img
img
img
img
img

آگاهی بر سر دو راهی توهم و روح

اشکان فرهادی

🔹 مقدمه

مقاله‌ی حاضر به بررسی مفهوم «آگاهی» می‌پردازد و آن را در تقابل با دو برداشت رایج قرار می‌دهد: یکی اینکه آگاهی نوعی توهم است، و دیگری اینکه آگاهی همان روح یا موجودیتی متافیزیکی است. نویسنده تلاش می‌کند تا با استفاده از نظریه‌ای به‌نام «نظریه‌ی سه‌گانه هوشیاری»، جایگاه واقعی آگاهی را به‌عنوان یک پدیده‌ی شناختی بازتعریف کند. بر اساس این نظریه، آگاهی نه توهم است و نه روح؛ بلکه تجربه‌ای ذهنی و ساختارمند است که در تعامل با توجه، انتخاب، و تصمیم‌گیری شکل می‌گیرد.


🔹 آگاهی: نه توهم است و نه روح

آگاهی اغلب با هوشیاری اشتباه گرفته می‌شود. در حالی که هوشیاری، آگاهی کلی فرد از محیط و خود است، آگاهی به تجربه‌ی ذهنی لحظه‌ای، انتخاب‌محور و وابسته به توجه ارادی اشاره دارد. برخلاف نظریاتی که آگاهی را توهمی ساخته‌شده از تفسیرهای ذهن می‌دانند، این مقاله تأکید دارد که آگاهی خود پایه‌ای برای درک واقعیت و تصمیم‌گیری آگاهانه است.

🔹 نظریه سه‌گانه هوشیاری

این نظریه، انسان را متشکل از سه رکن می‌داند:

  • بدن:(Body) نهاد فیزیکی
  • ذهن:  (Mind) پردازشگر اطلاعات
  • من:  (I) حاصل دو فرآیند شناختی یعنی انتخاب مبتنی بر آگاهی (اراده آزاد) و انتخاب اطلاعات برای آگاهی (توجه ارادی)

بر اساس این مدل، آگاهی در چهار مرحله‌ی متوالی شکل می‌گیرد:

۱. پیشاگزینش: داده‌های درونی و بیرونی به‌طور ناخودآگاه پردازش می‌شوند.

۲. گزینش: توجه به‌طور خودکار یا ارادی برخی از این داده‌ها را انتخاب می‌کند.

۳. تبدیل: داده‌های انتخاب‌شده به تجربه‌ی ذهنی فردی تبدیل می‌شوند.

۴. پساتبدیل: اطلاعات این تجربه‌ها مبنای تصمیم‌گیری، حافظه، و دیگر فرایندهای شناختی قرار می‌گیرند.


🔹 آگاهی در برابر توهم

منتقدانی چون دنت بر این باورند که آگاهی توهمی بیش نیست که برای تفسیر واقعیت خلق شده؛ اما مقاله با نشان‌دادن چهار مرحله‌ی شکل‌گیری آگاهی، نشان می‌دهد که چنین دیدگاهی تنها به مرحله‌ی اول یعنی پیشاگزینش توجه دارد و سه مرحله‌ی دیگر را نادیده می‌گیرد.

از دیدگاه نویسنده، آگاهی یک توانمندی شناختی برای ایجاد «معنا» و «انتخاب آزادانه» است، نه یک خطای ادراکی. البته، توهم نیز نوعی آگاهی است، اما آگاهیِ نادرست از اطلاعاتِ ناقص. تفاوت آن‌جا آشکار می‌شود که در توهم، نه‌تنها مرحله‌ی پیشاگزینش دچار خطا می‌شود، بلکه مرحله‌ی پساتبدیل که باید آگاهی را با حافظه و منطق مقایسه کند نیز مختل می‌گردد.  همچنین، آگاهی یک تجربه مشترک است در حالی که «توهم» یک تجربه انفرادی غیر قابل اشتراک است. فردی که دچار توهم است، تجربه‌ای را از یک حس بدنی و یا واقعه‌ایی محیطی دارد که نمی‌تواند با دیگران به اشتراک بگذارد. در مقابل، آگاهی، گرچه در اصل تجربه‌ای ذهنی و شخصی است، اما این تجربه تا حد زیادی قابل اشتراک‌گذاری و درک توسط دیگران به گونه‌ای مشابه است. اگر آگاهی را نوعی توهم بدانیم، پس حتی نظریه این صاحبان نظر نیز چیزی جز توهم آنها نبوده است!

