img
img
img
img
img

افسردگی در رمان‌ها

ایران کتاب: افسردگی، به میزان‌های متغیر در افراد بروز می‌کند. حالت خفیف آن، که اغلبِ ما گاه‌به‌گاه به آن دچار می‌شویم، همان روزها یا دوره‌هایی است که در آن احساس می‌کنیم هیچ چیز در مسیر درست پیش نمی‌رود، هیچ دوستی نداریم و انگار در وضعیتی از ناامیدی و استیصال گیر افتاده‌ایم.

اما افراد در حالت‌های حاد افسردگی، سایهٔ سیاه سنگینی را تجربه می‌کنند که بدون هشدار و اخطار قبلی و بدون دلیلی مشخص، بر ذهن آن‌ها چیرگی می‌یابد و راه خروج از این وضعیت نیز انگار در پشت همان سایه مدفون می‌شود. این حالت، «افسردگی بالینی» است: گونه‌ای حاد از بیماری روان‌شناختی که درمان آن سخت صورت می‌پذیرد و علائم آن نیز ممکن است دوباره بروز کند. 

فرد در این وضعیت، احساس می‌کند که نمی‌تواند از فعالیت‌ها و سرگرمی‌های بزرگ و کوچکِ حاضر در زندگی سایر افراد—مانند کتاب خواندن—لذت ببرد و وضعیت خود را بهبود ببخشد. تجربهٔ خواندن یک رمان، به عنوان نمونه، حتی ممکن است باعث شود فرد احساسی بدتر از گذشته داشته باشد: احساس عذاب وجدان به خاطر ناتوانی در لذت بردن از یک داستان ساده، و آشفتگی از هر چیزی که ممکن است به شکلی ساده‌لوحانه، خوش‌بینانه به نظر برسد. 

این گفته ممکن است در ابتدا برخلاف شواهد و تجربیات فرد جلوه کند، اما خواندن رمانی که چنین شرایطی را به شکلی واقع‌گرایانه و باورپذیر به تصویر می کشد—با شخصیت‌هایی که در حال تجربهٔ وضعیتی مشابه هستند یا نگرشی کاملاً بدبینانه و تاریک نسبت به جهان پیرامون دارند—در بسیاری از مواقع می‌تواند یاری‌رسان باشد و ما را تشویق کند که با سخت‌گیریِ کمتری با احساسات خودمان مواجه شویم؛ رمانی که می‌تواند ما را در تاریک‌ترین گوشه و کنارهای ذهن‌مان همراهی کند و به واسطهٔ توصیف و تشریح آن وضعیت، این درک را در ما به وجود آورد که انسان‌های دیگری نیز دقیقاً همین احساسات را تجربه کرده‌اند و ما، گذشته از همه چیز، نه آن‌قدر با دیگران متفاوت هستیم و نه به شکل دردآوری تنها.

تعداد بسیار زیادی از نویسندگان، در طول زندگی خود با افسردگی مواجه بوده‌اند. برخی پژوهشگران اعتقاد دارند شخصیت‌های خلاق، آسیب‌پذیریِ بیشتری در مقابل افسردگی دارند و برخی دیگر نیز بیان می‌کنند که نوشتن دربارهٔ بیماریِ خود، احساسی از «کاتارسیس» یا «روان‌پالایی» را در فرد به وجود می‌آورد.

رمان‌نویس آمریکایی، «ریچارد یِیتس»، در حالتی از «افسردگی کاتاتونیک» ساعت‌ها به دیوار روبه‌روی خود خیره می‌ماند. «ارنست همینگوی» نیز به شکلی فزاینده از دوره‌های افسردگی در رنج بود و به سوءمصرف الکل روی آورده بود. این دسته از نویسندگان—از جمله «ویرجینیا وولف» و «سیلویا پلات»—نبردهایی همیشگی را با این سایهٔ سیاه سنگین تجربه کردند اما همچنین، موهبت‌هایی گرانبها را از دل این نبردها با خود به همراه آوردند.

