img
img
img
img
img
زنی که از حال رفت

از گذشته تا اکنون

افسانه فرقدانی

نشر افق: قریشی از پرکارترین و پرخواننده‌ترین نویسندگان معاصر است.طنز سیاهش در کنار توجه خاصش به روابط زن و مرد، تعلق خاطرش به فرهنگ و هنر پاپ، و نیم‌نگاهی که به زندگی مهاجران ساکن انگلستان و غرب دارد او را در کانون توجه قرار داده است. هم‌نشینی این داستان‌های انتخاب شده از آثار دههٔ اخیر قریشی به خواننده تصویری گویا از گرایش‌های متنوع او در داستان‌نویسی می‌دهد.

زورآزمایی حنیف قریشی در سینما و نمایش‌نامه، او را به داستان‌هایی تصویرمحور سوق داد و روایت‌هایی ساده که گویا دوربین در آن حرکت می‌کند و زوایای مختلفی از آدم‌های داستان و ماجراهایشان را به خواننده نشان می‌دهد؛ انگار که مخاطب او با سینمای کاغذی طرف است. شاید اگر بگوییم حنیف قریشی فرزند خلف ریموند کارور است، خطا نکرده باشیم؛ داستان‌هایی با روایت‌هایی ساده و بدون پیچیدگی، آپارتمانی، شهروندان شهرهای مدرن، روابط میان آدم‌ها، تنهایی و انزوا در قرن متأخر، ناکامی‌ها، بن‌بست در دیالوگ و عدم اولویت عواطف، همان حال‌وهوای داستان‌های کارور به ذهن تداعی می‌کند. روایت‌هایی اگرچه ساده اما آخرالزمانی از جهان امروز که تلخی آن در لایه‌های پنهان روح و زیستمان ته‌نشین شده.

حنیف قریشی نویسندۀ روزمره‌های به‌ظاهر بی‌اهمیت است، اما در حقیقت ردی عمیق و طولانی در سراسر زندگی آدم‌ها باقی می‌گذارد و تمام جنبه‌های زندگی آن‌ها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.م

مجموعه‌داستان «زنی که از حال رفت» شامل چهار داستان است:

«زنی که از حال رفت»

داستان روابط آدم‌ها از گذشته تا اکنون آن‌هاست و زمان که عنصر مهمی در تغییر شکل مناسبات آدم‌هاست که روند تازه‌ای پیدا می‌کند و اندوه جدیدی به ردِ تلخ خاطرات آن‌ها اضافه می‌کند.

«آقای میلیونر به مهمانی شام می‌آید»

داستانی دربارۀ تقابل تاریخی پول در برابر عشق است که می‌تواند لایه‌های پنهانی آدم‌ها را واکاود و آن‌ها را به آزمون و انتخاب بکشاند.

«ناکجا»

بحران مهاجرت که پدیدۀ قرن جدید است و بی‌شک تعداد زیادی از مردم جهان، به‌ویژۀ کشورهای جهان سوم یعنی جایی که تبار پدری نویسنده به آن می‌رسد و حنیف قریشی از نزدیک با آن ملموس است.

«پرواز شمارۀ ۴۲۳»

داستانی آخرالزمانی که تعلیق را به هواپیمایی معلق در آسمان می‌برد و نویسنده آدم‌هایش در چند قدمی مرگ، روی صندلی‌های هواپیمایی در حال سقوط می‌نشاند.

حنیف قریشی نمایش‌نامه‌نویس، فیلم‌نامه‌نویس، فیلمساز و کارگردان بریتانیایی-پاکستانی در خانواده‌ای ثروتمند با تباری هندی، پنجم دسامبر ۱۹۵۴ در لندن به‌دنیا آمد، کارش را با نمایش‌نامه‌نویسی آغاز کرد و با راه یافتن فیلم «رخت‌شوخانه‌ی زیبای من» به رقابت‌های اسکار، توانست در تئاتر و سینما پس از آن در ادبیات، توجه مخاطبان و منتقدان را به آثارش جلب کند. حنیف قریشی چنان زندگی پرماجرایی داشت، که طی سال‌ها تیتر خبر مطبوعات بود و در میانۀ این هیاهوها، در چند حوزه فعالیت‌هایش را متوقف نکرد. حنیف قریشی نشان شوالیۀ هنر و ادبیات فرانسه و مدال امپراتوری بریتانیا و در سال ۲۰۱۰ جایزۀ معتبر پِن پین‌تر را نیز کسب کرد.

نشر افق با خرید حق انحصاری نشر اثر (کپی‌رایت) ناشر اختصاصی این کتاب در ایران و به زبان فارسی در سراسر جهان است.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  از گذشته تا اکنون

زورآزمایی حنیف قریشی در سینما و نمایش‌نامه، او را به داستان‌هایی تصویرمحور سوق داد و روایت‌هایی ساده که گویا دوربین در آن حرکت می‌کند.

  تنهایی صدا دارد

هر فصل این کتاب مانند پنجره‌ای است که به دنیای ذهنی نویسنده باز می‌شود و لحظات خوش و ناخوش او را به خواننده نشان می‌دهد.

  فهم هنر به‌‏مثابه زندگی

این اثر با ترکیب متن، تصویر و تحلیل بصری، تجربه‌ای منحصربه‌فرد ارائه می‌دهد.

  دختری که برای رسیدن به قدرت هر کاری می‌کند

تریشا لونسلر با نوشتن کتاب سایه‌های میان ما، شخصیتی جدید و کاملاً متفاوت را به دنیای ادبیات فانتزی کشاند.

  در لحظات بحرانی، انسان واقعاً کیست؟

او را می‌توان به‌نوعی حلقه‌ی گمشده بین داستایفسکی و نویسندگان مدرن قرن بیستم دانست.