی یا سیاسی نداشت و جدالی بود میان فئودالیسم و سرمایه‌داری. آن مختصری که از ادبیات داستانی هند گفتم از کتاب «داستان‌نویسی معاصر هند» نوشته‌ی دکتر مریم خلیلی‌ جهان‌تیغ و دکتر راجندر کمار است که در سال ۲۰۰۵ در بخش فارسی دانشگاه دهلی منتشر شده است. این کتاب تاریخچه‌ی داستان‌نویسی معاصر هندی را بررسی کرده و عوامل تحول ادبیات نوین در هند و نویسندگان را از دهه‌ی پنجم تا دهم میلادی برشمرده است. همچنین، در بخش‌های پایانی کتاب تاریخچه‌ی ادبیات اردو و ده نویسنده‌ی معروف اردوزبان معرفی شده است.

نقش فردوسی و نظامی در ایجاد پل ادبی ایران و هند

فاطمه معصومه صابری

پل ادبی ایران و هند سابقه‌ی دیرینه و تاریخی‌ای دارد. نخستین نقش مهم در ایجاد پل ادبی بین هند و ایران را فردوسی و نظامی ایفا کرده‌اند. بیشترین تقلید شاهنامه‌ی فردوسی در هند صورت گرفته است. برخی شاعران هندی به‌قدری تحت تأثیر شاهنامه‌ی فردوسی قرار گرفته‌اند که در تاریخ به‌ فردوسی ثانی شهرت یافته‌اند. اگر به آثار به‌جا مانده از زمان گورکانیان هند مراجعه کنیم درمی‌یابیم که بسیاری از شاعران ایرانی به دلیل حمایت بی‌دریغ پادشاهان این سلاله‌ی سلطنتی به هند مهاجرت می‌کرده‌اند. عرفا و صوفیان نیز نه فقط در ترویج و گسترش زبان فارسی بلکه در گسترش دین مبین اسلام هم نقش به‌سزایی داشتند. شاعرانی بودند که شاهان گورکانی آنان را با زر سنجیده‌اند و در دربار خود سمت‌های بزرگی مثل ملک الشعرا به آنان اعطا کرده‌اند. بزرگ‌ترین حمایت‌های این پادشاهان از این شاعران را در تذکره‌ی قرن هجدهم میلادی «خزانه ی آمره» نوشته‌ی میرعلی آزاد بلگرامی می‌توان دید. این تذکره در مورد شاعرانی است که از پادشاهان انعام‌های بزرگی دریافت کرده‌اند. متاسفانه در دوره‌ی استعمار کمپانی هند شرقی فارسی از زبان درباری و رسمی خارج شد و زبان اردو و انگلیسی جایگزین آن شد. اما ریشه‌ی زبان فارسی به قدری عمیق بود که با وجود بی‌توجهی شدید حکومت انگلیس بین دانشمندان، نویسندگان و شاعران رایج و متداول بود. و حتی همه‌ی اسناد تاریخی و علمی آن دوره به فارسی است. انگلیسی‌ها با تلاش بسیار زیاد نیز نتوانستند چراغ ادب فارسی را در هند ریشه‌کن کنند. حتی امروزه اهمیت زبان فارسی در هند به قدری است که مخصوصا پژوهشگران تاریخ میانه‌ی هند بدون یادگیری زبان فارسی نمی‌توانند تحقیق خود را به‌طور کامل انجام دهند، زیرا اکثر نسخه‌های خطی تاریخ میانه‌ی هند و اکثر منابع آن به زبان فارسی است.

در اینکه امروزه زبان فارسی در هندوستان کمرنگ شده است شکی نیست اما دلایل مختلفی دارد. دانشگاه‌های مختلفی مثل جواهر لعل نهرو یا کشمیر شمع ادب فارسی را هنوز فروزان نگه داشته‌اند. همین‌طور تلاش و زحمت استادانی مثل علیرضا قزوه و دکتر شکراللهی و حداد عادل و بنیاد سعدی برای ترویج و گسترش زبان فارسی را نمی‌توان نادیده گرفت. قزوه از سال ۲۰۰۶ در هند به زبان فارسی خدمات زیادی کرده است و همیشه شاعران هندی را برای شعر گفتن به زبان فارسی تربیت و در این مسیر تشویق کرده است که بسیار ثمربخش بوده است و ده مجموعه‌ی فارسی به برکت تلاش‌های او منتشر شده است. همچنین در دوران کرونا دکتر شکراللهی کلاس‌های شعر حافظ و سعدی را به صورت آنلاین برگزار می‌کرد و به زبان انگلیسی و فارسی تشریح می‌کرد که مخصوصا هنرمندان خطاط هندی را از اقصی نقاط هندوستان دعوت می‌کرد و به آنان آموزش می‌داد. همچنین از همکاری رایزن فعلی ایران و همچنین رایزن‌های پیشین ایران در دهلی (آقای دهگاهی و امروز آقای عصرالدین) و همچنین مدیر مرکز تحقیقات فارسی، آقای قهرمان سلیمانی، نیز سپاسگزاریم که چنین برنامه‌ای را ممکن کردند.