🔹 نقش توجه در آگاهی

توجه، کلید ورود داده‌ها به آگاهی است. نظریه سه‌گانه مطرح می‌سازد که ابتدا همه داده‌ها از محیط، اطراف، بدن و افکار در ذهن پردازش می‌شوند و سپس یکی از آن‌ها وارد آگاهی می‌شود. اما تمایز مهم نظریه سه‌گانه این است که نقش «عاملیت» یا اراده را وارد بازی می‌کند: توجه می‌تواند خودکار باشد (الگوریتمی، مشابه عملکرد هوش مصنوعی) یا ارادی (مختص هوش طبیعی). فقط توجه ارادی است که محور آگاهی واقعی انسان را می‌سازد.


🔹 مرحله تبدیل و مسئله دشوار هوشیاری

مرحله‌ی «تبدیل» همان نقطه‌ای است که اطلاعات فیزیکی و عینی به تجربه‌ی ذهنی و آگاهانه تبدیل می‌شوند. این مرحله که از آن به عنوان «مسئله‌ی دشوار هوشیاری» یاد می‌شود، همچنان برای علوم فیزیکی ناشناخته است. به همین دلیل برخی نظریه‌پردازان، از درک این مرحله عاجز مانده و آن را انکار می‌کنند. اما نویسنده با تاکید بر تفاوت‌های اطلاعات قبل و بعد از تبدیل، این مرحله را پایه‌ی اراده‌ی آزاد می‌داند.


🔹 آگاهی در خواب، رؤیا، و رؤیای شفاف

خواب، نمونه‌ی جالبی از توقف یا تغییر شکل آگاهی است. در رؤیا، اطلاعات از ناخودآگاه سرچشمه می‌گیرد و اغلب از فیلتر آگاهی عبور نمی‌کند. در مواردی نادر، فرد به خواب بودن خود آگاه می‌شود (رؤیای شفاف) که در آن، نوعی تجربه‌ی آگاهی محدود و گذرا رخ می‌دهد. در این حالت نیز، آگاهی از واقعیت فاصله می‌گیرد، اما موقتی و برگشت‌پذیر است.


🔹 آگاهی در برابر روح

برخی افراد، آگاهی را با روح یکی می‌دانند. اما مقاله با دلایلی روشن، این دو را متمایز می‌سازد:

  • آگاهی یک تجربه است؛ روح یک باور است.
  • آگاهی لحظه‌ای و متغیر است؛ روح پایدار و ابدی در نظر گرفته می‌شود.
  • آگاهی وابسته به مغز است؛ روح مستقل از بدن فرض می‌شود.
  • آگاهی قابل توقف و تحریف با داروها و شرایط بدنی است؛ روح طبق تعریف سنتی، تغییرناپذیر است.

در نتیجه، نویسنده معتقد است که آگاهی با وجود ارزش بالای مفهومی‌اش، با ساختار روح تفاوت بنیادی دارد و نمی‌توان آن را به‌عنوان یک جوهر متافیزیکی درک کرد. لازم به یادآوری است که هدف از بیان نکات تمایز بین آگاهی و روح، نفی باور به وجود روح یا امکان وجود آن نیست. بلکه، قصد این مقاله تاکید بر این امر است که شناخت ما از آگاهی، به‌عنوان یک تجربه ذهنی و شناختی منتج از فعالیت ذهن، با مفهوم سنتی روح به‌عنوان موجودیتی غیرمادی، جاودان، مستقل و پیوسته منطبق نیست.

🔹 جمع‌بندی

مقاله نتیجه می‌گیرد که آگاهی، ساختاری پویا و در حال تحول است که از تعامل داده‌ها، توجه، تصمیم‌گیری و تجربه‌ی ذهنی پدید می‌آید. برخلاف دیدگاه‌هایی که آن را توهم یا روح می‌دانند، آگاهی یک فرآیند شناختی پیچیده و قابل بررسی است، هرچند هنوز بسیاری از جنبه‌های آن ناشناخته مانده است.

نشانی وب‌سایت نویسنده: https://drashkanfarhadi.com/home-farsi

.

كلیدواژه‌های مطلب: /

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  بلاگر سوگ

نیستی ببینی بازدیدمون چقدر شده…!

  زمان را پاس بدار

سنکا از دیدگاه مصطفی ملکیان

  آگاهی بر سر دو راهی توهم و روح

خواب، نمونه‌ی جالبی از توقف یا تغییر شکل آگاهی است.

  ریچارد رورتی… شعر، فراتر از فلسفه

این کتاب که گزیده‌ای از سخنرانی‌های رورتی در سال ۲۰۰۴ است، دیدگاهی شخصی و تأملی را ارائه می‌دهد که فلسفه را از جاه‌طلبی‌های متافیزیکی سنتی‌اش دور کرده و آن را به عرصه شعر نزدیک می‌سازد.

  نظریه‌ی مشترک مولوی و برشت

برشت برخلاف بیشتر یا همه‌ی نظریه‌دارهای پیش از خود به ما تماشاچی‌ها می‌گوید که شما نباید مجذوب قصه و قهرمان نمایشی بشوید که برای‌تان اجرا می‌شود.