img
img
img
img
img
تنگنا

در لحظات بحرانی، انسان واقعاً کیست؟

علیرضا مجیدی

یک پزشک:

بیوگرافی نویسنده و جایگاه ادبی او

لیانید نیکولایِویچ آندری‌یِف (Leonid Andreyev)، نویسنده و نمایشنامه‌نویس روس، در سال ۱۸۷۱ در شهر اوریول به دنیا آمد و در سال ۱۹۱۹ در فنلاند چشم از جهان فروبست. او یکی از درخشان‌ترین چهره‌های ادبیات روسیه در دوران گذار از قرن نوزدهم به بیستم بود. آندری‌یف تحصیلات حقوق را در دانشگاه مسکو به پایان رساند، اما خیلی زود متوجه شد که دغدغه‌هایش درون مرزهای کلمات معنا پیدا می‌کند. در ابتدا با روزنامه‌نگاری آغاز کرد، اما شهرتش را مدیون داستان‌های کوتاه تاریک، عمیق و روان‌شناختی‌اش شد. او اغلب با نویسندگانی چون داستایفسکی، تولستوی و چخوف مقایسه می‌شود، اما سبک او بیش از همه به فضای اگزیستانسیالیسم و روان‌شناسی نوین شباهت دارد. آثارش با مفاهیم سنگینی مانند ترس، گناه، مرگ، و فروپاشی هویت فردی آمیخته‌اند. آندری‌یف نه‌فقط نویسنده‌ای تأثیرگذار، بلکه صدایی منحصر به‌فرد در ادبیات روسیه است که نگاهش به انسان، ترکیبی از شفقت و اضطراب است.

او را می‌توان به‌نوعی حلقه‌ی گمشده بین داستایفسکی و نویسندگان مدرن قرن بیستم دانست. نثر آندری‌یف شفاف، اما حامل بار سنگینی از احساسات است؛ زبانی که با سادگی آغاز می‌شود و به‌تدریج در ژرفای ذهن شخصیت‌ها غرق می‌شود. از نظر تکنیک‌های روایی، او جسارت زیادی در استفاده از تک‌گویی درونی، توصیف جزئیات روانی و ایجاد فضاهای کابوس‌وار داشت. با آن‌که در زمان زندگی‌اش بسیار محبوب بود، اما پس از انقلاب روسیه و تغییر فضای سیاسی، بسیاری از آثارش در حاشیه قرار گرفتند. در سال‌های اخیر، با بازگشت علاقه جهانی به ادبیات روان‌شناختی، آثار آندری‌یف دوباره مورد توجه قرار گرفته‌اند. منتقدان غربی از او به‌عنوان یکی از پیش‌گامان «ادبیات تاریک» یاد می‌کنند، که روان آدمی را در لبه‌های مرگ و جنون کاوش می‌کند. جایگاه آندری‌یف در ادبیات، نه فقط در نقش داستان‌نویس، بلکه به‌عنوان فیلسوفی پنهان در لباس ادیب، تثبیت شده است.

خلاصه داستان «تنگنا» – A Dilemma

داستان «تنگنا» روایتی است از مردی تحصیل‌کرده و باهوش که درگیر یک بحران اخلاقی و روانی می‌شود؛ بحرانی که نه فقط زندگی یک انسان، بلکه مفهوم «وجدان» را در برابرش قرار می‌دهد. مردی بی‌گناه به اتهام قتلی که قهرمان داستان مرتکب شده، در آستانه‌ی اعدام است. قهرمان داستان – که نامش مشخص نیست – به خوبی می‌داند که تنها راه نجات جان آن مرد، اعتراف خودش به جرم است. او میان منطق و وجدان گرفتار شده است؛ از یک سو ترس از مرگ، و از سوی دیگر صدای بی‌رحم حقیقت که در گوشش فریاد می‌زند. لحظه به لحظه، او خود را در یک بازی ذهنی و درونی می‌بیند که به‌اندازه‌ی شکنجه جسمی دردناک است.