پیوند ایران و هند از زمان هخامنشیان

محمدرضا عدلی

شاید قدیم‌ترین پیوندها میان ایران و هند به زمان هخامنشیان برگردد و همین واژه‌ی ایندیا که هند با آن در دنیا مشهور است، از لفظ فارسی هند برگردانده شده است. تلفظ فارسی آن که در کتیبه‌ی هخامنشی آمده هند و در ادامه در دنیا به نام ایندیا مشهور شد. در زمان هخامنشیان بخش‌هایی از شمال هند جزء سرزمین ایران بود و این پیوند و رابطه کم‌کم از همان زمان شکل گرفت و ادامه یافت، تاریخی مفصلی دارد که در این زمان کوتاه نمی‌گنجد. در زمان اشکانیان مخصوصا همزمان با کوشانیان خیلی از دین بودایی حمایت می‌شد. در زمان پادشاه مشهور کوشانی (کانیشکای اول) این پل به قدرتمندترین شکل وجود داشته است. کوشانیان که زبان‌شان هم یکی از زبان‌های ایرانیان (زبان بلخی) بوده است و آثار بودایی در آنجا ترجمه و تالیف می‌شده است. در دوران ساسانیان نیز این ارتباط به نوعی ادامه یافت.

در دوره‌ی اولیه‌ی اسلامی خاطره‌های تعاملات میان ایران و هند در اشعار شاعران فارسی‌گوی دیده می‌شود. مثلا بت چین یا چیزهایی که یادگار سنت بودایی است که در نواحی شرقی ایران از زمان آشوب‌ها تا دوران ظهور اسلام وجود داشته و بوداییان معابدی داشته‌اند. تاثیرات عرفانی، دینی و فلسفی نیز وجود داشته است که در روایت‌های عرفانی می‌بینیم.

وقتی مغول‌ها به سرزمین‌های اسلامی حمله می‌کنند به مدت پنج دهه یا شش دهه نواحی غربی اسلام در آشوب مغول بوده است. در آن ایام بسیاری از نواحی هند از حمله‌ی مغولان در امان مانده بوده و یکی از آنها هم سلطنت دهلی بود. ایلتتمش (پادشاه دهلی) در قرن هفتم مأمنی را برای علما می‌سازد و علمای مسلمان از ایران وارد هند می‌شوند و احیای علوم دین غزالی در همان عصر برای اولین بار به از زبان عربی به فارسی ترجمه می‌شود. این خیلی جالب است که در هند در لاهور و دهلی این ترجمه صورت می‌گیرد و این اثر از عربی به فارسی برگردانده می شود.

در عهد گورکانیان به‌خصوص در زمان پادشاهی اکبر (سومین سلطان گورکانی) شاهد اوج تعاملات هستیم. دکتر مجتبایی کتابی درباره‌ی پیوندهای فرهنگی ایران و هند نوشته است که در فصلی از آن کتاب آثار زبان سنسکریت را که به زبان فارسی ترجمه شده، ذکر کرده‌اند؛ تقریبا ۴۵ اثر را نام‌ برده‌اند. البته در نظر بگیرید که در آن زمان (۴۶ سال پیش) پیدا کردن نسخه‌های خطی چه اندازه دشوار بوده است. در آن زمان این آثار با حمایت گورکانیان از زبان سنسکریت به زبان فارسی ترجمه می‌شده است. این در واقع همان پل ادبی است که ما امروز از آن سخن می‌گوییم.

ابوالفضل علامی در مقدمه‌ی ترجمه‌ی مهابهاراتا می‌گوید که پادشان سلطان اکبر برای این‌که این تفرقه از بین برود و بتواند هندوها و مسلمانان را به هم نزدیک بکند از این ترجمه‌ها حمایت می‌کند. این ترجمه‌ها را هم عمدتا برهمنان و پاندیت‌های هندو کمک می‌کردند و آثار دینی و ادبی خودشان را به زبان فارسی ترجمه می‌کردند. این همدلی میان این دو ملت و دو دین در حدی زیاد بوده است که شاهزاده داراشکوه وقتی ترجمه‌ی اوپانیشادها را سرپرستی می‌کند و آن را سرّ اکبر نام می‌برد و در اوپانیشادها در واقع معارفی را در نظر می‌گیرد که شمه‌هایی الوهی در میان آنها پیدا می‌شود و حتی می‌گوید وداها جنبه‌های الهی دارند.