این موهبت ها—رمان هایی دربارهٔ تجربهٔ بیماری‌های روان‌شناختی—وجود دارند تا سایر انسان‌ها بتوانند از آن‌ها بهره ببرند، و شاید، به میزانی اندک از رنج و استیصال خود بکاهند. در این مطلب، به برخی از رمان‌هایی می‌پردازیم که به شکلی تأثیرگذار و واقع‌گرایانه، تجربهٔ انسان در مواجهه با افسردگی را به تصویر کشیده‌اند.

کتاب «حباب شیشه» اثر «سیلویا پلات»

طرفداران رمان‌های کلاسیک، به خوبی با این داستان از «سیلویا پلات» آشنایی دارند. «استر گرین‌وود» زنی جوان، باهوش و موفق است که با وجود همهٔ این ویژگی‌ها، در میانهٔ یک فروپاشی روانی حاد قرار می‌گیرد. کتاب «حباب شیشه» نه تنها به خاطر مؤلفه‌های ادبی و نثر جذاب خود، بلکه به خاطر درگیری شخصی «پلات» با افسردگی و توانایی شگفت‌انگیز او در تصویر کردنِ احساسات و افکار افراد دچار به این وضعیت، به جایگاهی ویژه در ادبیات جهان دست یافته است. «سیلویا پلات» درنهایت در سال ۱۹۶۳ به زندگی خود پایان داد.

کتاب «مزایای منزوی بودن» اثر «استیون چباسکی»

این کتاب که در مدتی کوتاه مخاطبین بسیار زیادی پیدا کرد، کاوشی قدرتمند و تأثیرگذار در مفاهیم «بلوغ» و «سلامت روان» است. «چارلی» که همچنان با اندوهِ ناشی از خودکشی دوستش روبه‌رو است، تلاش می‌کند تا جای خود را در میان دوستان جدیدش پیدا کند و از آسیب‌های روان‌شناختی گذشته رهایی یابد. این رمان محبوب برای مخاطبین نوجوان، در سال ۲۰۱۲ به یک فیلم اقتباسی موفق نیز تبدیل شد.

کتاب «این داستان یک جورهایی بامزه‌ست» اثر «ند ویزینی»

افرادی که فشارهای گهگاه بیش از اندازه برای رسیدن به موفقیت را تجربه کرده‌اند، ارتباطی عمیق را با کاراکتر «کرِگ» در این رمان نوجوان احساس خواهند کرد. «کرِگ» پس از راهیابی به دبیرستانی سطح بالا، درمی یابد که رقابتِ همیشگی با هم‌سالانش دیگر برایش قابل تحمل نیست و پس از مدتی، به سوءمصرف مواد مخدر روی می‌آورد و دچار افسردگی می‌شود. اما دست سرنوشت، او را راهی یک بیمارستان روانپزشکی می‌کند و این شخصیت در آنجا، با احتمال وجود نگرشی متفاوت به زندگی خود مواجه می‌شود.

کتاب «سیزده دلیل برای این که» اثر «جی اشر»

بسیاری از افراد به واسطهٔ سریال اقتباسی «سیزده دلیل برای این که» با این داستان تکان‌دهنده از «جی اشر» آشنایی دارند، اما خود کتاب نیز بدون تردید شایستگی توجه مخاطبین را دارد. طرح داستانی این رمان، عجیب و فراموش‌نشدنی است: «کلِی» دو هفته پس از این که همکلاسی‌اش، «هانا،» دست به خودکشی می زند، درمی یابد که «هانا» تعدادی از نوارهای کاست را برای او باقی گذاشته که در آن‌ها، دلیل خودکشی‌اش را توضیح داده است. 

کتاب «در جست و جوی آلاسکا» اثر «جان گرین»

طرفداران «جان گرین»—خالق کتاب «نحسی ستاره های بخت ما»—نباید این رمان را از دست بدهند؛ اثری که «جایزه مایکل ال. پرینتز» را در سال ۲۰۰۶ از آن خود کرد. وقتی «مایلز» خانه را ترک می‌کند تا به مدرسه‌ای شبانه‌روزی در «آلاباما» برود، با گروهی از دوستان جدید آشنا می‌شود که در میان آن‌ها، دختری باهوش و جذاب به نام «آلاسکا» نیز حضور دارد. اما «مایلز» و دوستانش در طول این یک سال، باید با تجارب سخت و دردناکی روبه‌رو شوند.