نویسنده ما را با ذهنیت شخصیت اصلی همراه می‌کند؛ ذهنیتی پر از توجیه، ترس، امید، و گاهی تظاهر به اخلاق. در پایان داستان، قهرمان سرانجام تصمیم می‌گیرد که به اداره‌ی پلیس برود، اما نه با قاطعیت، بلکه با نوعی بی‌ارادگی تراژیک؛ انگار که تصمیم، بیش از آن‌که از شجاعت برآید، از ناتوانی در تحمل فشار درونی سرچشمه گرفته باشد. داستان نه با قهرمانی که نجات‌بخش است، بلکه با انسانی معمولی به پایان می‌رسد که میان دو حقیقت تلخ، بالاخره یکی را انتخاب می‌کند. انتخابی که شاید خیلی دیر باشد.

نقد و تحلیل مفهومی و استعاری رمان

«تنگنا» بیش از آن‌که داستانی درباره جرم و مکافات باشد، حدیثی است از آزمایش وجدان انسان در جهان بی‌رحم واقعیت. آندری‌یف در این داستان، به‌جای استفاده از حادثه‌های بیرونی، میدان نبرد را به درون ذهن شخصیت اصلی می‌کشاند. شخصیت اصلی استعاره‌ای از انسان مدرن است: موجودی که عقل دارد، ولی از احساس گناه نمی‌گریزد؛ موجودی که در جهانی بی‌عدالت، باید عدالتی درونی برای خود بسازد.

فضای داستان، به‌شدت مینیمالیستی و در عین حال فشرده است؛ ما هیچ نامی نمی‌دانیم، هیچ توصیف ظاهری‌ای نداریم، اما ذهن شخصیت با جزئیات روان‌کاوانه تشریح شده است. این «ناشناس بودن» هم‌زمان دو هدف دارد: هم شخصیت را به هر انسانی تعمیم می‌دهد، و هم به خواننده اجازه می‌دهد خودش را جای آن بگذارد. استعاره‌ی اصلی داستان، «تنگنا» یا «دو راهی» است: جایی که نه می‌توان رفت و نه بازگشت؛ جایی که تصمیم، نه در بیرون، بلکه در اعماق وجود ما گرفته می‌شود.

از نگاه مفهومی، داستان بازتاب بحران معنوی قرن بیستم است. در جهانی که خدا خاموش است و حقیقت مبهم، مسئولیت اخلاقی انسان تنها امید باقی‌مانده برای معناست. قهرمان داستان، پیش از آن‌که از سوی قانون مجازات شود، از سوی وجدانش شکنجه می‌شود. و این شکنجه، گاهی از مرگ نیز دردناک‌تر است.

دو اثر مهم دیگر از لیانید آندری‌یف

۱. هفت نفر که اعدام شدند

(The Seven Who Were Hanged – ۱۹۰۸)

این داستان بلند یا رمانک، یکی از تأثیرگذارترین و تکان‌دهنده‌ترین نوشته‌های آندری‌یف به شمار می‌رود. ماجرا حول‌وحوش هفت زندانی می‌گردد که به دلایل مختلف – از قتل و سرقت تا اقدامات سیاسی – به اعدام محکوم شده‌اند. هرکدام از آن‌ها گذشته‌ای متفاوت، شخصیت‌هایی یکتا، و واکنشی منحصر به فرد نسبت به مرگ دارند. اما آنچه داستان را برجسته می‌کند، برخورد فلسفی با مرگ و آزادی انسانی در لحظات پایانی زندگی‌ست.

آندری‌یف با نبوغی خارق‌العاده، وارد ذهن هر کدام از این افراد می‌شود؛ از انقلابی خونسرد گرفته تا دزدی ترسو، از زن جوان و بی‌تجربه تا پیرمردی شکست‌خورده. داستان نه در لحظه‌ی اعدام، بلکه در مسیر تدریجی آن می‌درخشد؛ همان روزهایی که انسان، با علم به پایان قطعی، باید هنوز “زندگی” کند. یکی از برجسته‌ترین استعاره‌های این اثر، مفهوم مرگ به‌مثابه آینه‌ای‌ست که حقیقت انسان را برهنه می‌سازد. در این اثر، «اعدام» دیگر صرفاً یک مجازات نیست، بلکه فرصتی‌ست برای درک خویشتن و مرز میان ترس و ایمان.