گروه‌هایی هم در آن زمان دلواپس و نگران بودند که انحرافاتی صورت گیرد. اشخاصی مثل شیخ احمد سرهندی یا عبدالحق محدث دهلوی به نوعی مخالف این تعاملات بودند و این را نوعی انحراف علمایی در نظر می‌گرفتند که از روش هندوها تقلید می‌کنند. این مخالفت‌ها خودش نشان می‌دهد که این جریان تا چه اندازه قوی بوده است.

محمد غوث گوالیاری بحر الحیات را که متنی سنسکریت بوده است به فارسی ترجمه می‌کند.  این جالب است که این متن سنسکریت را عارفی مسلمان ترجمه می‌کند و آموزه‌های یوگایی را در لباسی اسلامی عرضه می‌کند و پیوندهایی میان اسلام و دین هندویی و مکتب یوگایی برقرار می‌کند و تاکید می‌کند که هرچند زبان زبان دیگری است این ذکرها همان اسراری را بیان می‌کنند که در میان عرفای اسلامی نیز هست.

هندیان پیشرو در نگارش فرهنگ ایران

احسان‌الله شکراللهی

پیش از اینکه به هند بروم، خدمت دکتر مجتبایی رسیدم و آموزه‌هایی اندوختم و رهنمودهایی گرفتم. با پنجاه نفر دیگر هم صحبت کردم و پیش از سفر رساله‌ای نوشتم با عنوان «رساله‌ی پیش از سفر». هنگامی که از هند برگشتم، خیلی‌ها انتظار داشتند که رساله‌ی پس از سفر را بنویسم. رساله‌ی پیش از سفر من پنجاه صفحه شد و طبیعتا رساله‌ی پس از سفرم بایستی خیلی مفصل‌تر باشد. ولی هنوز موفق نشدم بنویسم. می‌گویند کسی که یک هفته هند برود، می‌تواند یک‌سال درباره‌ی هند صحبت بکند. کسی که یک سال هند باشد شاید یک روز هم نتواند صحبت بکند، کسی که پنج سال هند باشد، اصلا نمی‌تواند راجع به این همه دیدنی و گفتنی صحبت کند.

بین ایران و هند پل های ادبی فراوانی وجود دارد. من خواستم این پل‌های فرهنگی را پیش خودم خلاصه بکنم و در حد ذکر نام به کتاب ارزشمند جناب مجتبایی «بنگاله در قند پارسی» مراجعه کردم و فقط مقالات آن را دسته‌بندی کردم و این شش پل فرهنگی به نظرم رسید: یکی رابطه‌ی زبان شناختی میان زبان فارسی و زبان‌های هندی، عناصر مشترک داستانی میان داستان‌های فارسی و داستان‌های هندی، گونه‌شناسی فارسی رایج در هند از منظر دستور زبان، واژه‌شناسی و اصطلاح‌شناسی، چهره‌های شاخص فارسی‌سرای هند، چهره‌های شاخص متاثر از متون ادب فارسی در هند مثل تاگور، ترجمه‌های آثار فارسی به هندی و هندی به فارسی، افسانه‌ها و اسطوره‌های مشترک. قطعا پل‌های ادبی و فرهنگی دیگری را می‌توان رصد کرد. اما یکی از این مسیرها همین بحث زبان‌شناسی و واژه‌شناسی است که از دیرباز در هند به زبان فارسی پرداخته شده است و اگر بخواهیم چهار خدمت بزرگ هندیان را به زبان فارسی برشماریم و چهار کاری را بیان کنیم که نخستین بار در هند برای زبان فارسی انجام شد یا اگر نه نخستین بار بلکه به صورت عمیق و فراگیرتر در هند ابتدا صورت گرفته است، باید ابتدا به دستور نویسی اشاره کنیم.