کتاب «دفترچه بارقه‌های امید» اثر «متیو کوئیک»

این رمان به‌یادماندنی از «متیو کوئیک» که در سال ۲۰۰۸ انتشار یافت، در سال ۲۰۱۲ به فیلمی اقتباسی تبدیل شد که جایزه «اسکار» را از آن خود کرد. مردی به نام «پَت» که درگیر اختلالی مربوط به سلامت روان است، تلاش می‌کند تا با جدایی از همسر سابقش کنار آید. اما وقتی «پت» با زنی جوان آشنا می‌شود که او را مجاب می‌کند در یک رقابت رقص با او همراه شود، تغییری غیرمنتظره در زندگی «پت» پدید می‌آید.

کتاب «ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد» اثر «پائولو کوئیلو»

«پائولو کوئیلو» که بیش از هر چیز به خاطر خلق کتاب «کیمیاگر» شناخته می‌شود، با داستان «ورونیکا» نیز توانست بر مخاطبین بسیار زیادی تأثیرگذار باشد. «ورونیکا» پس از بستری شدن در بیمارستان، درمی یابد که تلاشش برای خودکشی باعث شده است فقط چند روز دیگر زمان برای زنده ماندن داشته باشد. آیا این محکومیت به مرگ باعث می‌شود او نگاهی تازه به زندگی‌اش داشته باشد؟ 

کتاب «قلب من و دیگر سیاهچاله‌ها» اثر «جاسمین وارگا»

«اِیزل» از زمانی که پدرش سال‌ها پیش مرتکب جنایتی بی‌رحمانه شد، دیگر به زندگی علاقه‌ای نداشته است. او روزی در یک وبسایت، یک «شریک برای خودکشی» پیدا می‌کند: مردی جوان به نام «رومن» که گذشتهٔ دردناکِ مختص به خودش را دارد. اما همزمان با این که این دو شخصیت به یکدیگر نزدیک‌تر می‌شوند، «اِیزل» به تدریج تردیدهایی را در مورد قراری که با «رومن» گذاشته است، در قلب خود احساس می‌کند.

کتاب «خانم دَلُوِی» اثر «ویرجینیا وولف»

این رمان از «وولف» که اولین بار در سال ۱۹۲۵ انتشار یافت، به دلایلی آشکار، یک اثر کلاسیک در نظر گرفته می‌شود. کتاب، داستان به‌ظاهر سادهٔ «خانم دَلُوِی» را روایت می‌کند که در حال آماده شدن برای برگزاری یک مهمانی است. او اما در همین حال، افکاری را دربارهٔ سرنوشت خود و معنای زندگی تجربه می‌کند. نویسندهٔ آمریکایی، «مایکل کانینگهام»، خالق کتاب «ساعت ها»، در مورد «ویرجینیا وولف» بیان می‌کند: «او رویدادهای بزرگ را در دل اتفاقات روزمره پیدا می‌کرد… رمان به عنوان یک قالب هنری، پس از او دیگر مثل گذشته نبوده است.»

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  اینستاگرام قاتل هوش اجتماعی و فرهنگی کودکان

در غیاب تعاملات سنتی و بازی‌های اجتماعی، کودکان به‌جای آموختن از والدین، معلمان یا همسالان، از اینفلوئنسرهایی تأثیر می‌پذیرند که سبک زندگی پر زرق‌وبرق، رفتارهای مصرف‌گرایانه و ارزش‌های تحریف‌شده را ترویج می‌دهند.

  این جا چه خبر است؟

زن‌کشی یکی از مسائل جدی اجتماعی است که ریشه در عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روانی دارد.

  فلسفه رمان از منظر میلان کوندرا

کوندرا به ما نشان می‌دهد که رمان‌های برجسته، جزئی از پیکره فلسفه هستند. آن‌ها واجد «کد اگزیستانسیال» هستند.

  ایران هرگز تنها نخواهد ماند

تأملی بر آخرین ایران نوشته‌های اسلامی ندوشن به‌مناسبت سومین سالروز درگذشتش

  کثرت‌گرایی فرهنگی خوب است یا بد؟

دنبال‌کردن تعدد فرهنگی، پیچیدگی‌های قومی فراوانی به همراه دارد.