جایگاه ادبی این اثر در سطحی قرار دارد که منتقدانی همچون تولستوی آن را تحسین کردند و حتی برخی، آن را با آثار داستایفسکی مقایسه کرده‌اند. «هفت نفر…» نماینده‌ی دوران بلوغ فکری آندری‌یف است؛ جایی که دیدگاه اگزیستانسیالیستی، شکل واضح‌تری به خود می‌گیرد و هم‌زمان عمق روان‌شناختی شخصیت‌ها به اوج می‌رسد.

۲. اندیشه

(Thought – ۱۹۰۲)

«اندیشه» اثری کوتاه اما بسیار فلسفی است که به‌وضوح علاقه آندری‌یف به پرسش‌های متافیزیکی را نمایان می‌سازد. داستان درباره‌ی مردی‌ست که با خود عهد می‌بندد فقط با قدرت اندیشه‌اش یک نفر را به قتل برساند. او قصد ندارد کاری بکند، فقط فکر می‌کند – و از همین فکر، هیولایی متولد می‌شود که آرام‌آرام واقعیت را می‌بلعد.

شخصیت اصلی، انسانی است در مرز جنون و روشن‌بینی؛ در حالتی بین خدای درون و شیطان ذهن. او قدرت ذهن را نه فقط در خلق، بلکه در نابودی می‌بیند. آندری‌یف این‌جا پا را فراتر از اخلاق معمولی می‌گذارد و ما را با این سؤال رها می‌کند: اگر فکر بتواند بکشد، آیا هنوز هم مسئولیت فقط با عمل است؟

در «اندیشه»، استعاره‌ی اصلی، ذهن به‌مثابه میدان نبرد میان اراده و رهایی‌ست. قهرمان داستان حتی از قدرت خود وحشت می‌کند و به‌نوعی قربانی قدرتی می‌شود که خودش ساخته است. این داستان در زمان خودش بحث‌برانگیز بود، چون به‌شکلی هشدارآمیز نشان می‌داد که تفکر، اگر کنترل نشود، می‌تواند ابزار تباهی شود.

جایگاه ادبی این اثر بیشتر در جنبه‌های فلسفی‌اش است: پلی بین روان‌شناسی پیشا-فرویدی و ادبیات سوررئالیستی قرن بیستم. از نظر ساختار، شباهت‌هایی با آثار کافکا و حتی سارتر دارد، هرچند آندری‌یف پیش‌تر از آن‌ها چنین مفاهیمی را مطرح کرده بود.


در یک نگاه کلی، آندری‌یف نویسنده‌ای‌ست که از سطح حادثه‌ها به عمق جان انسان سفر می‌کند. او در هر داستان، دریچه‌ای به تاریکی باز می‌کند، اما این تاریکی نه برای ناامیدی، بلکه برای کشف روشنایی‌های پنهان در ذات بشر است. از «تنگنا» تا «اندیشه» و «هفت نفر…»، او مدام این پرسش را در ذهن خواننده حک می‌کند: در لحظات بحرانی، انسان واقعاً کیست؟

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  در لحظات بحرانی، انسان واقعاً کیست؟

او را می‌توان به‌نوعی حلقه‌ی گمشده بین داستایفسکی و نویسندگان مدرن قرن بیستم دانست.

  رمانی قدرتمند

داستان دست‌نوشته «حیوانات شب‌رو» داستان یک جنایت وحشتناک است.

  آخرین بازی

این اثر گزارشی سوزناک و دقیق درباره‌ی یک مسابقه‌ی گو در سال ۱۹۳۸ هست که در آن به زندگی استادی در این بازی می‌پردازد.

  زنی که هر سال در اوت خودش را دوباره می‌دید

پسر مارکز در مقدمه‌ی کتاب به‌خوبی اشاره می‌کند که خلق این اثر، مسابقه‌ای‌ست میان کمال‌گرایی هنرمند و محو شدن قوای ذهنی‌اش.

  نسخه‌ای از آینده‌ی انسان

کتاب «ماشین زمان» رمانی درباره‌ی اصلاحات اجتماعی در بریتانیا است، و به‌خصوص، درباره‌ی قدرت ویرانگرِ شکاف میان طبقات اجتماعی در آن.