همان‌طور که اشاره شد ابتدا دستور زبان هر زبانی را دیگر گویشوران نوشته‌اند. اگر دستور زبان عرب‌ها را ما نوشته‌ایم، دستور زبان ما را بیشتر هندیان نوشته‌اند. در حوزه‌ی تذکره‌نویسی زبان فارسی هم باز هندیان پیشگام بودند و پیشرو و بسیار پرکار. در زمینه‌ی دیوان‌پردازی و نقد ادبی نیز باید گفت که طلیعه‌های نقد ادبی زبان فارسی را می‌توان در هند جست‌وجو کرد. اگرچه مقوله‌ی نقد ادبی در حاشیه‌ی نسخه‌های خطی همیشه بوده است، به صورت متون مستقل در هند پررنگ بوده است. کار دیگری که هندی‌ها برای زبان فارسی انجام داده‌اند فرهنگ‌نویسی بود. فرهنگ‌های تک‌زبانه‌ی بسیار نوشته شده است. هندی‌ها به فرهنگ‌های دو زبانه نیز پرداخته‌اند که فرهنگ‌های فارسی به اردو، عربی و انگلیسی در هند نوشته شده است. شروع فرهنگ‌های چندزبانه احتمالا با خزانه اللغات بوده است که نواب شاه جهان بیگم آن را به سه زبان فارسی، هندی و سانسکریت تنظیم کرده است و همچنین تثلیث اللغات که باز به فارسی، هندی، اردو و انگلیسی است و دو مولف چرنجی لعل و بنسی دهر) دارد. اما بعد از ماجراهایی که بعد از دوران استعمار بر زبان فارسی گذشت، زبان فارسی از آن سکه و رونق سابق افتاد اما هنوز و همچنان زبان فارسی در هند از هر کجای دیگر در دنیا (غیر از کشورهای فارسی زبان) رونق بیشتری دارد. دکتر شاه‌نواز شاه اشاره کرد که فقط سی دانشکده ذیل دانشگاه کشمیر مشغول تدریس زبان فارسی‌اند. یکی از پژوهش‌های من در هند این است که همه‌ی گروه‌های آموزش زبان فارسی را رصد بکنم. به ما می‌گفتند حدود پنجاه تا هفتاد دانشگاه زبان فارسی را تدریس می‌کنند. منتها من توانستم ۱۴۰ گروه زبان و ادبیات فارسی (۲۸۰ استاد و ۷۲۰۰ دانشجو) را با مشخصات کامل احصا کنم. در جدول من بیست دانشگاه از آن دانشگاه‌های سی‌گانه‌ای که شاه‌نواز شاه به آنها اشاره کرده‌اند، وارد شده است و این یعنی عدد ۱۴۰ می‌تواند تا حدود ۱۶۰ و ۱۷۰ ادامه پیدا کند، اگر آن پژوهش ادامه‌دار شود. طبیعتا در چنین فضایی همچنان به زبان فارسی پرداخته می‌شود. همه‌ی این استادان برای ارتقای شغلی کارهای پژوهشی انجام می‌دهند یا از سر عشق و علاقه و دلسوزی برای این زبان که امروزه یکی از زبان‌های کلاسیک هندیان محسوب می‌شود. اگر تا سال ۲۰۲۰ این زبان به شکل زبانی خارجی نگریسته می‌شد، خوشبختانه با تصویب مجلس هند، زبان فارسی امروز یکی از زبان‌های کلاسیک هند تلقی می‌شود و طبیعتا به آن بها داده می‌شود و طبیعتا ما نیز باید آن بها را بپردازیم.

حدود سی سال پیش رایزنی فرهنگی ایران و مرکز تحقیقات زبان فارسی بنایی را گذاشتند و فرهنگی را منتشر کردند به نام فرهنگ چهار زبانه‌ی آریان. اسم این فرهنگ از قومیت مشترک ما و هندی‌ها گرفته شده است: آریایی. مدخل‌های این فرهنگ به زبان فارسی است و به ترتیب حروف الفبایی به سه زبان دیگر ترجمه شده است: هندی، اردو و انگلیسی. همچنین دو شیوه‌ی تلفظ آن آوانگاری شده است: یکی زبان فارسی و دیگری به زبان انگلیسی. همچین شاهدمثال‌هایی ارائه شده است.

از ویژگی‌های این فرهنگ باید بگویم که سعی شده به جنبه‌ها و اصول فرهنگ‌نگاری نوین توجه شود و آوانگاری، شاهدمثال، اهمیت دادن به مقوله‌ی ریشه شناسی، دستور زبان، ذکر منبع یا منابع و در مجموع توجه به پیکره‌ی زبانی در روند گزینش واژه‌ها لحاظ شود. در این فرهنگ به چند فرهنگ اصلی اتکا شده است، مخصوصا فرهنگ معین که پایه‌ی اصلی انتخاب واژگان است. منتها پیکره‌ی متون مورد استفاده در هند نیز مد نظر بوده و سعی کردند از فارسی دخیل در زبان‌های هندی نیز استفاده بکنند و آن واژه‌ها را در این فرهنگ بیاورند. برای اینکه توجه مخاطب را به این مساله جلب بکنم که تا چه اندازه زبان فارسی امروز در هند جریان دارد، نمونه‌هایی از واژگانی را برای‌تان می‌گویم که از اسامی فیلم‌های بالیوود گرفتیم. چند کتاب و مقاله را دیدم که واژگان فارسی دخیل در زبان‌های هندی، اردو، کشمیری و پنجابی را درآورده‌اند. اما من می‌خواستم بدانم که امروزه در زبان عامه‌ی مردم و زبان مورد فاهمه‌ی همه‌ی جمعیت یک‌و‌نیم میلیاردی هند چه کلمات فارسی‌ای جریان دارد. یکی از همکارانم را مامور کردم و او از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۰ واژگان فارسی را در اسامی فیلم‌های بالیوود بیرون کشید.  به برخی از این واژگان که با حرف پ آغاز می‌شود توجه کنید: پیش، پیشانی، پیشکار، پیشه، پیشه‌ور، پیغام، پیغمبر، پیمانه، پیمایش، پیوند، پناه‌گزین، پنجره، پنجه، پنکه، پنگوئن، پنیر، پوشا، پوشیده، پیاز، پیاله، پیانو، پیچیده معامله، پیدا، پیداوار، پیدایش، پیروکار، پروانه، پرورش، پرهیز، پسته، پل، پلنگ (تختخواب)، پناه، پاکباز، پاکدامنی، پاکی و… البته در این میان برخی واژه‌های مشترک میان فرهنگ‌های ایران و جهان نیز هست. اما بسیاری از واژگان فارسی که در هند کاربرد دارد ما در فارسی افغانی و چه بسا در تاجیکی استفاده نمی‌کنیم، بنابراین زبان یا واژگان فارسی رایج در هند خودشان یک مقوله‌اند.

ظرف این سی سال به طور متوسط هر سال یک مجلد از این فرهنگ چاپ شد. به دلیل صعوبت کار. در نظر بگیرید از این پیکره‌ی عظیم واژگانی باید مواردی را انتخاب بکنند، در ادامه این‌ها را با دقت صاحب‌نظران موضوعی در دیگر زبان‌ها (هندی، اردو و انگلیسی) ترجمه کنند و شاهدمثال بیاورند و در چهار خط مختلف در یک متن بیاورند. در تمام هند شاید دو سه نفر باشند که بتوانند با چهار خط تایپ کنند و یکی از آنها مرحوم اکبر بود که با فرهنگ آریان همکاری می‌کرد و به‌تازگی درگذشتند.

نمی‌توانم بدون نام بردن از بنیان‌گذاران فرهنگ آریان این سخنرانی را به پایان ببرم: محمدباقر کریمیان، دکتر رضا مصطفوی سبزواری، شادروانان دکتر ساتیانا جاوا، پروفسور شاستری، پروفسور مجیب رضوی، دکتر محمد مرسلین، دکتر یونس جعفری، دکتر چاندرا شیکهر که امروز باسابقه‌ترین فرد و مدیر گروه مولفان است. هربنای خیری تا زمانی که پابرجاست حکایت از عزم و اراده و شخصیت و هنر و ذوق و سلیقه‌ی بانیان آن دارد. با شمیم امیدی که از این فرهنگ به مشام می‌رسد، آرزو می‌کنم همزمان با اتمام تدوین همه‌ی حروف این فرهنگ و انتشار دوره‌ی کامل آن شاهد رونق دوباره‌ی زبان فارسی در شبه‌قاره و هم‌فهمی بیشتر در میان گویشوران زبان‌های رایج مندرج در آن باشیم. با امید زنده شدن دورانی که معلمان مدارس هند مشتاقانه نغمه سر دهند: چون درس می‌دهیم گلستان و بوستان/ بلبل کشد به صحن چمن انتظارمان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  مخاطرات اندیشه‌ی یک فیلسوف

گفت‌وگو با البرز حیدرپور

  آن چیزی که ما را از مردن باز‌می‌دارد

یادی از فردریک جیمسون

  سنگ نیلی

شعری از برنده‌ی نوبل ادبیات

  هرچه از عمر انسان بگذرد باید لذت عمیق‌تری ببرد

اکهارت، مانند مولوی و عین‌القضات در فرهنگ ما و بسیاری از عارفان در فرهنگهای دیگر، معتقد است که اخلاقی زیستن یعنی فراموشی خود و تنها اندیشیدن به دیگران.

  داستانی درباره‌ی اهمیت آزادی و اخلاق تصمیم‌گیری

نگاهی به کتاب «۲۰۶۵ تناقض در انتخاب»